2011/11/24, 06:26 PM
تحقیقات جدیدی که توسط گروهی از روانشناسان صورت گرفته حاکی بر این است که اثرات ناشی از برخوردهای اولیه معمولا بسیار پایدار هستند و هرگز در برخورهای بعدی قابل بازیابی نخواهند بود.
یافته های جدید نشان می دهند تجربیات جدیدی که با تصورات اولیه در تضاد هستند دچار محدودیت بوده و غالبا محدود به موقعیتی هستند که در آن شکل گرفته اند، بنابراین اثر چنین تجربیاتی بر روی واکنش افراد فقط در یک چهارچوب خاص نمایان میشود در حالیکه برخورد اول و اثرات آن در موقعیتهای مختلف هم ماندگار خواهد بود.
تصور کنید شما در محل کار خود یک همکار جدید دارید و از همان ابتدا دیدگاه خوبی نسبت به او ندارید.
(راهنمای این توضیحات بر اساس مولف گاورونسکی از کرسی های تحقیقات کانادا از دانشکاه وسترن می باشد.)
بعد از چند هفته همکارتان را در یک مهمانی ملاقات میکنید و متوجه میشوید او واقعا شخص خوبی است. در این بین میدانید تصور اولیه ای که از او در ذهن خود داشتید اشتباه بوده و جوابهای به دست آمده تنها به خاطر تجربه ای که دراین زمینه با او داشتید بر روی شما تاثیر گذاشته اند ولی باید به یاد داشته باشید که تصور اولیه شما در زمینه ها و موقعیتهای دیگر همچنان باقی می ماند.
بر طبق گفته های گاورونسکی، مغز ما تجربه های اختلالی محتمل را که امکان دارد در یک شرایط خاص بروز کند به عنوان استثنائات در خود ذخیره کرده و در نتیجه قاعده معتبر اثرات برخوردهای اولیه در تمام موقعیتها (به جز موقعیتهایی که در گروه استثنائات قرار گرفتند) ماندگار خواهند بود.
برای بررسی ثبات اولین تصور، گراونسکی و همکارانش اطلاعات مثبت و یا منفی در مورد مطالعه بر روی یک فرد ناشناخته در صفحه کامپیوتر را جمع آوری کردند و در اختیار افراد دیگر قرار دادند.
پس از پایان بررسی ها به شرکت کنندگان اطلاعات جدیدی در مورد همان فرد ارائه شد که با اطلاعات اولیه در تضاد بود.
محققان با دقت فراوان رنگ پس زمینه صفحه ی کامپیوتر شخص را تغییر دادند در حالی که تصورات متفاوتی در حال شکل گیری در ذهن شرکت کنندگان بود.
هنگامی که محققان واکنش های خود به خود شرکت کنندگان به تصویر شخص هدف را تخمین میزدند، اطلاعات جدیدی از تاثیر واکنش های شرکت کنندگان به دست آوردند که تنها هنگامی بروز پیدا میکرد که فرد در مقابل پیش زمینه ها و اطلاعات جدید قرار میگرفت. از جهتی دیگر واکنش های شرکت کنندگان با تمام گستردگی های خود همچنان تحت تسلط اطلاعات اولیه قرار داشت.
اگر چه این نتایج میتوانند دلایل خوبی برای اثبات پایداری تاثیر برخورهای اولیه باشند، اما گراونسکی تذکر داد که حتی این تاثیرات نیز میتوانند در بعضی شرایط قابل تغییر و دگرگونی باشند.
چه شرایطی میتوانند این تصورات اولیه را به چالش بکشند؟
گاهی تجربیات جدید به قدری جایگزین تجربیات قدیمی میشوند که باعث میشوند پیش زمینه های قبلی به آرامی جایگاه خود را در مغز از دست بدهند و به این ترتیب تصورات و برخورهای اولیه کمرنگ میشوند.
اما به محض اینکه تصور اولیه تنها در بافت های مشابه ای به چالش کشیده شود شما می توانید هر کاری که میخواهید انجام دهید زیرا اثرات برخوردها در چنین شرایطی از بین نخواهند رفت و صرف نظر از اینکه چه مدتی با تجربیات جدید متناقض بوده اند همواره جزء تصورات غالب محسوب میشوند.
بر طبق گفته های گاورنسکی نتایج این تحقیقات، کاربردهای مهمی برای درمان بیماریهای بالینی نیز دارند. اگر شخصی در مورد موضوعی، نوعی ترس و اضطراب شدید داشته باشد و برای درمان این ترس به دنبال کمک گرفتن از یک روانشناس باشد، نتایج درمان زمانی بسیار موفقیت آمیز خواهند بود که واکنشهای مغز در مقابل موضوع مورد مطالعه نه تنها در مطب روانشناس بلکه حتی در موقعیتهای خاص نیز مورد بررسی قرار بگیرد.
یافته های جدید نشان می دهند تجربیات جدیدی که با تصورات اولیه در تضاد هستند دچار محدودیت بوده و غالبا محدود به موقعیتی هستند که در آن شکل گرفته اند، بنابراین اثر چنین تجربیاتی بر روی واکنش افراد فقط در یک چهارچوب خاص نمایان میشود در حالیکه برخورد اول و اثرات آن در موقعیتهای مختلف هم ماندگار خواهد بود.
تصور کنید شما در محل کار خود یک همکار جدید دارید و از همان ابتدا دیدگاه خوبی نسبت به او ندارید.
(راهنمای این توضیحات بر اساس مولف گاورونسکی از کرسی های تحقیقات کانادا از دانشکاه وسترن می باشد.)
بعد از چند هفته همکارتان را در یک مهمانی ملاقات میکنید و متوجه میشوید او واقعا شخص خوبی است. در این بین میدانید تصور اولیه ای که از او در ذهن خود داشتید اشتباه بوده و جوابهای به دست آمده تنها به خاطر تجربه ای که دراین زمینه با او داشتید بر روی شما تاثیر گذاشته اند ولی باید به یاد داشته باشید که تصور اولیه شما در زمینه ها و موقعیتهای دیگر همچنان باقی می ماند.
بر طبق گفته های گاورونسکی، مغز ما تجربه های اختلالی محتمل را که امکان دارد در یک شرایط خاص بروز کند به عنوان استثنائات در خود ذخیره کرده و در نتیجه قاعده معتبر اثرات برخوردهای اولیه در تمام موقعیتها (به جز موقعیتهایی که در گروه استثنائات قرار گرفتند) ماندگار خواهند بود.
برای بررسی ثبات اولین تصور، گراونسکی و همکارانش اطلاعات مثبت و یا منفی در مورد مطالعه بر روی یک فرد ناشناخته در صفحه کامپیوتر را جمع آوری کردند و در اختیار افراد دیگر قرار دادند.
پس از پایان بررسی ها به شرکت کنندگان اطلاعات جدیدی در مورد همان فرد ارائه شد که با اطلاعات اولیه در تضاد بود.
محققان با دقت فراوان رنگ پس زمینه صفحه ی کامپیوتر شخص را تغییر دادند در حالی که تصورات متفاوتی در حال شکل گیری در ذهن شرکت کنندگان بود.
هنگامی که محققان واکنش های خود به خود شرکت کنندگان به تصویر شخص هدف را تخمین میزدند، اطلاعات جدیدی از تاثیر واکنش های شرکت کنندگان به دست آوردند که تنها هنگامی بروز پیدا میکرد که فرد در مقابل پیش زمینه ها و اطلاعات جدید قرار میگرفت. از جهتی دیگر واکنش های شرکت کنندگان با تمام گستردگی های خود همچنان تحت تسلط اطلاعات اولیه قرار داشت.
اگر چه این نتایج میتوانند دلایل خوبی برای اثبات پایداری تاثیر برخورهای اولیه باشند، اما گراونسکی تذکر داد که حتی این تاثیرات نیز میتوانند در بعضی شرایط قابل تغییر و دگرگونی باشند.
چه شرایطی میتوانند این تصورات اولیه را به چالش بکشند؟
گاهی تجربیات جدید به قدری جایگزین تجربیات قدیمی میشوند که باعث میشوند پیش زمینه های قبلی به آرامی جایگاه خود را در مغز از دست بدهند و به این ترتیب تصورات و برخورهای اولیه کمرنگ میشوند.
اما به محض اینکه تصور اولیه تنها در بافت های مشابه ای به چالش کشیده شود شما می توانید هر کاری که میخواهید انجام دهید زیرا اثرات برخوردها در چنین شرایطی از بین نخواهند رفت و صرف نظر از اینکه چه مدتی با تجربیات جدید متناقض بوده اند همواره جزء تصورات غالب محسوب میشوند.
بر طبق گفته های گاورنسکی نتایج این تحقیقات، کاربردهای مهمی برای درمان بیماریهای بالینی نیز دارند. اگر شخصی در مورد موضوعی، نوعی ترس و اضطراب شدید داشته باشد و برای درمان این ترس به دنبال کمک گرفتن از یک روانشناس باشد، نتایج درمان زمانی بسیار موفقیت آمیز خواهند بود که واکنشهای مغز در مقابل موضوع مورد مطالعه نه تنها در مطب روانشناس بلکه حتی در موقعیتهای خاص نیز مورد بررسی قرار بگیرد.
" Ickle me, Pickle me, Tickle me. Too "