[booshveg]

سلام
برا اینکه دل هممممممممممممتون بسوزه
بنده از سال87 ام اس دارم و بعد از یک سال و نیم از شروعش،
حالا بگیرید89 دیگه امپول نمیزنم

[سمیرا67]

خدارو شکر که آمپول نمیزنین
از ترس دیگه نزدین

[mahdiye1989]

بچه‌ها توروخدا انقدر ناامید نباشد ,من که آینده رو خیلی روشن میبینم,علم با سرعت نور داره پیشرفت میکنه,نگران نباشید ,صبر کنید,امید داشته باشید.

[hamid]

فقط یه جمله !!!
ظاهرا درد نکشیدید که به زدن امپول میگید درد !!!
نه اینکه درد کشیده باشما !! ولی زمانی که بتافرون میزدم یه دورانی ثانیه شماری میکردم تا تزریق بعدیم برسه (‌مدیونم اگه دروغ بگم)
و الان هم گاهی وقتا منتظر دوشنبه ها هستم

زندگی خیلی ساده تر از این حرفهاست . کافیه دیدت به زندگی عوض شه . کافیه با چشم بازتر نگاه کنی
اونوقت میفهمی حتی زدن روزی ۱۰ تا امپول هم درد نیست

[zenith]

بچه ها چرا انقدر ناامیدین اخه ؟؟؟
منم 3 ساله یه روز درمیون دارم میزنم
اما از وقتی نگاه میکنم میبینم چقدر ادم هست که حاضرن روزی ده ها امپول بزنن اما مثل ماها زندگی کنن خیلی راحت باهاش کنار اومدم
گاهی بعضی وقتها مشکلات دیگه داریم و روز امپول و زمان امپولمون هست ربطش میدیم به امپول
اما تورو خدا فقط یه لحظه به خودتون نگاه کنید .... چه فرقی دارید با بقیه ؟؟؟؟؟
وقتی یه امپول کنترل کننده ی حمله است و شما با فکر بد و ناامید بخواین بهش نگاه کنید هیچ فکرشو کردین که اون تاثیر هم ممکنه براتون نذاره ؟؟؟

وای بعضی وقتها یادم که میاد که فکر میکردم چرا ؟ تا کی ؟ برای چی ؟ از خودم خجالت میکشم
میدونید چرا ؟؟؟
چون اصلا تاثیری نداره توی زندگیمون
حالا من یه شب درمیون هم امپول بزنم چه فرقی دارم با بقیه
مثل همه و از خیلی ها بهتر میتونیم زندگی کنیم البته اگر دست از سر خودمون بر داریم و انقدر به بخاطر یه اسم ام اس که بزرگش کردیم به خودمون گیر ندیم وزندگی رو برای خودمون و اطرافیانمون زهر نکنیم

درست فکر کنیم تا بهتر زندگی کنیم

[arezooo82]

دکتر منم گفت یکسال میزنی و بعد خلاص! به جون خودم الان بعد از 7 سال ، منتظر پنجشنبه هام که برم سینووکس رو بگیرم.حس میکنم جزئی از من شده .چند سال ازش دور شده بودم..اما الان دوباره با همیم..اصلا اگه قطعش کنم، چجوری خودمو واسه بابام لوس کنم؟

[negar_negar92]

دیروز زفتم پیش دکتر صحراییان .... پلاکا ی مغزم بیشتر شده ... نزدیک نخاع . گردنم یکی هم هست ... خسته شدم ... هیچ علائم طاهری من نداشتم انگار خودم خودم و چشم کردم .... شبیه اردک راه می رم الان سر دردم داره داغونم می کنه ... آمپولم حالا حالا ها باید بزنم ... دیگخ نه مامان نه بابا م و دارمم که پشتم باشن .... خودمم و خودم ... اشک می ریزم و می نویسم

[mahdiye1989]

دیروز زفتم پیش دکتر صحراییان .... پلاکا ی مغزم بیشتر شده ... نزدیک نخاع . گردنم یکی هم هست ... خسته شدم ... هیچ علائم طاهری من نداشتم انگار خودم خودم و چشم کردم .... شبیه اردک راه می رم الان سر دردم داره داغونم می کنه ... آمپولم حالا حالا ها باید بزنم ... دیگخ نه مامان نه بابا م و دارمم که پشتم باشن .... خودمم و خودم ... اشک می ریزم و می نویسم

سلام,نگار جان شما 6500 تا دوست ام اس سنتری داری که همه همدردتن ,حالتو میفهمن و یکی از یکی گلتر و باحالتر
عزیزم تو جمع ما بیا , تو دیدارها مسافرتها که تو سایت اعلام میشه شرکت کن,قول میدم,زندگیت عوض شه و دیگه از این حرفا نزنی.
منم 9 ساله 1شب درمیون بتا میزنم,هم تو مغزم پلاک دارم هم تو نخاع ولی خیلی شادم و امیدوار به آینده.
عزیزم یه روز خیلی خوبم میرسه ,اون روز نزدیکه.

[rey123]

من یک ماه قبل رفتم پیش دکتر مقدسی بهم گفت اوضاع من بادوسال پیش هیچ فرقی نکرده. الآن هم دارم آمپولام می زنم. بدی این آمپولا اینکه درد بعدش تحملش سخته و عذاب آوره.

[mahdiye1989]

فاطمه جان این آمپولا فقط ام اسو تاحدودی کنترل میکنن, وتاثیرش رو زمانی میفهمیم که نزنیم , یعنی شاید زدنش بهترمون نکنه ولی نزدنش بدترمون میکنه