RE: ازدواج - Aynaz - 2011/10/13
چی میشد اگه همه مثل آقا پویا فکر میکردن؟
RE: ازدواج - مهسا24 - 2011/10/13
كاش ... بي خيال...
من 15 ماه پيش عقد كردم و الان 2 ماهه بيماري ام اس تشخيص داده شده و دقيقا 2 ماهه همسرمو نديدم قرار بود 5 ماه ديگه عروسيم باشه ولي احضاريه ا.ومده كه برم دادگاه خانواده ، آخه به چه جرمي؟ البته راضيم به رضاي خدا
RE: ازدواج - tamas - 2011/10/14
اگه انقدر نابالغه که به خاطر یک اسم میخواد ترکت کنه همون بهتر که بره،بنظرت این ادم،ادم مبارزه با مشکلاته؟
یکی از همکلاسیهای (دختر) گروهمون مدتی با یک نفر دوست بود و بعد از مدتی تصمیم به نامزدی(غیر رسمی)گرفتن اما کمی بعد مبتلا به بیماری دویک شد و بینایی یک چشمش رو تاحد زیادی از دست داد طوری که دکتر صحراییان گفته بود دیگه دیدیت بر نمی گرده که البته اخیرا حدود 1/ برگشته اما نامزدش با تمام این تفاسیر سر حرفش مونده بود تا اینکه ماه قبل عروسی کردن
این ادم ادم زندگی و واقعا به طرفش علاقه داره نه این طرفی که طرف شماست
RE: ازدواج - نسترنى - 2011/10/14
(2011/10/13, 09:58 PM)مهسا24 نوشته است: كاش ... بي خيال...
من 15 ماه پيش عقد كردم و الان 2 ماهه بيماري ام اس تشخيص داده شده و دقيقا 2 ماهه همسرمو نديدم قرار بود 5 ماه ديگه عروسيم باشه ولي احضاريه ا.ومده كه برم دادگاه خانواده ، آخه به چه جرمي؟ البته راضيم به رضاي خدا
سلام عزيزم
اميدوارم الان خوب باشى به اين قضيه از جنبه مثبتش نكاه كن ببين خدا خيلى دوست داشته كه يه ادم ضعيف و بى اراده رو از سرنوشتت برده بيرون اين يك امتحان براى اين ادم بود كه ثابت كرد ارزش تو رو نداره بعدها مشكلات خيلى بزركترى بوجود مياد همون بهتر كه الان ماهيت خودشو نشون داد قوى و محكم باش اين ادم ميخواست تكيه كاه يك عمر تو باشه؟ اينطور ادما همون بهتر كه نباشن به خدا توكل كن خدا با ماست    
RE: ازدواج - Aynaz - 2011/10/14
مهسای عزیز به نظر من که خدا خیلی دوستت داشته....
RE: ازدواج - negar7783 - 2011/10/14
مهساجان غصه نخور.هرکدوم ازمایه جور داره اذیت میشه.خیلی ازتنهایی خسته ام.به جایی رسیدم که احساس میکنم باید یکی کنارم باشه.ولی هرکی ام اس رو میشنوه جا میزنه.دیگه حتی نمیتونم تصورش رو بکتنم که ممکنه منم یه روزی بتونم ازدواج کنم.ولی شاید هیچ وقت ازدواج نکردن بهتر باشه تا اینکه ازدواج کنی و...........
ولی حیف.......همیشه ازبچگیم تو رویاهام فکرمیکردم خیلی مامان مهربونی میشم...................ولی حال حتی تصورش هم برام مشکله  
RE: ازدواج - مهدی نصیری - 2011/10/14
(2011/10/13, 09:58 PM)مهسا24 نوشته است: كاش ... بي خيال...
من 15 ماه پيش عقد كردم و الان 2 ماهه بيماري ام اس تشخيص داده شده و دقيقا 2 ماهه همسرمو نديدم قرار بود 5 ماه ديگه عروسيم باشه ولي احضاريه ا.ومده كه برم دادگاه خانواده ، آخه به چه جرمي؟ البته راضيم به رضاي خدا
به نظر من اینجا جایی که باید طرفت رو بشناسی و از اونی که گفتی راضیم به رضای خدا خیلی خوشم اومد مطمئن باش خدا واست بد نمیخواد هیچ وخ
RE: ازدواج - مولتی ام اس - 2011/10/14
(2011/10/13, 09:58 PM)مهسا24 نوشته است: كاش ... بي خيال...
من 15 ماه پيش عقد كردم و الان 2 ماهه بيماري ام اس تشخيص داده شده و دقيقا 2 ماهه همسرمو نديدم قرار بود 5 ماه ديگه عروسيم باشه ولي احضاريه ا.ومده كه برم دادگاه خانواده ، آخه به چه جرمي؟ البته راضيم به رضاي خدا
مهسا جونم ایشالا که هر چی صلاحته همون پیش بیاد.
نمیخوام دلداریت بدم ولی عزیزم سعی کن با این قضیه کنار بیای چون اگه نتونی، خیلی زودتر از اونی که فکر کنی همین توانایی های هم که الان داری دیگه نداری.
سعی کن فقط به سلامتیت فکر کنی.
RE: ازدواج - soly - 2011/10/15
اوایل(چند روز اول) که فهمیدم ام اس دارم گفتم حالا هیچی اعصابم رو خورد نمیکنه ولی فردا رووز نمیتونم با بچه هام حرص و جوش بخورم، بعد از چند روز فهمیدم ای بابا شاید نتونم بچه دار شم. حالا که بیشتر از 1 هفته از تشخیص نهایی ام اس نمیگذره فهمیدم ای واااااااای من شاید هیچ وقت نتونم ازدواج کنم. دیگه دارم فکرشو رو از سرم بیرون میکنم.اینکه ازدواج نکنم خیلی بهتر از اینه که به طرف بگم ام اس دارم و اونم بذاره بره. اینروزا پسرا بخاطر کم خونیه ساده دختره رو ول میکنن ام اس که دیگه جای خودش رو داره. خدا بزرگه امیدوارم هرچی خیر و صلاحه برامون پیش بیاد.
RE: ازدواج - مهدی نصیری - 2011/10/15
من نمیفهمم این همه نا امیدیو جو منفی دادن چه دردیو دوا میکنه اخههه     ضمنا هرکی واقعا بخواد تو هر شرایطی باشه میتونه یه ازدواج موفق داشته باشه اینو کسی میگه خودش نامزدش سر همین بیماری باهاش بهم زد
|