•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6(current)
  • 7
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امیتازات : 3.75
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شرح حال يك حمله كه منجر به بستري شدن شما وگرفتن پالس تراپي شده است
#51
حدود دو سال پیش چشمم تار شد رفتم رشت چشم پزشکی دکتر سریع برام نوشت بستری و پالس تراپی ، ولی نرفتم پالس بگیرم، رفتم تهران پیشِ یه چشم پزشک خیلی معروف و با پارتی وقت گرفتم ازش، چشمام رو معاینه کرد گفت چیزی نیست خودش خوب می شه confused من گفتم یعنی مشکلی نداره؟ نرم پالس؟ گفت چون خیلی اصرار می کنی و می ترسی برات ام ار ای می نویسم( ام اری ای چشم و Brain) نوشت و پریمتری، بردم بهش نشون دادم گفت برو که خودش خوب می شه... که بعد دو ماه کم کم بهتر شد. فقط بعضی وقت ها پاهام کمتر از یکی دو دقیقه گزگز می کرد. که چون خیلی کوتاه بود توجه نمی کردم بهش. دو باره سال بعد برای معاینه رفتم چشم پزشکی ایندفعه کلینیک نور (چون بعضی اوقات کمتر از یکی دو ساعت تاری بر می گشت با مقدار خیلی کم) و اون گفت برو پیش یه نورولوژیست تا اونم ببینه. به اصرار همسرم رفتم پیش یه نورولوژیست و اون هم ام ار ای مغز و گردن نوشت تو جواب ام اری ای التهاب خیلی جزیی دیده شد. و برای شش ماه بعد دوباره ام اری نوشت . نزدیک های ام ار ای بعدی بود که دست چپم به شدت درد گرفت و سر انگشت دو تا دستام کاملا سر شده بود یه جور خاصی بود مثه زمانی که برف بازی می کنی و انگشتات یخ می زنه... ام ار ای رو انجام دادم و رفتم دکتر تا ام ار ای رو دید سریع برام نوشت بستری و پالس تراپیConfused بعد پالس انگشتام خوب شد و همینطور از شدت درد کم شد ولی تو زمانی که داشتم پالس می گرفتم چشمام تار شد وهنوز هم بهتر نشده (اسفند 93 پالس گرفتم)
باید نشانش بدهم که نمی‌شکنم؛ که شاخ و شانه هم نمی‌کشم برایش؛ خم می‌شوم مثل یک ساقه نرم، و می‌گذارم که بگذرد.
 تشکر شده توسط : nahid , عمومهربان
#52
وای من چیزایی که میخونم برام عجیبه آخه من مشکل خاصی نداشتم . فقط یکماه قبل اینکه بیماریمو تشخیص بدن آنفوﻻنزای بدی گرفتم و سرگیجه های خیلی بد البته فقط یک روز بعد از یکماه احساس کردم پام یه حالتیه نه بی حس بود نه سنگین یه حالت خاصی بود که واسم مشکلی هم ایجاد نمیکرد ولی نگرانم کرده بود رفتم توو اینترنت دلایل این حالتو ببینم یهو خوردم به ام اس چشمتون روز بد نبینه هی رفتم دکتر نورولوژیست هی بهم گفت چیزیت نیست یکماه تمام افسردگی گرفته بودم چون میترسیدم. آخرین بار رفتم دکتر گفتم باید برام ام آر آی بنویسی وقتی جواب ام آر آی رو دید گفت برو ال پی هم بگیر . بعدش گفت بله ام اسه . هیچی دیگه ببا اینکه مشکل خاصی نداشتم پالس تراپی شدم بعدشم سینووکس. الان که این مطالبو خوندم میبینم اصلا دلیلی نداشت پالس تراپی بشم.
 تشکر شده توسط : عمومهربان
#53
سلام منم اوایل بیماریم پای چپم بی حس شد و کم کم بیشتر میشد و فکر میکردیم گرفتگی جزایه حتی با سوزنم امتحان کردم تاببینم احساس میکنم دیدیم نه .با اتیش امتحان کردم و دیدم نه نمیشهsmilingو بعدش یه دکتر عمومی داخل شهرستان خودمون رفتیم و دوتا امپول نوشت و گفت هفته ای یکیشون رو بزن و اگر خوب نشدی که میشی باید بری ام ار ای و منم امپول اول رو زدم rolleyesاما انگار نه انگار تا اینکه خواهرم و دومادمون که کرج زندگی میکنن زنگ زده بودن مشاوره پزشکی و علائم منو گفته بودن و مشاوره هم گفته بود زودی منتقلش کنید کرج و یه روزم تامل نکنید و شماره دکتر اشرفیان رو داده بودن و ماهم اومدیم کرج زودی و بعد ام ار ای و یه روز بستری خوب خوب شدم و الانم که پنج ساله خوبم و فقط یه کم پای چپم بعضی موقع ها بی احساس میشه البته موقع هایی که عصبی میشم و بعد یه مدتی خوب میشه وخدارو شکر الانم حالم خوبه و از خانواده ام و دکترمم ممنونم و دستشون رو میبوسم.دوستتون دارم.
من خدا را در نگاه آنانی دیدم که، خود نیاز محبت بودند، ولی بازهم محبت می کردند…
 تشکر شده توسط : یاسی , عمومهربان
#54
چه جالب منم از این کارا میکردم که سوزن بزنم به پامو نیشگون بگیرمو این چیزا که ببینم حس دارم یا نه ولی اتفاقا حسم smilingقویتر بود
 تشکر شده توسط : یاسی , عمومهربان
#55
چه خوب دوست عزیز دلشکسته
من خدا را در نگاه آنانی دیدم که، خود نیاز محبت بودند، ولی بازهم محبت می کردند…
 تشکر شده توسط : یاسی
#56
یکی از حمله های من:ی مدتی بود گردنما خم میکردم نوک پاهام بی حس میشد کم کم بالاتر رفت و تا ناحیه کمرم پیش رفت این حمله منجر به ی دوره طولانی پالس شدSadSad
باید کاری کنی، آروم بگیرم Blush
 تشکر شده توسط : یاسی , عمومهربان
#57
من پنج سال پیش یه شب از درد غیر قابل تحمل گردن و دست چپم از خواب پریدم درد رو نمی تونم توصیف کنم از فرداش انواع چیزها رو تجربه کردم سرم رو که پایین می آوردم حالت برق گرفتگی شدید حس می کردم بعد نیمه چپ بدنم کلا بی حس شده بود تا 10 روز که خیلی با سوزن امتحان می کردم هیچ حسی نداشتم تا تشخیص داده شد و یک هفته پالس تراپی شدم اینطوری که دکترا گفتن پلاک های مغزم جاهای خوبیه اما پلاک گردنم بزرگه
بگذار سرنوشت هر راهی می خواهد برود راه من جداست....
بگذار این ابرها تا می توانند ببارند چتر من خداست.....
 تشکر شده توسط : عمومهربان , samiramiss
#58
من تا الان فقط یه حمله همون اول داشتم
از خواب بیدار شدم دیدم ۳تا انگشت دست راستم خواب رفته
میگفتن از اعصابه یا کم خونی
ک دکتر خونوادگیمون گف برا اطمینان اورژانسی برین متخصص مغزواعصاب ک ام آر آی بنویسه
کم کم زیاد تر شد تا آرنج خواب رفت
بعدم ک خواب رفتگی تبدیل ب سوزن سوزن شدن شد
بعدم ک تعادل نداشتم یکم
وای ک چقدر بده
اصن هیچکی درک نمیکنه چی کشیدم .گز گز دستم افتضاااااح بود
بقیه یه جاییشون خواب میره میگن آی آی ب من دست نزنین پام خواب رفته دستم خواب رفتهDash2
من یه ماه دستم درگیر بود اونم چ گز گز و سوزن سوزن شدنی.فقط کسایی ک تجربه کردن میفهمن.تو نماز ک سجده میرفتم دستم مث چوب خشک بود انگار حس نداره.هی با سوزن میزدم میدیدم نه خداروشکر حس داره ولی به زور میتونستم بنویسم دستم کند بود اونم دوماه مونده ب کنکورDash2
گاهی میگم شاید بی حس میشد بهتر بود کم تر اذیت میشدم ولی نه نه خداجون بازم شکرت دمت گرم ک همیشه حواست بهم هس
تا دکتر تشخیص بده و آزمایش و نوار چشم و چکاب کاملو سه روز کورتون بگیرم یه ماهی طول کشید
ولی بعد پالس تراپی حدودا ده روزه خوب خوب شدم خداروشکر.
سه روزی ک کورتون گرفتم ب شدت جوش چرکی میزدم و دهنمم تلخ تلخ میشد سر دردمم ک ب کنار.گیج و منگ هم بودم.ولی ب خوب شدنم میَرزید
اینم حمله ی منCool
حَـسْـبُــنَــا الــلّــهُ وَ نِــعْــمَ الْــوَکِـيــلُN_aggressive (39)
 تشکر شده توسط : عمومهربان , *MoNa* , yas8866
#59
من یک روز هنوز تو رختخواب بودم که یک تلفن به خونمون شد و شوک شدیدی بهم وارد شد ؛ تمام تنم یخ کرد و احساس سری در سرم کردم . ولی اهمیتی ندادم .
حدود 15 روز بعد دوباره همون احساس بهم دست داد در اثر استرس شدید ولی اینبار درد چشم و از دست دادن دید چشم چپ بهش اضافه شد .
به چشم پزشک مراجعه کردم گفتن چشمت سالمه اگه تا 15 روز دیگه دیدت خوب نشد به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کن و برام یه عینک جدید نوشت .
شب دردم خیلی زیاد شد به بیمارستان تخصصی چشم مراجعه کردم ولی گفتن مورد شما اورژانسی نیست و ویزیتم نکردن .
دو روز بعد به یک چشم پزشک که دوست پدرم بود مراجعه کردن ایشون متوجه شدن و منو به یک متخصص شبکیه در بیمارستان میلاد معرفی کردن .
خانم دکتر شبکیه بعد از معاینه و گرفتن شرح حالم ام ار ای و نوارعصب و عضله نوشتن و فرمودن جوابشو به پزشک مغز و اعصاب نشان بده .
بعد از انجام این تستها و مراجعه به دکتر خوبم اقای دکتر حمزه لو متوجه شدم ام اس دارم و یک هفته در بیمارستان بستری شدم .
التهاب عصب چشمم خیلی بهتر شده ولی از بین نرفته ولی شکر که میبینم .
ان کس که دوست داری نیمه دیگر تو نیست !
او تویی ، اما در جای دیگر
 تشکر شده توسط : siamak.m.h
#60
من حدود ۸ماه درد و ضعف پای راست داشتم هیچ دکتری متوجه نمیشد، اورتوپد رفتم گفت کشیدگی تاندون و عضلست، پیش دکتر اعصاب رفتم نوار عصب عضله گرفت گفت همون کشیدگیه! دکتر طب فیزیکی خدا امواتشو بیامرزه موقع معاینه شک کرد و برام ام آر آی نوشت، اول خواست خوشبین باشه ام آر آی ستون فقرات نوشت که شاید مهره‌های کمر به نخاع فشار آورده باشه (چون جسم سنگین بلند کرده بودم)، اما چیزی نبود و برام ام آر آی سر و گردن نوشت گفت جواب گرفتی برو پیش مغز و اعصاب! تو این مدت تاری دید چشم راست و گزگز انگشتان دست چپ هم اضافه شد. اولین بار یکی از فامیلامون ک متخصص اورژانس هست جواب رو دید بهم گفت، ما شوکه بودیم پیش ۲تا پزشک رفتیم هرکدوم یچیزی گفتن تا اینکه پیش پزشک خودم دکتر عظیمی رفتیم و بی درنگ گفتن فردا برای ۵روز پالس باید بستری بشی!
 تشکر شده توسط : yas8866
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6(current)
  • 7
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  بستری شدن در بیمارستان(پالس) voodoo 61 64,067 2023/07/12, 05:36 PM
آخرین ارسال: mahdiye.
  پالس تراپی وعوارض کورتون TootFarangi 269 310,537 2022/08/27, 12:39 PM
آخرین ارسال: zahra.mash
  پالس كورتون و سرعت عمل مغز yaro 68 75,570 2019/12/04, 10:06 AM
آخرین ارسال: GASEM
  چگونه از پزشکتان در زمان نیاز به پالس و حمله ms وقت ملاقات گرفتین hessam 6 5,192 2018/06/17, 12:50 PM
آخرین ارسال: nahid
  پالس تراپی در منزل parastoo joon 44 44,891 2016/02/19, 01:14 PM
آخرین ارسال: atlasweb



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
7 مهمان