(2013/08/22, 09:36 PM)paeazan نوشته است: آقا من دیگه حسودیم شداینطوری زهرا جون
اونموع که یه ذره اومدنم اکی شد همش به این شب دور هم بودن فکر میکردم
آخ چه کیفی میده. یاد خاطرات دانشجویی
دارم به این فکر میکنم که در مقابل سوسک آقایون،خانمها چطوری میتونن اونا رو اذیت کنن؟
کلــی نقشه داشتماااا که اذیتشون کنیم...
.
.
.
هــــــــــعـــــی (با اجازه سجاد)
وقتی پسرا چشاشون تو خــوابه آی حال میداااااد این ماسکو بزنی و جلوشون ظاهر میشددددد
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...