بسم الله الرحمن الرحیم
انگیزه یافتن جوابهای مستدل مرا بر آن داشت تا دست به ایجاد این تاپیک بزنم تا با پاسخهای که با زبان ساده وکوتاه ازطرف دوستان خواهد آمد همگی با هم برای هم بتوانیم اصول وقوانین زندگی را تشریح وتوصیف نمائیم تاهر کس به فراخور فهم خود از آن بهره بر گیرد.یقین دارم اگر پاسخها معتبر باشند ودقت در به ذهن سپردن مطالب داشته باشیم مطمئنا" چنان نیروئی در باطن خود پی ریزی خواهیم داشت که به سهولت بتوانیم ازدردها – رنجها – غمها - غصه ها - تشویشها و افسردگیها – همچنین عقده هایمان رهائی یابیم نه تنها مشکلاتمان را حل کنیم بلکه از شرعادات بد زیان آور خود نیز خلاص شویم ودر شاهراه آزادگی وسلامت وسعادت روحی باسرافرازی به پیش برویم نیروی درونمان را دست کم نگیریم زیرا باکمک آن قادر خواهیم شد دیگر بار طعم شیرین شادمانی و صفای زندگی را بچشیم وبه عبارتی بهتر بادنیاو اطرافیان خود آشتی کنیم و در زندان روحی خود را باز کنیم وترس راازآن بیرون کنیم .
من در تاپیک های مختلف که میخواندم خیلی ازدوستان ایمان کامل به نیروی درونی دارند. پس بسم لله
شروع میکنم ... با میدان دادن به نیروی باطن
نویسنده کتاب قدرت فکر دراین باره مینویسد . چند سال قبل بوجود یک غده بد خیم – در اصطلاح پزشکی سرطانی – در خویش پی بردم.ولی خودم را نباختم وبا کمک نیروی اعجاز گر باطن خود به مبارزه باآن پرداختم نتیجه آن شدکه بعداز مدتی اثری از آن در من باقی نماندوهنوز که هنوزاست بی دغدغه وتشویش به زندگی ادامه می دهم. روشی راکه اوبا آن توانسته بودآن غده بدخیم راآب کندوازبین ببرد را درکتاب قدرت فکر شرح داده است که چگونه بابهره گیری از نیروی نفس و ضمیر باطن خود به جنگ خطر ناکترین بیماری (سرطان) برود وازآن هراسی بدل راه ندهد البته دوستان در اینجا بد نیست به گفته .آمبرواز پاره .جراح ودندانپژشک فرانسوی اشاره کنم: طبیب بر زخم مرهم میگذارد وخدا شفا می بخشد .آری نیروی ایمان عامل مهمی درامر درمان محسوب میشود مخصوصا"در درمان ما بیماران ام اس که خواهان یک زندگی شاد وسعادت بار وسرشار از آسایش وآرامش میباشیم. .در یکی ازتاپیکها که میخوندم دوستی نوشته بود.من دیگر خسته شدم و یا درتاپیک های مختلف دیگرانجمن .حرفهای مشابه را میخوندم خلاصه درتمامی تاپیک ها امید به زندگی وامید فراوان به شادکامی بهتر! بدور از بیماری ام اس در دل همه دوستان بود که همگی این امیدها – وشاد بودنها – زندگی خوب داشتنها- عاشق زندگی بودن – محقق نمیشود مگر با بکارگیری نیروی باطنی که همه ما ازآن به نوعی روزانه در طول زندگی خود استفاده میکنیم ؟ولی شایدبخاطرعدم شناخت آن متوجه نمیشویم.
پس بیائید همگی این نیرو را درخودمان تقویت کنیم . تا ثمرات ونتایج بهتر آنرا ببینیم .
جه رازی در دعا کردن نهفته است
اضافه میکنم که این جمله را نویسند ه کتاب قدرفکر (ژوزف مورفی) می گوید؟
آیا از ته دل دعامیکنید؟ بی گمان هرکس که ایمان واعتقادی دارد در مواقع خطر وهنگام گرفتاری وبیماری ویا در وقت مرگ دست به دعابرمیدارد. دعای می کنیم تا خطر را از خویش دورسازیم وغالبا" دسته جمعی هم دعا میکنیم تامصائب وبلایای طبیعی مثل زلزله – سیل – توفان – و خشک سالی – برزندگی ما نتازد ویامثلا" معدن چیانیکه در اعماق معدنی محبوس شده اند .ازمرگ جان به سلامت ببرند . شگفت آنکه اینان نیز بعد از نجات خود اظهار می دارند که درآن بحبحوحه که اززندگی خویش قطع امید کرده بودند دست به دعا برداشته بودند یا خلبانی که هواپیمایش بر فرازآسمانها دچار سانحه شده پس ازآنکه سالم زمین مینشیند مدعی می شود که تنها دعای اوبوده که اورااز آن وضعیت وخیم رهانیده است . می توان گفت ایمان در تمام مذاهب جهان یکسان است
پس ماهم همگی تردیدی نداریم که دعا کردن عامل اعجاز گری درمقابله بامشکلات به شمار میرود .اما هر گزنبایستی تا زمان پدیدار شدن مشکل ومسائل سخت دست روی دست بگذاریم وبقول معروف دستی به دعائی نبریم بلکه بهتر است این عنصر شگرف (بنابگفته روانشناسان) دعا را به بوته فراموشی نسپاریم.ودقایقی از اوقات شبانه روز مان را به دعا کردن باخلوص نیت بپردازیم تا آرامش کنه وجود مان وباطنمان و پیدا کنیم نفس خودمان را.
بهر حال آنچه دراین تاپیک از آن گفت گو خواهد شد ....انشالله رهنمودهائی داشته باشد تا بصورت ساده وعملی بتوان آنها را درزندگی روزمره بکاربست .لکن در این جا این سوال پیش می آید که بین دعا کردن و بهره گیری ازنیروی باطن هرشخص چه رابطه ای میتواندوجود داشته باشد ؟پاسخ این است که معمولا" ضمیر باطن ما به تصویر ذهنی یابه عبارت دیگربه اندیشه ای که در ذهن ماجای گرفته جواب می دهد اصل اعتقاد وایمان است ..درتمامی مذاهب جهان یکسان است که ازنظرروانشناسی نیز این امرمورد تائید قرار گرفته است .
بر گرفته از کتب روانشناسی.