RE: ازدواج - reihane - 2012/02/09
میتونم از دوستانی که تجربه داشتند ، خواهش کنم که بگن چطوری ، با چه لحنی و از چه جملاتی برا گفتن بیماریشون به خواستگارشون استفاده کردند؟!
RE: ازدواج - پریسا یکتا - 2012/02/10
[quote='reihane' pid='184704' dateline='1328815792']
میتونم از دوستانی که تجربه داشتند ، خواهش کنم که بگن چطوری ، با چه لحنی و از چه جملاتی برا گفتن بیماریشون به خواستگارشون استفاده کردند؟!
سلام اگر کسی ایمان واقعی داشته باشه اصلا براش مهم نیست مگر این که ایمانش ضعیف باشه
RE: ازدواج - ارزو - 2012/02/10
(2012/02/09, 10:59 PM)reihane نوشته است: میتونم از دوستانی که تجربه داشتند ، خواهش کنم که بگن چطوری ، با چه لحنی و از چه جملاتی برا گفتن بیماریشون به خواستگارشون استفاده کردند؟!
ريحانه جون خيلي با حوصله و صبر زياد بدون اينكه توقع عكسل العمل خيلي خوبي از طرفت داشته باشي شروع به توضيح كن و از همون ابتدا اسم بيماري رو نگو.ميتوني يه توضيحاتي بدي و تو اين فاصله ببيني كه اصلا طرف ظرفيت اينكه به توضيحاتت ادامه بدي رو داره يا نه.در ضمن قبل از طرح مسئله به اين مهمي بايداز اينكه ميخاي اون شخص رو بپذيري اطمينان حاصل كني.
RE: ازدواج - ساغر - 2012/02/11
(2012/02/09, 10:59 PM)reihane نوشته است: میتونم از دوستانی که تجربه داشتند ، خواهش کنم که بگن چطوری ، با چه لحنی و از چه جملاتی برا گفتن بیماریشون به خواستگارشون استفاده کردند؟!
ریحانه جون من به دو تا از خواستگارام گفتم هردوشون هم مشکلی نداشتن با این موضوع
شما بهتره اول به خدا توکل کنی که هرچی خیر و صلاحه واست پیش بیاد بعد هم چند جلسه باهاش صحبت کنی که راجع به بقیه مسائل به تفاهم برسین .بعد از اینکه بهش نزدیکتر شدی بگو یه موضوعی هست که گذاشتم وقتی به تفاهم رسیدیم بهتون بگم وازش بپرس راجع به ام اس چیزی میدونه .بعد هم خودت یه سری توضیحات اولیه راجع بهش بده .بعد هم میتونی بگی من همین امسال بیماریم تشخیص داده شده و یکم بیشتر براش توضیح بدی.
برات ارزوی خوشبختی دارم
RE: ازدواج - arezooo82 - 2012/02/11
بچه ها بعد از برنامه ماه عسل گفت مامانش پشیمون شده و میخوان بیان..خیلی خوشحال شدم.روز تولدم هم بود،ماه رمضون..هنوز نیومدن...به نظرتون چیکار کنم خیلی دلم شکسته خیلی
RE: ازدواج - yummy - 2012/02/11
(2012/02/11, 03:51 PM)arezooo82 نوشته است: بچه ها بعد از برنامه ماه عسل گفت مامانش پشیمون شده و میخوان بیان..خیلی خوشحال شدم.روز تولدم هم بود،ماه رمضون..هنوز نیومدن...به نظرتون چیکار کنم خیلی دلم شکسته خیلی 
خودش اگه بخواد میاد و مامانش و راضی میکنه.صبور باش گلم
RE: ازدواج - احمدرضا - 2012/02/11
(2012/02/11, 03:51 PM)arezooo82 نوشته است: بچه ها بعد از برنامه ماه عسل گفت مامانش پشیمون شده و میخوان بیان..خیلی خوشحال شدم.روز تولدم هم بود،ماه رمضون..هنوز نیومدن...به نظرتون چیکار کنم خیلی دلم شکسته خیلی  هیچی نمیتونم بگم فقط میتونم دعا کنم و از خدا بخوام بهشون به مادرش بیشتر, عقل بده
RE: ازدواج - mehdi488 - 2012/02/12
(2012/02/11, 03:51 PM)arezooo82 نوشته است: بچه ها بعد از برنامه ماه عسل گفت مامانش پشیمون شده و میخوان بیان..خیلی خوشحال شدم.روز تولدم هم بود،ماه رمضون..هنوز نیومدن...به نظرتون چیکار کنم خیلی دلم شکسته خیلی 
فدای سرت که نیومدن!!! خداوند ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری 
RE: ازدواج - فرناز - 2012/02/12
(2012/02/11, 03:51 PM)arezooo82 نوشته است: بچه ها بعد از برنامه ماه عسل گفت مامانش پشیمون شده و میخوان بیان..خیلی خوشحال شدم.روز تولدم هم بود،ماه رمضون..هنوز نیومدن...به نظرتون چیکار کنم خیلی دلم شکسته خیلی 
ای خدا من هم 1مادرم بهم 1قدرت بده به عاشق شدن ماهان احترام بزارم
RE: ازدواج - پروانه - 2012/02/12
(2012/02/11, 03:51 PM)arezooo82 نوشته است: بچه ها بعد از برنامه ماه عسل گفت مامانش پشیمون شده و میخوان بیان..خیلی خوشحال شدم.روز تولدم هم بود،ماه رمضون..هنوز نیومدن...به نظرتون چیکار کنم خیلی دلم شکسته خیلی  سلام دوست من بهتره بدونی کسی که تو امر به این مهمی برای زندگی خودش تحت تاثیر مادرش هست فردا تو زندگی مشکلات زیادی باعث ازار شما میشه اول فکر اینده باش تو که الان اینهمه دلت شکسته اگه بعدزندگی بخواد رهات کنه یا هر چیز دیگه چندبرابر بیشترمیشکنی عزیزم شما اولبن کاری که باید بکنی اینکه چشم به راهش نباش و بهش فکر نکن جلوی ضرر و از هرکجا بگیری منفعته شما چیزی و نباختی عزیزم ما با شرایطی که داریم نباید احساساتی تصمیم بگیریم کسی و میخوایم که پشتیبان خوبی باشه و شما فرصتهای بهتری میتونید داشته باشید(براتون ارزوی خوشبختی میکنم هرگز از خداوند نا امید نباش)          
|