خیلی خوشحالم که به دوستان گلم خوش گذشته من که روز جمعه هر دفعه که به ساعت نگاه می کردم با خودم می گفتم یعنی الآن بچه ها کجا هستن؟ الآن اون جا بارون می باره؟ کلی هم دعا کردم که اگر هم هوا بارونی شد لااقل رعد و برق نباشه (چون خودم خیلی از رعد و برق می ترسم)، تو روز جمعه هر لحظه به یادتون بودم و از پروردگار خواهش کردم که به سلامتی و شادی برید و برگردید و کلی هم بهتون خوش بگذره خدا رو شکر که این چنین بوده...دوستون دارم دوستان عزیزم
تمام چراغ های خانه روشن است
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....