امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات : 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مور مور پا
#11
(2010/08/26, 10:26 AM)Milo نوشته است: فعلا مور مور پاهام در حین انجام پلاسما فرز شروع شد و هنوز تموم نشده ، دیگه میشه گفت بهش عادت کردم confused2

سلام بچه ها میشه دقیقا به من بگید حمله چیه؟چه جور علائمی داره؟من که الان یه مدت کف پام سنگینه احساس میکنم چند لایه پینه بسته این چیه و اینکه در مواقع حمله حتما باید به پزشک مراجعه کنی و بقیه سئوالا از این نوع لطفا جواب بدید؟
#12
(2010/08/26, 12:02 PM)sarajahed نوشته است:
سلام بچه ها میشه دقیقا به من بگید حمله چیه؟چه جور علائمی داره؟من که الان یه مدت کف پام سنگینه احساس میکنم چند لایه پینه بسته این چیه و اینکه در مواقع حمله حتما باید به پزشک مراجعه کنی و بقیه سئوالا از این نوع لطفا جواب بدید؟
سلام سارای عزیز بعضی علائم مرتبا میان و میرن مثل گزگز پا وسرگیجه که معمولا بیمارا موقع تشخیص بیماریشون از اونا شکایت دارن ولی بعضی علائم که قبلا نبوده واین علائم طول بکشه ممکنه شروع یک حمله باشه.دکتر باآزمایش خون میتونه تشخیص بده التهاب مغز تا چه اندازه حاده ولازم به درمان کورتون هست یانه.من خودم دفعه اولی(انشالا تکرار نشه) که حمله داشتم حس شناوری ولکنت داشتم که مثلا موقع حرف زدن یه دفعه حس سرگیجه و لکنت میومد سراغم که بعد یه ماه برطرف شد.نگران نباش مصرف دارو درصد زیادی از وقوع حمله جلوگیری میکنه.Smile
#13
با سلام به همه دوستای عزیزم
یه سوال داشتم. امیدوارم جای درست واسه پرسیدنش همینجا باشهSad
میخواستم بدونم مور مور شدن یکی از پاها بطور خفیف واسه هیچکدومتون اون اوایل بیماری پیش اومده؟ حتی قبل از اینکه ام اس رو تشخیص بدن؟
یعنی میخوام بدونم اولین نشونه ها (در پاها و دستها) چی بوده؟ (منظورم نشانه های چشمی نیست)
اگه راهنماییم کنین ممنون میشم
#14
مرجان خانوم این هم از علائم ام اس هستش ... ولی چیزه خاصه دیگه ای نیستش که بگیم اگه این باشه پس در آینده فلان اتفاق میافته
برای هر کی علائم مختلف داریم ... خود من هم اون اول در کنار تاری چشم هام گز گز دست و پا و شکم داشتم .. ولی همش رفع شد ... اون بدون مصرف دارو ... حالا دارو هم مصرف کنی سریع تر رفع میشه
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2

 تشکر شده توسط : marjan.esmaili
#15
مرجان عزيز منم با مور مور شدن پا ( بي حسي پا ) ام اس م تشخيص داده شد . منتهي نميدونم اين خفيفي كه ميگي چقدره ؟
واسه من به حدي بود كه بعضي اوقات فرو رفتن سوزن در كف پامو احساس نميكردم .
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : marjan.esmaili , paeiz
#16
از راهنماییتون ممنون
منظورم از مور مور شدن یه حالت سنگینی و کرختیه.ولی خفیف یعنی حس کاملا سر جاشه.مثل وقتیکه ادم پاش داره خواب میره که یه کم سنگین میشه. اما منظورم حالت بعد از خواب رفتن نیست که پا سوزن سوزن میشه. نمیدونم این حالتها هم از علایم ام اس محسوب میشه یا فقط علایمی که شدیدترن به ام اس مربوطن؟
یه سوال دیگه:
مطمئنا اکثر شما وقتی به دکتر مراجعه کردین و یا وقتی ام استون تشخیص داده شده که علایم نسبتا شدیدی داشتین. میخوام بدونم ایا علایم خفیفی هم قبل از حتی دکتر رفتن بوده که اون موقع بهش توجهی نکرده باشین یا جدی نگرفته باشین؟
به عبارت دیگه این بیماری یکدفعه و با یک حمله ناگهانی و قابل توجه شروع میشه یا یه سری علایم خفیف که ادم ممکنه اصلا جدیشون نگیره کم کم بروز میکنن و بعد یه مدت بیشتر میشن تا منجر به یه حمله اولیه شدیدتر میشن؟
#17
(2010/09/12, 04:13 PM)marjan.esmaili نوشته است: از راهنماییتون ممنون
منظورم از مور مور شدن یه حالت سنگینی و کرختیه.ولی خفیف یعنی حس کاملا سر جاشه.مثل وقتیکه ادم پاش داره خواب میره که یه کم سنگین میشه. اما منظورم حالت بعد از خواب رفتن نیست که پا سوزن سوزن میشه. نمیدونم این حالتها هم از علایم ام اس محسوب میشه یا فقط علایمی که شدیدترن به ام اس مربوطن؟
یه سوال دیگه:
مطمئنا اکثر شما وقتی به دکتر مراجعه کردین و یا وقتی ام استون تشخیص داده شده که علایم نسبتا شدیدی داشتین. میخوام بدونم ایا علایم خفیفی هم قبل از حتی دکتر رفتن بوده که اون موقع بهش توجهی نکرده باشین یا جدی نگرفته باشین؟
به عبارت دیگه این بیماری یکدفعه و با یک حمله ناگهانی و قابل توجه شروع میشه یا یه سری علایم خفیف که ادم ممکنه اصلا جدیشون نگیره کم کم بروز میکنن و بعد یه مدت بیشتر میشن تا منجر به یه حمله اولیه شدیدتر میشن؟
براي هر كسي فرق ميكنه،مثلا من علائم شروعش با خواب رفتن دستام شروع شد جوري كه نصف شب از خواب بيدار ميشدم فكر ميكردم دستام فلج شده اصلا نمي تونستم حركتشون بدم ولي ظرف يكي دو دقيقه خوب ميشد(ظرف مدت 10-15 روز خوب شد)

اينكه ميگي حمله ناگهاني براي همه يه مدل نيست،مثلا يه خانومي توي مطب دكتر ميگفت من شب خوابيدم صبح نيمي از بدنم فلج بود ولي من خيلي آهسته شايد در طي 4 سال اين اتفاق افتاد.به قولي ام اس يه بيماري هزار چهره هست كه هر كسي يه جور درگير ميكنه
فان مع العسر يسرا
 تشکر شده توسط : TootFarangi
#18
ببينيد الان اين حالت خفيفي كه ميگيد رو من به محض عصبي شدن دارم . يعني چه الان عصبي بشم چه 2 سال ديگه پام بي حس ميشه ولي همه چي رو احساس ميكنم .
ولي اون موقع چون خيلي شديد بود منو وادار كرد كه برم دكتر .

اين سوالاتونم تقريبا ميتونم بگم نه ما و نه هيچ دكتر ديگه اي با قاطعيت نميتونه جواب بده . چون ام اس تقريبا بيماريه ناشناخته اي هست هنوزم . هر كس امكان داره از يه ناحيه و با يه شكل خاص ام اس بياد سراغش .

پيشنهاد من اينه كه اول از همه همسرتون به پزشك مراجعه كنه و در صورت صلاح ديد پزشك ام ار اي انجام بدن . اميدوارم ام اس نباشه ولي در مقابل هم ام اس بودن همچين دور از انتظار نيست . ولي حرف اخر رو ام ار اي ميزنه نه من و نه ساير دوستان و نه حتي پزشك
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : marjan.esmaili
#19
(2010/09/12, 08:43 PM)hamid نوشته است: ببينيد الان اين حالت خفيفي كه ميگيد رو من به محض عصبي شدن دارم . يعني چه الان عصبي بشم چه 2 سال ديگه پام بي حس ميشه ولي همه چي رو احساس ميكنم .
ولي اون موقع چون خيلي شديد بود منو وادار كرد كه برم دكتر .

اين سوالاتونم تقريبا ميتونم بگم نه ما و نه هيچ دكتر ديگه اي با قاطعيت نميتونه جواب بده . چون ام اس تقريبا بيماريه ناشناخته اي هست هنوزم . هر كس امكان داره از يه ناحيه و با يه شكل خاص ام اس بياد سراغش .

پيشنهاد من اينه كه اول از همه همسرتون به پزشك مراجعه كنه و در صورت صلاح ديد پزشك ام ار اي انجام بدن . اميدوارم ام اس نباشه ولي در مقابل هم ام اس بودن همچين دور از انتظار نيست . ولي حرف اخر رو ام ار اي ميزنه نه من و نه ساير دوستان و نه حتي پزشك
ممنونم حمید عزیز
البته من این سوالو در مورد همسرم نپرسیدم. همسر من اوایل مرداد MRI انجام داده و نتیجش نرمال بوده.
راستش اینو واسه خودم پرسیدم چون 4شنبه شب احساس کردم پای چپم یه کم سنگین و کرخت شده . البته کاملا حس داشت. و تا فردا شبش طول کشید. امروزم از 1 ساعت پیش تا همین الان احساس سنگینی تو پای چپم (ساق پا) میکنمconfused2
کسی همچین حسی اون اوایل داشته؟
فکر کنم یه جورایی منم دارم به جمعتون اضافه میشماTongue البته من مثل شما روحیم خوب نیست باید خیلی هوامو داشته باشینwink2
#20
مرجان جون چرا اين حس و به خودت القا مي كني
اينا واسه اينه كه اين مدت زياد به اين مسئله فكر كردي و خودت و همسرت رو با بقيه داري مقايسه مي كنيد
همسرت كه خدا رو شكر نرمال بوده يعني در حال حاضر ام اس نداره ايشالله كه از اين به بعد هم نرمال باشه
و اما خودت اينجوريا هم نيست كه فكر كني هر مور موري و هر بي حسي و هر گز گزي و هر تاري و هر كدوم ديگه از اينوع علائم مربوط به ام اس باشه چه خفيفش چه شديدش
اين حالتها حتما مال استرسيه كه اين مدت داشتي و يه جور هماهنگيه جو با خودته عزيز دلم يه چيزي دوستانه ميگم بهت اگه احساس مي كني كه اينجا روت تاثير ميزاره و ميخواي واسه خودت فكر و خيال درست كني ببوس بزار كنار
البته من كسي نيستم كه كه نصيحتت كنم ولي جدي بگير يه توصيست چون احساس ميكنم خيلي سريع محيط روت تاثير ميزاره
خدا رو شكر نرمالي همخودت هم همسرت پس بچسب به زندگيت و نگران هيچي هم نباش
wink2
"چقدر ابد زمان اندکی ست برای آنکه به کفایت کنارت باشم...
 تشکر شده توسط : marjan.esmaili
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: