2013/08/25, 08:09 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/08/25, 08:16 PM، توسط sooorooosh.)
آقا یه اتفاق مهم که افتاد این بود که ما ساعت 2 شب بیش فعالیمون گل کرده بود رفته بودیم تو اتاق حمیدها با دو تا دیگه از برو بچس بازی کنیم.
یهو تلفن زنگ زد
الو بره؟
سلام من مامان تور لیدرتون هستم اونجاست؟
سروش
حمید ها
فربود در تهران
تور لیدر خودش
خانم محترم این چه حرفیه ما نمازمون سر وقته قباحت. داره.
هیچی بعدش بعد از کلی که زیر تخت و تو قابلمه و گشتیم من رفتم تو اتاقم بخوابم. ساعت 3
باز تلفن زنگ زد. تو اتاق شماست؟
دیگه جلو خودمو نگرفتم بهش گفتم سیر داغ. چی فکر کردی؟ مگه خودت دادش و بابا نداری؟
هیچی دیگه زنگ نزد. صبح لیدر پیدا شد.
این بود انشای من
یهو تلفن زنگ زد
الو بره؟
سلام من مامان تور لیدرتون هستم اونجاست؟
سروش
حمید ها
فربود در تهران
تور لیدر خودش
خانم محترم این چه حرفیه ما نمازمون سر وقته قباحت. داره.
هیچی بعدش بعد از کلی که زیر تخت و تو قابلمه و گشتیم من رفتم تو اتاقم بخوابم. ساعت 3
باز تلفن زنگ زد. تو اتاق شماست؟
دیگه جلو خودمو نگرفتم بهش گفتم سیر داغ. چی فکر کردی؟ مگه خودت دادش و بابا نداری؟
هیچی دیگه زنگ نزد. صبح لیدر پیدا شد.
این بود انشای من