وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: قطع کردن دارو
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
ام اس بیماری هست که در هر فردی متفاوته،بنابراین نمیشه یه نسخه رو برای همه پیچید.پس با نظر پزشک باید دارو رو قطع کرد،نه خودسرانه...
من الان چندين ماهه كه دارو استفاده نميكنم حالم بدتر ميخواد بشه بشه
خوب بخوام ميشم هر چي خدا بخواد ميشه دارو ها عذيتم ميكنند نمي خوامconfused
(2012/01/25, 05:50 PM)nedaaa نوشته است: [ -> ]میشه توضیح بدید چرا؟؟؟

ندا جان شما 4 ساله که ام اس دارید و تازه اوائل بیماریتونه و اگر میخواید جلوی پیشرفت بیماریتونو بگیرید باید از اوائل بیماری جلوشو بگیرید . من در تاپیکهای دیگه ای گفتم که بیماری من زمانی شروع شد که داروهای کنونی نبود و من 13 سال دارو استفاده نمیکردم و مشکلیم نداشتم ولی کم کم عوارض بیماری خورشو نشون داد و اگر از ابتدا این داروها رو استفاده میکردم ناراختی های الانو نداشتم.
من بخاطر خودتون میگم وگرنه به من ربطی نداره.
اگه مدتی آمپول تزریق کنید عادت میکنید مثل من ،به تزریق کردن معتاد میشیدlaughing3
من دیگه هیچ آمپولی نمیزنم و فقط قرص باکلوفن و قرص آزارام استفاده میکنم
جالبه بدونید که از وقتی که آمپول نمیزنم دیگه سرما نخوردم و صدام هم خیلی بهتر شده و نفسم هم, هم
چون قبلاً که آمپول میزدم خیلی تب ولرز میکردم و همینطور که گفتم صدام گرفته بود انگار از ته چاه در میومد
همه ی آمپولها جز ربیف و آوونکس رو زدم. حتی پلاسما فرز هم انجام دادم اما بازم احمد پوده همونی بود که بوده! تازه اوائل بهتر بودم چون با پای خودم راه میرفتم, دانشگاه میرفتم اما حالا از دانشگاه انصراف دادم و کم کم دارم ویلچر نشین میشم
سلام دوستان منم اسفند89 درست روز تولدم فهمیدم ام اس دارم اولها هنوز هیچی نمیدونستم و میخندیدم چون معتقد بودم اگه زیاد درموردش بدونم بدتر میشم تازه یکمی فهمیدم اوضاع از چه قراره بقول دوستان منم اوایل بیماری هستم مشکل با تاری چشم شروع شدالان5 هفته میشه که خودسر سینووکس و قطع کردم اونم بخاطردردی بود که بعد تزریق تو شونه و مچ دستم حس میکردم وحشتناک شده بود دکترم هم بیخیال میگفت عوارض امپوله و هیچ چیزی پیشنهاد نمیداد نه رژیمی نه ورزشی...راستش تصمیم داشتم دیگه هیچوقت تزریق نکنم اما وقتی نظر شما دوستان و شنیدم کمی نگران شدم چون نمیخوام بخاطر سهل انکاری الانم اینده دچار مشکل بشم فردا میرم دکتر و مشورت میکنم و ازش میخوام ام ار ای و ازمایش هم برام بنویسه...به شما دوستهای خوبم هم هم پیشنهاد میدم که روش فکر کنید ما شاید بیمار شدنمون دست خودمون نبوده اما حالا که کنترلش دست خودماست پس ساده نگیریدش چون هیچ چیزی بدتر از پشیمونی نیست زمانی که ادم به جایی برسه که خودش و مقصر بدونه البته قصد نصیحت نداشتم ها در حال حاظر ماها حرف هم و خوب میفهمیم دوست دارتانicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question
(2012/01/25, 09:00 PM)احمدرضا نوشته است: [ -> ]من دیگه هیچ آمپولی نمیزنم و فقط قرص باکلوفن و قرص آزارام استفاده میکنم
جالبه بدونید که از وقتی که آمپول نمیزنم دیگه سرما نخوردم و صدام هم خیلی بهتر شده و نفسم هم, هم
چون قبلاً که آمپول میزدم خیلی تب ولرز میکردم و همینطور که گفتم صدام گرفته بود انگار از ته چاه در میومد
همه ی آمپولها جز ربیف و آوونکس رو زدم. حتی پلاسما فرز هم انجام دادم اما بازم احمد پوده همونی بود که بوده! تازه اوائل بهتر بودم چون با پای خودم راه میرفتم, دانشگاه میرفتم اما حالا از دانشگاه انصراف دادم و کم کم دارم ویلچر نشین میشم

اقا احمدرضا هرگز بخاطر بیماریت از احمدرضایی که بودی عقب نشینی نکن نباید از دانشگاه انصراف میدادی سعی کن اجرهایی که زندگی به طرفت پرتاب میکنه ازشون خونه بسازی...شعار نیست چون من هم یکی هستم مثل خودت هرگز فکر ویلچرهم نباش با ورزش خودت و ماهیچه هات و قوی کن اگه هم یه روز ویلچرنشین شدی بدون تلاشت و کردی با ویلچرهم میشه همون احمدرضای ارزوهات باشیicon_question
(2012/01/25, 09:04 PM)پروانه نوشته است: [ -> ]هرگز فکر ویلچرهم نباش با ورزش خودت و ماهیچه هات و قوی کن اگه هم یه روز ویلچرنشین شدی بدون تلاشت و کردی با ویلچرهم میشه همون احمدرضای ارزوهات باشیicon_question

دقیقاً همینطوره اصلاً به ویلچر فکر نمیکنم(فقط وقتیکه با خانواده بیرون میرم ازش استفاده میکنم و بیشتر از واکر استفاده میکنم)چون از وقتیکه آمپولمو قطع کردم و شاهد تغییرات مثبتی تو خودم بودم خیلی خوشحالم و امیدوارتر شدم که من میتونم و شروع به ورزش کردن کردم تا بتونم سبکتر بشم چون تا حالا 12کیلو وزنم زیاد شده بود که آخرین بار 1کیلو و200گرم کم شدم icon_biggrinالبته این تغییر از وقتیه که آمپولمو قطع کردمfighting0030.gif
(2012/01/25, 09:23 PM)احمدرضا نوشته است: [ -> ]دقیقاً همینطوره اصلاً به ویلچر فکر نمیکنم(فقط وقتیکه با خانواده بیرون میرم ازش استفاده میکنم و بیشتر از واکر استفاده میکنم)چون از وقتیکه آمپولمو قطع کردم و شاهد تغییرات مثبتی تو خودم بودم خیلی خوشحالم و امیدوارتر شدم که من میتونم و شروع به ورزش کردن کردم تا بتونم سبکتر بشم چون تا حالا 12کیلو وزنم زیاد شده بود که آخرین بار 1کیلو و200گرم کم شدم icon_biggrinالبته این تغییر از وقتیه که آمپولمو قطع کردمfighting0030.gif
کار خوبی میکنید منم وزنم بخاطر امپولها زیاد شده قبا امتحانات میرفتم باشگاه اما بخاطر امتحاناتم نرفتم اما حالا میفهمم نباید ورزش و هیچوقت ول کنم باید یه برنامه ریزی درست واسه درس و ورزش بکنم اما از قطع کردن امپولها نگرانم چون پاهام هردو بسرعت بیحس میشه شما بهتر نبود درس و ول نمیکردید؟میشه علتش و بدونم؟؟اخه من خودم یه امتحان و بخاطر بیحسی پاهام از دست دادم تو یکی هم چشمام ندید چون تو خونه کسی نمیدونه خودم و بخواب زدم و سی دی درس و گذاشتم و گوش دادم خدارو شکرنتیجه اش بد نشدAngel
بی اختیاری ادرار خیلـــــــــــــــــــــــی اذیتم میکرد. کلافه شده بودم و اولین تصمیم که گرفتم عملی کردم
(2012/01/25, 10:03 PM)احمدرضا نوشته است: [ -> ]بی اختیاری ادرار خیلـــــــــــــــــــــــی اذیتم میکرد. کلافه شده بودم و اولین تصمیم که گرفتم عملی کردم

امیدوارم از حرفم ناراحت نشیداما تصمیمت بهترین راه نبوده البته اگه به رشته تحصیلی یا درس خوندن علاقه داشتی راههای دیگری هم میتونست باشه باید به زندگی میگفتی این سنگهایی که جلو پات میندازه خیلی کوچیکه و هدف تو بزرگتر از چیزی هستش که بی اختیاری ادرار مانه بشه هیچکس از اینده خبر نداره شاید یه روز یه درمان قطعی برا ام اس پیدا بشه و اقا احمدرضا اونموقع ببینی چه چیزهایی و بخاطرش از دست دادی اگه مدرک تحصیلی و شغل مناسب بزرگترین افتخار هستش و حس خوبی داره میتونستی پیام نوربخونی و فقط برا امتحانات بری مهم نیست راه و چطور رفتیم مهم اینکه تو قله کوه با دیگران یکی هستی وحتی سر ترagreement2agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2
(2012/01/25, 10:13 PM)پروانه نوشته است: [ -> ]امیدوارم از حرفم ناراحت نشیداما تصمیمت بهترین راه نبوده البته اگه به رشته تحصیلی یا درس خوندن علاقه داشتی راههای دیگری هم میتونست باشه باید به زندگی میگفتی این سنگهایی که جلو پات میندازه خیلی کوچیکه و هدف تو بزرگتر از چیزی هستش که بی اختیاری ادرار مانه بشه هیچکس از اینده خبر نداره شاید یه روز یه درمان قطعی برا ام اس پیدا بشه و اقا احمدرضا اونموقع ببینی چه چیزهایی و بخاطرش از دست دادی اگه مدرک تحصیلی و شغل مناسب بزرگترین افتخار هستش و حس خوبی داره میتونستی پیام نوربخونی و فقط برا امتحانات بری مهم نیست راه و چطور رفتیم مهم اینکه تو قله کوه با دیگران یکی هستی وحتی سر ترagreement2agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2
درسته اما اینی که گفتم همش نبود و دستم هم درگیر شده بود و خیلی بد و کند مینوشتم که این اعصابمو داغون میکرد.و .......... اینو نمیشه بگم
رشته ی برق میخوندم و تو دانشگاه دانشجو ممتاز بودم هرچند دانشگاه علمی کاربردی بود اما به رشتم علاقه ی زیادی داشتم
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15