وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس
درد دل های مربوط به ام اس - نسخه قابل چاپ

+- وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس (https://mscenter.ir)
+-- انجمن: ام اس (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)
+--- انجمن: بحث هاي تخصصي اعضا (https://mscenter.ir/Forum-%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%D9%8A-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7)
+--- موضوع: درد دل های مربوط به ام اس (/Thread-%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49


RE: درد دل های مربوط به ام اس - saharii - 2011/04/23

خیلی دوست داشتم زود تر از اینا تو این تاپیک یه چیزای بنویسم اما جرات نمیکردم .با خوندن حرفاتون الان که شرکتم اشکام سرازیر شدن.خیلی حرفا واسه گفتن داشتم اما بغضی که تو گلومه اجازه نمیده.راه نفسمو بسته.دلم از این دنیا پره.دلم گرفته.چند وقتیه که ازش گله دارم من از دسته خودش گله دارم .شکایت ناممو واسه خودش مستقیم می خوام پست کنم سفارشیه سفارشی و روش مینویم گیرنده خالقم.و فرستنده مخلوقه تنهات.برسد به دست خدا.امضا تمامه بندگانت روی زمین.


RE: درد دل های مربوط به ام اس - sama - 2011/04/24

سلام من وقتی دارم تزریق میکنم یاده گذشته هایی می افتم که سالم بودم و به خاطره اشتباه یکی دیگه حالا من باید تاوان پس بدم


RE: درد دل های مربوط به ام اس - sama - 2011/04/24

سلام من 4 ماهه که تزریق دارم . میدونید وقتی سالم بودم اصلا متوجه نبودم که راه رفتن دیدن و .... چه نعمتی .....الان رام میرم و میگم خدایا شکرت وقنی بعد از کورتون دوباره چشمم دید گفتم خدایا شکرت الان با خدا بیشتر حرف میزنم ولی باز بعضی اوقات دلم میگیره من از وجوده آدمی یا نه حیوانی که در جامعه زیاده به این روز افتادم من .............sad2sad2sad2
(2009/11/10, 05:28 PM)zaynab نوشته است: منم روزای خوبو بد زیاد دارم ولی خیلی از خوبیا رو مدیون ام اس هستم جدی می گم . بد راه میرم ولی دست یکی تو دستمه که تمام زندگیمه که اگه ام اس نبود شاید اینم نبود

چرا بد راه میری مگه رعایت نکردی تزریق نداشتی؟rolleyes
(2011/03/03, 09:48 AM)مهديه نوشته است: بچه ها سلام من هم ميخوام كمي درد دل كنم يعني ميخوام از ترسهايي كه از آينده اي كه در پيش درارم براتون بنويسم من هميشه باخودم فكر ميكنم كه اگه خدا با گرفتن يه چيزهايي از سلامتيم امتحانم كنه بهتر اون چيزها چي باشه.
من هميشه اول ميرم سراغ چشمم كه بيماريم هميشه ميره سراغش و با اون وجودشو ابراز ميكنه وكلي ناراحت ميشم چون هميشه دوست دارم بزرگ شدن دخترمو مدرسه رفتنشو عروس شدنشو ببينم خيلي دوست دارم بخاطر همين هميشه ميگم خدا منو اينجور امتحان نكنsad2
بعد ميرم سراغ پاهام ميبينم كه اگه اونها هم نباشن من بايد هميشه متكي به كسي باشم فكر ميكنم من اگه پا نداشته باشم كي كارامو انجام ميده كه كمكم ميكنه مادرم كه خودش ديگه پاي راه رفتن وكار كردن رونداره همسرم كه خوب يه مرده نميتونه هميشه كارمو انجام بده دخترم هم كه يك بچه اس اگه بزرگم بشه بازم نميتونه هميشه جوره منو بكشه يا حتي بقيه توانايي هاي ديگه پس از خدا مي خوام كه قبل از اينكه منو ناتوان كنه مرگ منو برسونه angelكه باعث اذيت و آزار كسي نشم و خودم هم خوار وخفيف نشمConfused
بچه ها شما هم بياييد دعا كنيد هم براي من هم براي خودتون وهمه اون كسايي كه مثل من وشما هستن چون شما ها خيلي مهربونيد وخدا هم خيلي دوستون داره فرشته هاي مهربونAngel

ما خوب میشیم ما خوب میشیم sad2sad2sad2sad2




RE: درد دل های مربوط به ام اس - احسان - 2011/04/24

(2011/04/24, 08:36 AM)sama نوشته است: سلام من وقتی دارم تزریق میکنم یاده گذشته هایی می افتم که سالم بودم و به خاطره اشتباه یکی دیگه حالا من باید تاوان پس بدم

(2011/04/24, 09:39 PM)sama نوشته است: سلام من 4 ماهه که تزریق دارم . میدونید وقتی سالم بودم اصلا متوجه نبودم که راه رفتن دیدن و .... چه نعمتی .....الان رام میرم و میگم خدایا شکرت وقنی بعد از کورتون دوباره چشمم دید گفتم خدایا شکرت الان با خدا بیشتر حرف میزنم ولی باز بعضی اوقات دلم میگیره من از وجوده آدمی یا نه حیوانی که در جامعه زیاده به این روز افتادم من .............sad2sad2sad2


سلام سما جان
قسمت دیگه. تاوان اشتباه چه کسی رو داری پس می دی سما جان؟
من که همیشه برا دوستم و همه کسایی که ام اس دارن دعا می کنم که هر چی زودتر سلامتیشون رو بدست بیارن. آخه منم دوستم ام اس داره!


RE: درد دل های مربوط به ام اس - سحــــــــر - 2011/04/25

سحر جون عزیزم زود دلت گرفته و خسته شدی از این دنیاlove51
بچه های این چه وضعیه؟ سما جون اینکه قدر سلامتی رو الآن بیشتر داری خیلی خوبه اما مطمئن باش این سلامتی تا وقتی که بخوای با تو میمونه محکم باشو قدر همین الآنتم بدون گذشته ها که گذشت غصه بخوری واسش بدترین دشمنی رو خودت به خودت میکنی
وقتی تو قدر خودتو نمیدونی و راحت غصه میخوری چطوری میخوای بقیه قدرتو بدونن و بهت ضربه نزنن؟
پس غم و غصه تعطیل عزیزمممlove51


RE: درد دل های مربوط به ام اس - saharii - 2011/04/25

[quote='sahar' pid='68716' dateline='1303678881']
سحر جون عزیزم زود دلت گرفته و خسته شدی از این دنیاlove51
بچه های این چه وضعیه؟ سما جون اینکه قدر سلامتی رو الآن بیشتر داری خیلی خوبه اما مطمئن باش این سلامتی تا وقتی که بخوای با تو میمونه محکم باشو قدر همین الآنتم بدون گذشته ها که گذشت غصه بخوری واسش بدترین دشمنی رو خودت به خودت میکنی
وقتی تو قدر خودتو نمیدونی و راحت غصه میخوری چطوری میخوای بقیه قدرتو بدونن و بهت ضربه نزنن؟
پس غم و غصه تعطیل عزیزمممlove51
[/qu
از این دنیا خسته نشدم فقط یه گلایه دارم اونم فقط از خودش خوده خودش



RE: درد دل های مربوط به ام اس - montazer - 2011/04/25

من به بن بست نرسیدم ،راهمو کج کردم
حرف تازه ای ندارم ،با خودم لج کردم


RE: درد دل های مربوط به ام اس - parvaneh - 2011/04/25

بیماری ام اس مثل خیلی از بیماری های دیگه ست . مثل دیابت ، مثل بیماری قلبی ، مثل افسردگی ... .
ولی نمی دونم چرا بعضی از مریضی ها به آدم انگ و برچسب می چسبونه ؟!
بچه ها بی خیال ... همه آدمها مریضن ... یکی کمتر ، یکی بیشتر ، یکی آشکار ، یکی پنهان . بعضی بیماری ها فقط خود آدم رو داغون می کنه و بعضی هم دیگران رو .
مثلاً اگه یک بیمار زنجیری خطرناک باشی ممکنه به هر کسی آسیب برسونی . ایدز و هپاتیت هم می تونه برای دیگران خطر داشته باشه .
اما ام اس هیچ خطری برای اطرافیانمون نداره . حتی اگه خودمون نگاه مثبتی به زندگی داشته باشیم مزاحمتی برای خودمون هم نداره .
باور کنید چیزی که می گم عین واقعیته . فقط کافیه خودمون با این بیماری خیلی عادی برخورد کنیم . مثل سردرد ، دندون درد و چیزهای دیگه ...
خواهش می کنم یه کم مثبت به ماجرا نگاه کنید .


RE: درد دل های مربوط به ام اس - sama - 2011/04/27

امروز تو مترو یه پیره زنه 70 ساله زودتر از من پله هارو رفت بالا من 2 دفعه استراحت کردم دوباره راه افتادم sad2sad2sad2sad2sad2 دردمو به کی بگم


RE: درد دل های مربوط به ام اس - parisa2087 - 2011/04/30

سلام به همگي...باورتون ميشه من چقدر اشك ميريزم واسه بيماريمووواما وقتي ميام اينجا يادم ميره...وقتي در كنار شما دوستاي خوبم هستم...
امروز روز زوجه بازم ربيف...تف به زندگي:38:angry3
اما سعي ميكنم بيخيال باشم...زندگي هم خوشي داره هم ناخوشي...
يه سوال داشتم..خوردن مشروب ضرر داره؟؟؟؟؟love28love28love28love28
:38::38::38::38:
درد و دلاتون خيلي غم انگيز بودrolleyes...مخصوصا غم پدر و مادر....angry3angry3angry3
داروي خوراكي كي ميادHuhHuhHuh
خدا جون خيلي دوستت دارم اما دارم كم ميارم:38::
rolleyesrolleyesrolleyes
منم بعد حمله چهارم روم نميشد برم بيرون...فقط بيماستان و فقط كورتون
اخه نصف صورتم فلج شده بودrolleyesrolleyesrolleyes
چقدر سخت شده زندگيم...خدا جون بسهAngel