2012/03/17, 08:05 AM
2012/03/17, 08:56 AM
(2012/03/16, 11:23 PM)سیما جون نوشته است: [ -> ]وااااسلام من با سيما جون موافقم
مگه میشه خانواده ندونن؟
هرشنبه بعد از آمپولم همه ی خواهرام زنگ میزنن و هی میگن خوبی؟ آمپول درد نداشت؟ سردرد نداری؟؟
و من باید مدام تکرار کنم که خوبم خوبم خوبم عالیم..
این تو روحیه ی خودمم تاثیر خوبی داره
از طرفی وقتی میدونی که هر زمان خدای نکرده تودردسر بیفتی مثل کوه پشتتن و این یعنی آرامش..
بدون برخورد منطقی و درست و مهربانانه ی اونا شاید نمیتونستم دوام بیارم یاحداقل زندگی سختتر میشد
همشون رو میبوسم به خصوص مامان گلم
نظرت واقعا عاليه طبق خودم رفتار كردي بهت تبريك ميگم تو دختر شجاعي هستي مثل خودم كه شجاعم
2012/03/17, 10:06 AM
(2012/03/17, 08:05 AM)sama نوشته است: [ -> ]همه بدجور ناراحتن مامانم تا یکسال گریه میکرد خودم دلداریش میدادم ......
این حالات خیلی سختره از تحمل خود مریضیه
چون از نظره من انقد مادرم مهمه برام که خودم در درجه دوم هستم واسه خودم
نمیتونم ناراحتیه خانوادم رو ببینم برام سخت تره این موضوع که بخاطره کوه بودنه پشتم راضی باشم ناراحت بشن
2012/03/17, 02:06 PM
خانواده من مشکلی با بيماريم ندارن فقط اولا فکر ميکردن خبريه مامانم گريه ميکرد الان ديگه همه چی آرومه همه خوشحاليم
2012/03/17, 03:35 PM
(2012/03/17, 02:06 PM)nazii نوشته است: [ -> ]خانواده من مشکلی با بيماريم ندارن فقط اولا فکر ميکردن خبريه مامانم گريه ميکرد الان ديگه همه چی آرومه همه خوشحاليمخوشحالم که زندگیت آرومه
ولی عزیزم با اون لپات خودشونو این طوری نشون میدن
پای دردودله یکی نشستم گفت پدرت میگه مریضیه شهرزاد منو(بابام) 10سال پیرتر کرد
2012/03/17, 05:36 PM
البته آره مطمئنا اينجوری نيست که بهش فکر نکنن هرچقدرم که نشون ندن
2012/03/17, 06:26 PM
اين ام اس خودش يه طرف ، اطلاع خانواده يه طرف، آخه اينو ديگه كجاى دلم بزارم
2012/03/17, 06:53 PM
دلم براي مامان وبابام ميسوزه اما به خدا نميتونم كاري كنم خيلي سعي مي كنم جلوشون خوب باشم اما نميشــــــــــــــه به خدا نميشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
2012/03/18, 08:59 AM
سلام دوستان
سخته،خیلی سخته....
ولی من میگم فاجعه که نیست
از خود خدا بخواهیم به حق مقربین درگاهش این مسأله رو برای ما راحتتر بگیره و تحملمون رو زیاد کنه
الهی آمین
سخته،خیلی سخته....
ولی من میگم فاجعه که نیست
از خود خدا بخواهیم به حق مقربین درگاهش این مسأله رو برای ما راحتتر بگیره و تحملمون رو زیاد کنه
الهی آمین
2012/03/18, 12:03 PM
خوب خونواده بالاخره تحت تاثیر قرار میگیرن و ناراحت میشن اولش که خیلی اوضاع خونه داغون بود الان یه کوچولو آروم شدهولی خوب یه نگرانیهایی دارن دیگه من سعی میکنم که اگر هم مشکلی داشته باشم بروز ندم
چون کلاً خیلی میخندم کسی متوجه نمیشه که حالم بده مگه اینکه دیگه اوضاع خیلی خراب باشه ویا عصبی بشم
چون کلاً خیلی میخندم کسی متوجه نمیشه که حالم بده مگه اینکه دیگه اوضاع خیلی خراب باشه ویا عصبی بشم