وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: تاثیر روحی ام اس بر خانواده
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3
ام‌اس بر خانواده هم تاثير مي‌گذارد

باشگاه خبرنگاران: بيماري ام‌اس با كاهش توانايي‌هاي جسمي و جنسي روي اطرافيان بويژه همسر بيمار تاثير مي‌گذارد.

دكتر محمدرضا معتمد، متخصص مغز و اعصاب،اظهار كرد: بيماري ام‌اس با كاهش توانايي‌هاي جسمي و جنسي و عملكردي روي اطرافيان بويژه همسر بيمار تاثيرگذار است و

درمان و مراقبت بيمار مبتلا به ام‌اس استرس را روي همسر فرد اعمال مي‌كند.وي گفت: در چنين شرايطي مشاركت همسر بيمار در مشاوره‌ها كمك كننده است.

وي تصريح كرد: مهار گسيختگي ناشي از ام‌اس يا كنترل نكردن رفتار باعث بروز رفتارهاي نامتناسب مي‌شود كه سبب آشفتگي بويژه براي خانواده بيمار شده و به‌سختي قابل درمان است.

وي افزود: تغييرات روحي در ام‌اس شايع است و همانند علايم جسمي باعث ناراحتي در بيمار مي‌شود كه اطلاع خانواده از اين تغييرات براي كمك رساني به وي لازم و ضروري است.
محسن جان ممنون از مطلب خوبت Smile
ما که از همسر و از این حرف ها خبر نداریم Smile (16) Smile (16)
ولی خب به نظرم اگه خانواده اصلا در جریان نباشه خیلی راحت ترم Smile Smile Smile
این طوری بیشتر از اینکه ناراحتی خودم اذیتم کنه،نگرانی مامان یا بابا ناراحتم میکنه
به نظرم این طوری هم برا خودشون بهتره هم من Wink
حیف که اینطوری نیست و میدونن....
منم دقیقا با شهرزاد موافقم
یعنی دونستن پدر و مادر به غیر از اینکه هی بگن مواظب باش و از این حرفا هیچ کمک دیگه ای نمیکنه
البته من با شهرزاد یه فرقی دارم که اونا نمیدونن
Wink
منم با آقا سینا کمکی (یه کم) موافقم چون بهتر بود نمی دونستندconfused2

چون جای اینکه اونا روحیه بدن ، من باید بهشون روحیه بدمicon_biggrin

خدایی سخته نقشه آدم سالم ، با این حال که توحمله ام اس غوطه وریangry3love28
واااا
مگه میشه خانواده ندونن؟
هرشنبه بعد از آمپولم همه ی خواهرام زنگ میزنن و هی میگن خوبی؟ آمپول درد نداشت؟ashamed0006.gif سردرد نداری؟؟
و من باید مدام تکرار کنم که خوبم خوبم خوبم عالیم..
این تو روحیه ی خودمم تاثیر خوبی داره
از طرفی وقتی میدونی که هر زمان خدای نکرده تودردسر بیفتی مثل کوه پشتتن و این یعنی آرامش..
بدون برخورد منطقی و درست و مهربانانه ی اونا شاید نمیتونستم دوام بیارم یاحداقل زندگی سختتر میشد Smile
همشون رو میبوسم به خصوص مامان گلمicon_question
نه سیما جان
چون واقعا سخته با این که تحمل کنی مادرت آمپول زدنه تورو ببینه و بغضش بگیره ولی صداش در نیاد

ببینه زیره سرم خوابیدی و وقتی داری سرم رو به دستت میزنن ناراحت میشه

کاش نمیدونستند

چون اینجوری راحتتر میشد
حق داری فرشته ی مهربون..
منم از دیدن ناراحتی خانواده ام دلم میگیره و خدارو شکرمیکنم که من جای اونا نیستم که مریضی عزیزم رو ببینم..
خدایی منم خودخواه نیستم که.. هیچوقت به اونا به خصوص مادرم از دردم نمیگم
همیشه زیر سرم یا موقع تزریق اینقدر عادی رفتار میکنم که انگار هیچ چیز مهمی در جریان نیست..
اصل حرف من درمورد قوت قلبیه که بودنشون و ابراز همدردیشون به من میده..
خدایا سپاسicon_question
مرسی از درک بالات...love28
واقعا سخته چون احساس میکنم از اون موقع که فهمبدن تا الان 10 سال پیرتر شدند
sad2rolleyessad
عزیزی بهم گفت حتما خدا توجه خاصی به من داشته که من الان اینجام.. تو این موقعیت.
خب اگه اینطور باشه باید بگیم خدا به عزیزانمون هم توجه خاصی داشته
حتمابراش خیلی عزیزن..

(آدم, زمین نیست که بتواند بار اینهمه سختی را به دوش بکشد..) پس بهترین کار اینه که ما هم اون رو به دوش نکشیم.. بذارش زمین
اونها نگران ما هستن ما نگران اوناییم و..
بیا از زندگیمون لذت ببریم و به اونها هم کمک کنیم لذت ببرند..

خانواده من برخوردشون باهام کاملا عادیه
اما به هر حال تو دلشون یه نگرانی دارن
صفحه ها: 1 2 3