وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: با ام.اس زندگي مي‌کنم
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8

من ام اسو دوست دارم

حالا میخواد دوستم باشه یا دشمن

چون چیزایی بمن آموخت که بدون اون یاحالا حالاها نمیفهمیدم یاشاید اصلا نمیفهمیدم

فقط بدیش این بود که خیلی زود بسراغم اومد

کاش کمی دیرتر میومد تالااقل خودمو پیدا کنم

وجود بعضی ناتوانائیها بدجوری دست وپاگیرم شده

فکر میکنم از همه چی عقب افتادم.

من باوجودام اس شادزندگی میکنم چون شادی حق من است من به امروزخودم فکرمیکنم به فرداکاری ندارم شادزیستن ازان من است
برای اینکه بتونیم با بیماری کناربیاییم بایداون راقبول کنیم وبااون مدارا کنیم تا اون هم روی خوشش روبه مانشون بده.icon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question
الان در چه وضعی ؟حالت چطوره چه روحی چه جسمی؟چقد به آیندت ودرمانت امیدواری؟

تا جایی که میدونم انگار تا آخر عمر باید باش زندگی کنی و درمانی ندارهangry2
شاید در آینده پیدا شهconfused2
نمیدونم باید امیدوار بود یا نه فعلا که افسردگی پیروزهfighting0030.gif
خدا رو شکر خوبم!
و امیدوار به درمان، یه روزی درمان ام اس بیاد و همه ی کسانی که به خاطر ام اس ازم کناره گرفتن و کلی اراجیف درباره ی این بیماری گفتن،حسابی شرمنده بشن!!!
دوستان عزیزی که تازگیها به جمع ما پیوستید
لطفا تاپیک های سایت رو بیشتر ببینید تا موضوعات تکراری نگذارید.
این سایت بیشتر از 4 ساله که راه افتاده ، پس مشابه این موضوع ها حتما در سایت هست. ولی شما نگشتید ،اگه بگردید نظر اعضای دیگر سایت رو هم میبینید .icon_question
ما که 4 سال بیکار ننشستیمevilgrin0039.gif
.............
شايد بهم بخنديد ولي از وقتي ام اس گرفتم زندگيم بهتر شدagreement2
برا همينم واقعا باهاش زندگي ميكنم
دوسش دارمicon_questionicon_question
منم دوستش دارم
چون خیلی چیزا بدست اوردم
درسته بدی هایی هم داشت ولی بیچاره زیاد البته فعلا کاریم نداره
بیچاره داره زندگیشو میکنه
باهاش دوستم...صبا باهم یه سلام علیکی داریم...هرچی باشه خیلی وقته باهمیم...
از حق نگذریم خیلی جاها دستمو گرفته..پارتی بازی برام کرده..شبا باهاش دردودل میکنم...از تنهاییام میگم...از قلبم بهش میگم...
واسش شعر میگم...گریه میکنم...باهاش میخندم...بامنه همراهمه..چون قبولش کردم..یجاها ولی حسابش نمیارم...اونجاها که قبول مسئولیت میشه...
اونجاها که باید بدون کمک از پس کاری بربیام...ولی آخرش که کارم درست حسابی میشه ازش تشکر میکنم..نمیگم باعث ناتوانیم شده...نمیگم اه لعنت بهت اگه نبودی الان اینجوری بودم اونجوری بودم...میگم ممنونم که هستی...ممنونم که باعث میشی ادم شناس بشم...همین از همه تحریمایی که برام ایجاد کرده واجبتره
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8