[havaars]

خیلی خوب بود. جای بچه‌ها واقعاً خالی بود! کلی صندلی خالی مونده بود
آرزو جان پنج شخصیت داشتیم. دو نفر ام.اس خفیف کنترل شده داشتند و از بین پنج نفر فقط ویولت روی ویلچیر بود. عالی بود! عالی!

[arezoo_azizi]

خیلی خوب بود. جای بچه‌ها واقعاً خالی بود! کلی صندلی خالی مونده بود
آرزو جان پنج شخصیت داشتیم. دو نفر ام.اس خفیف کنترل شده داشتند و از بین پنج نفر فقط ویولت روی ویلچیر بود. عالی بود! عالی!

ببخشید ویولت حساب نکرده بودم

[N00shin]

خیلی دوست داشتم میومدم
تو برنامه ام هم بود که حتما بیام
از شانس بدم سر گیجه شدید گرفتم و نشد بیام...

[ساغر]

بازم ویلچری
من اولین بار که بیمارستان واسه پالس گرفتن بستری شدم و مشکوک به ام اس بودم با گوشیم توی اینترنت همش ام اس رو سرچ میکردم تا اینکه وبلاگ خانم ویولت رو دیدم .فقط این جمله ش یادمه که رفتم موهامو کوتاه کردم چون نمیتونم شونه بکشم و یا اینکه داداشم لباسمو عوض میکنه،این حرفا به هر علت که نوشته شده بود(خواه درد و دل. خواه برانگیختن حس ترحم)منو داغون کرد . شبا نمیتونستم بخوابم.اینده خودمو اونجوری تصور میکردم لعنت به اون روزا

[TootFarangi]

چه حسی داری ساغر جان ، اگر پس وبلاگ من رو هم می خوندی از دست منم عصبی میشدی که.
روزهایی داشتم که مشکل داشتم ولی حالا مشکلی ندارم ، از اولش هم می دونستم ام اس چیه واسه همین زیاد این موارد اذیتم نمی کنه دیگه.
بیخیال باش دوست جان ، هر کسی به هر حال یک طوری می خواد خودش رو تخلیه کنه ، اونجا هم وبلاگ اون خانم هست ، وبلاگ هم میشه یک طورایی تو مایه های 4 دیواری
والا !!! بیخیال باش ، گرچه من زیاد ازش خوشم نمیاد چون یک سری سوالی کردم که جوابش حالم رو به هم زد ولی دیگه مهم نیست واسم

سعی کن اون روزهای بد رو هم از ذهنت دور کنی دوست جون خوبه

گفتم که وقتی فیلم مستند باشه حالا راجع به هر چیزی به جنبه مثبتش نیگاه کن

[ساغر]

اوکی توت فرنگی
اما مسئله اینجاس درک این حرفا واسه کسی که تازه اسم ام اسی روش گذاشته شده و هیچی ازش نمیدونه خیلی سخته.

[arezoo_azizi]

ساغر عزیزم,کوتاهیه منو در روایت این فیلم ببخش........موضوع فیلم در مورد شخصیتهای خانمهای این فیلم اصلا مربوط به ویلچر نبود......در مورد زندگی روزمره وبرخورد اطرافیان مخصوصا همسرانشون بود........و خود خانم ویولت هم چون وبلاگ نویسن وما به روز زندگی ایشون رو دنبال میکنیم ومعمولا ایشون بدون این که خودشونو سانسور کنه کلا از همه لحاظ بیماریشو تشریح میکرده.........توی فیلم ایشون صبر وتلاشش رو برای بازگشت به اجتماع واین که بیشتر کسانی که امده بودن از خوانندگان وبلاگ ایشون بودن و دوست داشتن دوست مجازیشونو از نزدیک ببینند........ایشون خیلی سر حال وشاداب وآراسته و با روی خوش پذیرای همه بودن............من روایت نوشتاریم زیاد جالب نیست...از همه دوستان معذرت میخوام

[yas]

ساغر عزیز درکت میکنم منم وقتی وبش رو خوندم هنوز نمیدونستم بیماریم چیه بعدش که فهمیدم بدون هیچ شوکی و خیلی راحت قبول کردم ولی وقتی منم وب ایشون رو میخوندم یاد کسانیکه ام اس داشتن میفتادم و بعد تلنگری در ذهنم که برم نت و وقتی سرچ میکردم همش زنان ویلچزی و ناتوان رو به رخ میکشیدن لعنت به این ادمها لعنت به انانیکه نمیتونن خوشی ما رو ببینن شاد بودنمان رو لعنت

ولی ویولت عزیز خانم صبورین و یک بار هم شکست عشقی خوردند و همه جور درمان روشون شده از تزریقات گرفته تا سلولهای بنیای و ............. بهرحال ایشون جز بیماران گروه چهار ام اس بودن
بهرحال
برای اونهاییکه تازه ام اس گرفتن فیلم طلا و مس وبعضی از وبلاگها خیلی بدن ادم رو شوک و خانواده ها ناامید محض میکنن بهرحال
اینطور که معلومه از انواع بیماری توی این فیلم بحث شده و انگار همه راضین خب خوبه ما هم خوشحالیم

[ساغر]

مرسی از توجه تون دوستان

[pinkrose]

من که دیگه حاضر نیستم از این فیلما ببینم بعد از طلا و مس ...

هیچوقت یادم نمیره روزی که میخواستم برم دکتر که جواب قطعی بهم بده ، چند ساعت قبلش طلا و مس را دیدم . اون روز برام جهنم بود .

اما الان اصلا به این فیلما توجهی نمیکنم چون میدونم همه ما بزودی خوب میشیم . دلم خیلی روشنه . میدونم به زودی زود درمان قطعی این بیماری پیدا میشه . اونوقت با اردنگی میندازیمش بیرون از زندگیمون .

---