همدلی پزشک به بهبود بیمار کمک میکند
ارتباط و تعامل بین پزشک و بیمار بسیار مهم است.
ساندرا .جی.بودمن / مترجم: نسرین امامی زاده
مارس 2015، واشنگتن پست
روح حساس و آزردة بیمار بنابه شرایط سخت و نامطلوبی که بیماری برای او به بار آورده، نیازمند دقیقترین و لطیفترین روابط و اقدامات درمانی است. بیمار فردی است که از نظر جسمی و روحی رنجیده است و نیازمند کسی است که او را احساس کند و یاری بخشد و در این میان پزشک او نقش بسزایی در تقویت امید به زندگی و سلامتی به عهده دارد.
***
همدلی (Empathy) و برقراری رابطه توام با فهم از سوی پزشک موجب پذیرش بیماری از سوی فرد بیمار و پیشبرد بهتر درمان می شود.
همدلی برای برقراری اعتماد ضروری است و پایه و اساس رابطه بهتر پزشک- بیمار در نظر گرفته میشود. مطالعات نشانگر این است که همدلی با رضایت بیشتر بیمار، نتایج درمانی بهتر مرتبط بوده و کاهش فرسودگی شغلی پزشک را در پی دارد.
بیماری رو به مرگ بود و خودش نیز از این موضوع آگاه بود ، او در اواسط50 سالگی برای چند سال بود با سرطان پستان دست و پنجه نرم میکرد، اما سرطان به استخوان هایش هم نفوذ کرده و موجب درد بیامان و در بستر ماندن او شده بود. جرمی فورس، دانشجوی سال اول آنکولوژی در دانشگاه علوم پزشکی دوک، که هیچ آشنایی قبلی با این زن نداشت، نوامبر سال گذشته مامور شد تا با او درباره تخلیه اتاق و رفتن به آسایشگاه صحبت کند.
فورس، با استفاده از مهارتهایی که در یک دورة یک روزه آموخته بود، در انتهای تخت بیمار نشست و با دقت تمام به حرفهایش گوش داد. بیمار در حال گریه به او گفت که خسته شده، و نگران تاثیری است که مرگش بر روحیه دو دخترش میگذارد.
فورس در 15 دقیقه صحبت چنین گفت: من هم دو فرزند دارم و شرایط سخت شما را بخوبی درک میکنم، اما آسایشگاهی که در بارهاش صحبت میکنم، برای حمایتهای بیشتر شما ایجاد شده است.
چند روز بعد، وقتی که آنها در سالن همدیگر را ملاقات کردند، بیمار به فورس گفت که شما بهترین پزشکی هستید که تا به حال داشتهام.
فورس میگوید: این حرف برای من خیلی مهم بود و واقعا احساس سربلندی کردم.
همدلی نتایج درمانی را بهبود میبخشد
فورس دورة "گفتگوی سرطان" را گذرانده، دورهای که تمام دانشجویان آنکولوژی باید آن را جهت برقراری ارتباط موثر در شرایط سختِ غیرمنتظرة بیمار بگذرانند. دوره آموزشی "گفتگوی سرطان"، که توسط دانشکده پزشکی دوک، دانشگاه پیتزبروگ و چندین دانشکده پزشکی دیگر برنامهریزی شد، بخشی از تلاشهای جاری برای تدریس یک مهارت ضروری اما نادیده گرفته شده به پزشکان میباشد. برخلاف همدردی، که به عنوان احساس تاسف برای فرد دیگر تعریف میشود، همدلی مثل این است که با کفشهای فرد دیگر راه بروید، احساسات و موقعیت فرد دیگر را در هر لحظه درک کنید، و از دريچه چشم او نگاه و احساس كنيد. همچنین میل به کمک به وی را داشته باشید.
همدلی به عنوان یک "شیوه بالینی خوب" یک بار با بیتوجهی مواجه شد و رسما کم اهمیت تر از استعداد فنی شمرده شد. اما مجموعهای از مطالعات در دهه گذشته نشان دادند که نباید آن را در حاشیه قرار داد.
همدلی بر اساس اعتماد و احترام متقابل بنا شده است و در واقع اساس رابطه پزشک و بیمار میباشد.
این اعتماد نقش موثری در تسریع بهبودی بیمار دارد. و اگر برای بیمار حاصل نشود چه بسا نتایج درمان هم مطلوب نخواهد افتاد.
مطالعات بسیاری همدلی را مرتبط با رضایت بیشتر بیماران، نتایج درمانی بهتر، کاهش فرسودگی شغلی پزشکان و کاهش قصور پزشکی و بنابر این کاهش شکایتهای مردم از پزشکان دانستهاند. محمدرضا حجت، استاد روان پزشکی در دانشکده پزشکی جفرسون در فیلادلفیا گفته که اگرچه برخی افراد به طور طبیعی توانایی بیشتری در همدلی دارند، اما میتوان همدلی را آموخت.
او میگوید: همدلی یک جهتگیری شناختی است نه یک ویژگی شخصیتی. وی کسی است که مقیاس همدلی جفرسون (JSPPPE) را ابداع کرد، ابزاری که محققان از آن برای ادراک بیمار از همدلی پزشک استفاده میکنند.
انتظارات بیشتر
هلن رایس، روان پزشک، میگوید: فشار واقعا زیاد است. وی کارگردان برنامة علمی با محوریت همدردی و پیوند به نام "همدلانه"، در بیمارستان عمومی ماساچوست است، این برنامه یک سری متدهای آنلاین را برای پزشکان نشان میدهد.
همچنین ACA و سازمان بهبود سلامت، اهمیت زیادی را برای همدلی بین پزشک و بیماران قائل شدهاند، زیرا باعث تقویت پایبندی به درمان و بهبود نتابج درمانی میشود.
به گفتة تولسکی، مدیر مرکز درمانهای تسکینی دوک و یکی از گردانندگان دوره "گفتگوی سرطان" آمار جمعیت و اقتصاد، در این مسئله نقش دارند (دوره اصلی برای آنکولوژیستها بوده و در مورد رشته های دیگر تحت عنوان "گفتگوی حیاتی" ایجاد شده است). متولدین نسل انفجار یا بیبیبومرها ( کودک نسل انفجار یا بیبیبومر (Baby boomer) کسی است که در دورة انفجار جمعیت پس از جنگ جهانی دوم، یعنی در حد فاصل سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۶۴ زاده شدهباشد.) پرتوقع بوده و چندان مایل نیستند با پزشک برخورد داشته باشند چون آنها را غیرصمیمی و خودخواه میشناسند.
یک مطالعه در سال 2011، نشان داد که پزشکانی که این دوره آموزشی را گذراندهاند، نسبت به کسانی که آن را نگذراندهاند، اعتماد بیشتری به بیماران خود میبخشند.
اگرچه دورههای آموزشی همدلی به ندرت در آموزش پزشکی برگزار میشوند، علاقه به آنها در حال افزایش است و در دانشکده پزشکی جفرسون و دانشکده پزشکی دانشگاه کلمبیا نیز دورههایی در حال برگزاری می باشند. دانشگاه کلمبیا، پیشگام در پزشکی نوین است، که روی اهمیت درک زندگی نامه بیماران در ارائه خدمات عاطفی، تاکید بسیاری دارد.
اگرچه برنامههای آموزشی متفاوت هستند، بیشتر آنها روی خودارزیابی پزشکان متمرکز میباشند تا حالت تدافعی بیماران را کاهش داده و مهارت های شنیداری پزشکان را بهبود بخشند (یک مطالعه نشان داد که به صورت متوسط پزشکان فقط 18 ثانیه با بیماران خود تعامل دارند)، و همچنین حالات چهره و اشارات را رمزگشایی نمایند. برخی برنامههای آموزشی، از بیمارنماها استفاده کرده و این بیمارنماها نسبت به پزشکان بازخورد ایجاد میکنند.
تجربه شخصی
رایس و تولسکی، هر دو میگویند که علاقه آنها به همدلی، ناشی از تجربیات فردی است. در مورد رایس، مجموعه بیماران در طول طبابت روان پزشکی وی در یک دهه گذشته، که اظهار داشتند ارتباطات و تعاملات ناخوشایندی را با پزشکان تجربه داشتند، باعث تحریک وی شده بود.
او میگوید که این نوع تجربیات ناخوشایند علاوه بر اثرات مضر، اغلب عمیق بوده و در اعماق زندگی بیمار تاثیر میگذارند.
به گفتة تولسکی پدرش، یک متخصص زنان و زایمان بوده و معمولا در هنگام صرف شام راجع به بیمارانش صحبت میکرده است.
او میگوید که: داستانهای پدرم درباره زندگی بیمارانش بودند، بنابراین من چنین دریافتم که پزشکی چیزی فراتر از بیماری است.
تولسکی میافزاید که: من بیشتر تلاش داشتم که لحظات زندگی بیماران را درک کنم و برای دادن خبرهای بد همیشه داوطلب بودم، مخصوصا وقتی که میدانستم سایر پزشکان کار را بدتر خواهند کرد.
برخی اوقات پزشکان اطلاع لازم را ندارند
به نقل از تولسکی محققین دریافتهاند که برخی پزشکان با همدلی پاسخ نمیدهند، زیرا آگاهی لازم را برای احساس کردن دیگران ندارند، برخی دیگر، احساس پریشانی و .. را تشخیص میدهند اما از رها کردن سیل احساسات در بیمار و برخی مواقع حتی در خودشان واهمه دارند.
به گفتة رایس "برنامه همدلان" به پزشکان میآموزد که از چه ظواهر و اشاراتی برخوردار باشند، نه این که چه بگویند. ما آموزشهای زیادی را در شناسایی احساسات و ارزیابی خود ارائه میکنیم که شامل آموزش هفت حالت چهره میباشد ( در این زمینه از تحقیقات انجام شده توسط پل اکمن ، روان پزشک، استفاده شده )و این که بتوانند پاسخ های احساسی یک فرد به بیماران و شرایط را بیاموزند.
"پل اکمن حدود ۵۰ سال از زندگیاش را صرف مطالعه علائم چهره کرده است. او نشان داد بر خلاف سایر نشانه ها و علائم زبان بدن، علائم چهره مستقل از فرهنگ ملل است. تمام مردم جهان در زمان خشم، ابروهای خود را به هم نزدیک میکنند و تمام مردم جهان از نوزاد تا کهنسال در زمان تجربه اندوه، قسمت میانی ابروهای خود را بالا میبرند. او هزاران مورد تصویر را مورد بررسی قرار داد و بر اساس آن یک مدل رمز گذاری حرکات چهره به نام Facial Action Coding System یا FACS طراحی کرد. همچنین نرم افزارهایی به نام Mett و Sett طراحی کرد که کمک میکنند انسانها احساسات را در چهره یکدیگر سریع تر تشخیص دهند. مهمترین مطالعات اکمن در خصوص Microexpression یا بروزهای جزئی احساسات میباشد. "
برخی بخشهای این دوره آموزشی، کاملا توصیفی می باشند:
-برقراری ارتباط چشمی با بیمار
-بجای ایستادن در مقابل بیمار بستری، یک صندلی بگذارید و کنار وی بنشینید.
- درباره مسائل پزشکی به مکالمه یک طرفه اتخاذ نکنید.
- به تون صدا توجه کنید، که میتواند حتی از آن چه که میگویید مهمتر باشد.
- وقتی خبر بدی میدهید، بعد از فراهم آوردن زمینة روانی مناسب و آماده کردن بیمار، با ظرافت و دقت لازم این کار صورت پذیرد.
-بررسی کنید که نگرانی اصلی بیمار چیست و چگونه میتوان به بهترین وجه این نگرانی را برطرف کرد.
تمامی حقوق این خبر متعلق به سایت ام اس سنتر میباشد و انتشار خبر بدون درج نام ام اس سنتر مجاز نمیباشد.
باور نکن تنهایی ات را تا یک دل و یک درد داریم