من قبل از اینکه مبتلا به ام اس بشم حدود دو سال التهاب عصب چشم داشتم و یکی از چشمام چند وقت یه بار تار میشد
متوجه شدم که هروقت عصبی بودم این اتفاق میفتاد مثلا موقع امتحانای پایان ترم یا هروقت تحت فشار روحی بودم
اینطوری شد که هرموقع چشمم یکم درد میگرفت و میفهمیدم که دوباره قراره تار بشه با تلقین اینکه چیزی نیست و همه چیز آرومه و من چقدر خوشحالم! از حمله ها جلوگیری میکردم
قدرت ذهن رو نباید دست کم گرفت
الان به این نتیجه رسیدم که ام اس رو هم میشه با حفظ روحیه و شرایط روحیمون کنترل کنیم
و با شاد بودن و اهمیت ندادن به چیزای فرعی به راحتی میتونیم باهاش مقابله کنیم
باشد که رستگار شویم!
متوجه شدم که هروقت عصبی بودم این اتفاق میفتاد مثلا موقع امتحانای پایان ترم یا هروقت تحت فشار روحی بودم
اینطوری شد که هرموقع چشمم یکم درد میگرفت و میفهمیدم که دوباره قراره تار بشه با تلقین اینکه چیزی نیست و همه چیز آرومه و من چقدر خوشحالم! از حمله ها جلوگیری میکردم
قدرت ذهن رو نباید دست کم گرفت
الان به این نتیجه رسیدم که ام اس رو هم میشه با حفظ روحیه و شرایط روحیمون کنترل کنیم
و با شاد بودن و اهمیت ندادن به چیزای فرعی به راحتی میتونیم باهاش مقابله کنیم
باشد که رستگار شویم!
Life Has No CTRL+Z