2012/02/18, 02:11 PM
خود دلسوزی به رفتاری گفته میشود که فرد مبتلا با افکار منفی خود را در جایگاهی ببیند که کمترین ریسک و کار مثبت از او سر نزند
زیرا از پیش، هر اقدامی را محکوم به شکست میداند و در عوض با غصه خوردنهای دایم و جلب توجه دیگران بخواهد به خواستههایش دست پیدا کند
حس خود دلسوزی که در واقع شکلی از احساسات به شدت آسیب دیده است، در اکثر مواقع موجب نابودی همه چیز در اطراف فرد میشود. نتیجه این حس معمولا بدبختی و افکار منفی است. وقتی کسی افکار منفی دارد، به طبع این نوع افکار، اتفاقات ناخوشایند هم برایش پیش میآید. و در همین چرخه، وقایع ناخوشایند باعث میشود فرد بیشتر برای خودش متاسف شود و بیشتر برای خویش دلسوزی کند. و بدین ترتیب این حس خود دلسوزی مرتب خودش را تقویت میکند.
آیا شما مرتب برای خویش دلسوزی میکنید؟ آیا دیگران شما را به خود دلسوزی متهم میکنند؟ آیا تصمیم دارید شیوه خود را تغییر داده و زندگی خود را بهبود ببخشید؟ اگر شما یکی از این افراد هستید و مصمم به ایجاد تغییر هستید تا پایان مطلب با ما همراه باشید.
•چرا ما دچار خود دلسوزی میشویم
چرا مردم تمایل به دلسوزی برای خویش دارند؟ خود دلسوزی در واقع شکلی از خود دلجویی کردن است. خود دلسوزی شاید یک فکر منفی باشد اما احساسی خوشایند با خود دارد. شخصی که دچار خود دلسوزی است عموما ریسک پذیری ندارد زیرا از نظر او هر حرکتی کند محکوم به شکست است. این افراد همچنین به جای اینکه مسئولیت شکستهایشان را بپذیرند، شکست های خود را گردن شرایط محیط یا دیگران میاندازند.
وقتی کسی ریسک نمیکند یا مسئولیت کارهایش را به عهده نمیگیرد، استرس و پریشانی و پشیمانی هم به سراغش نمیآید. به علاوه، وقتی کسی برای خودش احساس تاثر و دلسوزی داشته باشد، دیگران بیشتر به او توجه میکنند و برای آرام کردن او تلاش میکنند.
افرادی که تمایلات جامعه ستیزانه دارند ممکن است حتی از حس خود دلسوزی خویش به عنوان وسیلهای برای تسلط به دیگران استفاده کنند. بسیاری روانشناسان معتقدند که حس خود دلسوزی چیزی است که افراد در کودکی یاد میگیرند. زمانی که بیمار بودند یا آسیبی دیده بودند یا به هر دلیلی غمگین بودند و دیگران به همین دلایل به آنها بیشتر توجه کردهاند.
•معاملهای کنید
با گذشت زمان، حس خود دلسوزی تبدیل به یک الگوی تکراری یا در حقیقت یک چرخه میشود. برای توقف این احساس خود دلسوزی، فرد در حقیقت باید با یک معامله با خود شروع کند. این معامله از این قرار است که دیگر نباید نسبت به خود، دلسوزی کند و به جای آن باید همت بر افکار مثبت داشته باشد.
این معامله بسیار سختتر از آن است که به نظر میرسد زیرا به خودآگاهی زیاد و دایم نیاز دارد. فرد باید به ذهن خود بیاموزد که آگاه باشد و هرگاه دید که به سمت خود دلسوزی میلغزد، بایستد و خود را اصلاح کند. همچنین باید توجه داشته باشد که غم و اندوه با احساس خود دلسوزی متفاوت است.
اگر کسی توقع داشته باشد که چون او احساس غم میکند دنیا چیزی را به او بدهد، این حس خود دلسوزی است.
•ورزش کنید
اگر شما به اندازه کافی ورزش نکنید، خیلی راحتتر و سریعتر دچار افسردگی میشوید و در پی آن به خود دلسوزی مبتلا میشوید. تمرینات قلبی-عروقی میتواند کمک بزرگی به تقویت روحیه شما کند زیرا باعث میشود مغز، انتقال دهندههای عصبی آزاد کند که موجب از بین بردن دردهای جسمی و روحی میشود. اگر واقعا مسر به ترک خود دلسوزی و ایجاد تعدیل در رفتارهای خود هستید، حداقل روزی نیم ساعت و چهار روز در هفته ورزشهای قلبی - عروقی انجام دهید.
•پیشگیری کنید
برای خداحافظی آسانتر با حس خود دلسوزی، زمان خود را پر کنید تا دیگر وقت برای افسردگی و فکر و خیال بیهوده نداشته باشید. بنا بر این اگر میخواهید این مراسم دلسوزی را تعطیل کنید، مهم است که برای خود برنامههای تازه تدارک ببینید و برای رسیدن به آنها هم مجدانه بکوشید و هر گاه که به یکی از اهداف خود میرسید، برای خود هدفی تازه ترسیم کنید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید. تا جایی که بتوانید دوباره کنترل زندگی خود را در دست بگیرید و زندگی خود را با اهداف و برنامههای گوناگون پر کنید و دیگر زمان برای افکار منفی در مورد بدبختی و بی توفیقی نداشته باشید.
•شکرگذار باشید
اگر شما در مورد خودتان احساس تاسف و بدبختی داشته باشید، نمیتوانید در مورد داشتههای خود شکرگذار باشید زیرا غیر ممکن است حس خود دلسوزی و شکرگذاری را همزمان با هم داشت.
اگر شما برای شکرگذاری و شکرگذار بودن تلاش کنید، احساس افسردگی شما کاهش خواهد یافت. اگر شما خود را مجبور کنید از افکار منفی دست برداشته و با خود بیندیشید که اتفاقات و سرنوشتهای بدتر از آنچه برای شما پیش آمده هم وجود دارد، به تدریج از خود بینی شما کم میشود.
اگر لازم شد فهرستی از چیزهایی که دارید و باید برای آنها شکرگذار باشید تهیه کرده و هر روز آن را مرور کنید تا به خود یادآوری کنید که چه چیزهای با ارزشی دارید و میتوانست همه چیز خیلی بدتر از این باشد.
این را بدانید که در واقع این فقط خود شما هستید که میتوانید با قدردرانی داشتههای خود این سیکل خود دلسوزی را بشکنید.
زیرا از پیش، هر اقدامی را محکوم به شکست میداند و در عوض با غصه خوردنهای دایم و جلب توجه دیگران بخواهد به خواستههایش دست پیدا کند
حس خود دلسوزی که در واقع شکلی از احساسات به شدت آسیب دیده است، در اکثر مواقع موجب نابودی همه چیز در اطراف فرد میشود. نتیجه این حس معمولا بدبختی و افکار منفی است. وقتی کسی افکار منفی دارد، به طبع این نوع افکار، اتفاقات ناخوشایند هم برایش پیش میآید. و در همین چرخه، وقایع ناخوشایند باعث میشود فرد بیشتر برای خودش متاسف شود و بیشتر برای خویش دلسوزی کند. و بدین ترتیب این حس خود دلسوزی مرتب خودش را تقویت میکند.
آیا شما مرتب برای خویش دلسوزی میکنید؟ آیا دیگران شما را به خود دلسوزی متهم میکنند؟ آیا تصمیم دارید شیوه خود را تغییر داده و زندگی خود را بهبود ببخشید؟ اگر شما یکی از این افراد هستید و مصمم به ایجاد تغییر هستید تا پایان مطلب با ما همراه باشید.
•چرا ما دچار خود دلسوزی میشویم
چرا مردم تمایل به دلسوزی برای خویش دارند؟ خود دلسوزی در واقع شکلی از خود دلجویی کردن است. خود دلسوزی شاید یک فکر منفی باشد اما احساسی خوشایند با خود دارد. شخصی که دچار خود دلسوزی است عموما ریسک پذیری ندارد زیرا از نظر او هر حرکتی کند محکوم به شکست است. این افراد همچنین به جای اینکه مسئولیت شکستهایشان را بپذیرند، شکست های خود را گردن شرایط محیط یا دیگران میاندازند.
وقتی کسی ریسک نمیکند یا مسئولیت کارهایش را به عهده نمیگیرد، استرس و پریشانی و پشیمانی هم به سراغش نمیآید. به علاوه، وقتی کسی برای خودش احساس تاثر و دلسوزی داشته باشد، دیگران بیشتر به او توجه میکنند و برای آرام کردن او تلاش میکنند.
افرادی که تمایلات جامعه ستیزانه دارند ممکن است حتی از حس خود دلسوزی خویش به عنوان وسیلهای برای تسلط به دیگران استفاده کنند. بسیاری روانشناسان معتقدند که حس خود دلسوزی چیزی است که افراد در کودکی یاد میگیرند. زمانی که بیمار بودند یا آسیبی دیده بودند یا به هر دلیلی غمگین بودند و دیگران به همین دلایل به آنها بیشتر توجه کردهاند.
•معاملهای کنید
با گذشت زمان، حس خود دلسوزی تبدیل به یک الگوی تکراری یا در حقیقت یک چرخه میشود. برای توقف این احساس خود دلسوزی، فرد در حقیقت باید با یک معامله با خود شروع کند. این معامله از این قرار است که دیگر نباید نسبت به خود، دلسوزی کند و به جای آن باید همت بر افکار مثبت داشته باشد.
این معامله بسیار سختتر از آن است که به نظر میرسد زیرا به خودآگاهی زیاد و دایم نیاز دارد. فرد باید به ذهن خود بیاموزد که آگاه باشد و هرگاه دید که به سمت خود دلسوزی میلغزد، بایستد و خود را اصلاح کند. همچنین باید توجه داشته باشد که غم و اندوه با احساس خود دلسوزی متفاوت است.
اگر کسی توقع داشته باشد که چون او احساس غم میکند دنیا چیزی را به او بدهد، این حس خود دلسوزی است.
•ورزش کنید
اگر شما به اندازه کافی ورزش نکنید، خیلی راحتتر و سریعتر دچار افسردگی میشوید و در پی آن به خود دلسوزی مبتلا میشوید. تمرینات قلبی-عروقی میتواند کمک بزرگی به تقویت روحیه شما کند زیرا باعث میشود مغز، انتقال دهندههای عصبی آزاد کند که موجب از بین بردن دردهای جسمی و روحی میشود. اگر واقعا مسر به ترک خود دلسوزی و ایجاد تعدیل در رفتارهای خود هستید، حداقل روزی نیم ساعت و چهار روز در هفته ورزشهای قلبی - عروقی انجام دهید.
•پیشگیری کنید
برای خداحافظی آسانتر با حس خود دلسوزی، زمان خود را پر کنید تا دیگر وقت برای افسردگی و فکر و خیال بیهوده نداشته باشید. بنا بر این اگر میخواهید این مراسم دلسوزی را تعطیل کنید، مهم است که برای خود برنامههای تازه تدارک ببینید و برای رسیدن به آنها هم مجدانه بکوشید و هر گاه که به یکی از اهداف خود میرسید، برای خود هدفی تازه ترسیم کنید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید. تا جایی که بتوانید دوباره کنترل زندگی خود را در دست بگیرید و زندگی خود را با اهداف و برنامههای گوناگون پر کنید و دیگر زمان برای افکار منفی در مورد بدبختی و بی توفیقی نداشته باشید.
•شکرگذار باشید
اگر شما در مورد خودتان احساس تاسف و بدبختی داشته باشید، نمیتوانید در مورد داشتههای خود شکرگذار باشید زیرا غیر ممکن است حس خود دلسوزی و شکرگذاری را همزمان با هم داشت.
اگر شما برای شکرگذاری و شکرگذار بودن تلاش کنید، احساس افسردگی شما کاهش خواهد یافت. اگر شما خود را مجبور کنید از افکار منفی دست برداشته و با خود بیندیشید که اتفاقات و سرنوشتهای بدتر از آنچه برای شما پیش آمده هم وجود دارد، به تدریج از خود بینی شما کم میشود.
اگر لازم شد فهرستی از چیزهایی که دارید و باید برای آنها شکرگذار باشید تهیه کرده و هر روز آن را مرور کنید تا به خود یادآوری کنید که چه چیزهای با ارزشی دارید و میتوانست همه چیز خیلی بدتر از این باشد.
این را بدانید که در واقع این فقط خود شما هستید که میتوانید با قدردرانی داشتههای خود این سیکل خود دلسوزی را بشکنید.
فعلا سکوت را برگزیدیم ............