•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15(current)
  • 16
  • 17
  • 18
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات : 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سفر كاشان
چه خبره چه چيزهايي داره معلوم مي شه. علي ممنون. مجتبي ممنون.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
(2010/05/15, 11:21 AM)nazaninn نوشته است: اره خدايي هر چي باشه پدر بزرگ تو ارجع تر و قديمي تر از پدر بزرگ من بودن دستشون درد نكنه
واقعا اگه تو هر سفري يكي دوتا از اين پدر بزرگا حضور داشته باشن ديگه غصه نداره مملكت و فرزندان آنlove51love51love51love51love51

بعدش هم موزي كه ما ميل كرديم از كربلا تشريف آورده بودن يعني؟!!!!

راستي من اخرش هم نفهميدم تو ديدار كاشان كيا ام اس داشتند كيا نداشتند
مجيد و ميدونم كه داشت بقيه رو موندم توشSmile (52)Smile (52)Smile (52)Smile (52)

نازنین پدر بزرگت برای سر پا کردن اون باغ بعد از زلزله زحمت زیادی کشیده کارش خیلی درست بوده از نوشم که کاملا مشخصه دیگه
سفر بعد ایشالله اگه چین بود من از پدربزرگم میگم نیست دیوار چین و اینا کار خودش بوده
طبق کشف های بعمل آمده بعلت واگیر دار بودن ام اس همه از مجید ام اس گرفتن
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم،چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سرتاسر وجود مرا گویی چیزی به هم فشرد تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم،از تلخی تمامی دریاها بر اشک ناتوانی خود ساغری زدم
اگه بگم بهترین سفر عمرم بود باورتون نمی شه !!! جای آنارام و ماتیلات و شهرزاد و ... بقیه بچه هایی که نیومدن خیلی خالی بود icon_question

خیلی خیلی خوش گذشت !!! اینکه کم حرف زدم دلیلش این بود که (درد عشقی کشیدم مپرس !!! love28 ) سینا و حمید شاهدن که وقتی به کسی که دوسش دارم زنگ می زنم بعدش چه مدلی می شم!!! laughing3laughing3laughing3

از حامد و پریا خانم هم خیلی خیلی تشکر می کنم واقعاً سنگ تموم گذاشتن icon_questionicon_question

خداییش خیلی حال داد !!! agreement2agreement2
 تشکر شده توسط : Matilat , hamed , Morteza , pariya
(2010/05/15, 11:21 AM)nazaninn نوشته است: اره خدايي هر چي باشه پدر بزرگ تو ارجع تر و قديمي تر از پدر بزرگ من بودن دستشون درد نكنه
واقعا اگه تو هر سفري يكي دوتا از اين پدر بزرگا حضور داشته باشن ديگه غصه نداره مملكت و فرزندان آنlove51love51love51love51love51

بعدش هم موزي كه ما ميل كرديم از كربلا تشريف آورده بودن يعني؟!!!!

راستي من اخرش هم نفهميدم تو ديدار كاشان كيا ام اس داشتند كيا نداشتند
مجيد و ميدونم كه داشت بقيه رو موندم توشSmile (52)Smile (52)Smile (52)Smile (52)

موز از کربلا نیومده بود نازنین جان. اون آلات قمار که من و مرتضی باهاش یه بستنی از حامد و علی بردیم سوغات کربلا بوده.
هميشه مردم لباس هاي كهنه و پوسيده اشون رو دور مي ندازن دارم به اين فكر مي كنم كه چرا بعضي ها افكار كهنه و پوسيدشون رو هيچ وقت دور نمي ندازن
(2010/05/15, 12:19 PM)MAHDI نوشته است: موز از کربلا نیومده بود نازنین جان. اون آلات قمار که من و مرتضی باهاش یه بستنی از حامد و علی بردیم سوغات کربلا بوده.


عجبExclamation بازم به كربلا كه يادش بوده بفرسته واسمون ولي هيچكدوم از ما يادمون نبود بياريم!
"چقدر ابد زمان اندکی ست برای آنکه به کفایت کنارت باشم...
(2010/05/15, 12:19 PM)MAHDI نوشته است: موز از کربلا نیومده بود نازنین جان. اون آلات قمار که من و مرتضی باهاش یه بستنی از حامد و علی بردیم سوغات کربلا بوده.

شما به خاطر راهنمايي كه من به مرتضي كرده بودم برديد..agreement2agreement2smiling
(2010/05/15, 12:28 PM)مهسا نوشته است: شما به خاطر راهنمايي كه من به مرتضي كرده بودم برديد..agreement2agreement2smiling
مهسا احیانا تقلبی که نرسوندیagreement2
مرتضی باید تو 8 تا دیداره بعدی شریکی با مهسا بستنی بدین به خاطر این حرکتتونlaughing3
بعدشم ما میونمون با امام رضا بهتره اگه ورقا از مشهد اومده بودن ما حتما میبردیمlaughing3laughing3
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم،چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سرتاسر وجود مرا گویی چیزی به هم فشرد تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم،از تلخی تمامی دریاها بر اشک ناتوانی خود ساغری زدم
شنبه شد smiling
اول بزاريد اينو بگم !!‌ من دارم تار ميبينم يا واقعا سايت و مخصوصا شكلك ها مشكل پيدا كرده ؟


خيلي خوب بود خوش گذشت هر چند هر چي اصرار كردم كسي نيومد تو ماشين پيش من confused
منم با مجتبي هم دردم كه اين راننده ميني بوس پدرمونو در اورد smilingicon_cry

حامد و پريا عزيز دستتون واقعا درد نكنه . همه چي عالي بود . انشالله از خجالتتون در بيايم .

سينا دست توام درد نكنه كه لحظه اخر نااميدم نكردي و اومدي ولي از دستت خيلي شاكي شده بودم كه گفتي نميام angry

مجيد دست توام درد نكنه كه بالاخره با كلي جيغ و داد اومدي

مهدي هم اين سري خدايي خيلي بيشتر حرف زد ديدار هاي قبل منو ميكشت smiling خدايي تو حكم هم اين حامد و مرتضي خيلي شانس اوردن وگرنه بايد صفر گير ميشدن مگه نه مهدي ؟ smiling

مجتبي دستت بابت موز درد نكنه . زحمت كشيدي

حميدم كه مثل هميشه عزيز خودم بود smiling

واسه مهسا هم چند تا عكس هنري گرفتم ولي هيچي ازش سر در نيورد . ولي تو عكس فقط سر در اورديا نه مهسا ؟ smiling

مريم هم لطف كرد و اومد دستش درد نكنه . منم از خجالت سري پيشش در اومدم بالاخره

سعيده هم مثل بقيه قدم بر روي چشم ما نهاد و اومد

مرتضي هم كه از راه دور اومده بود . هر چند خيلي به اين قليون ما و ذغال حرفه ايم گير داد ولي اشكال نداره قليونم منو رو سفيد كرد smiling

راستي اين سر قليونم محل ريختن توتون گم شده . از يابنده ان تقاضا ميشود در صورت يافتن اطلاع دهند . مژدگاني محفوظ است smiling

از نازنين و علي هم ممنونم بابت گل ها . هر چند دقيقه يه بارم گم ميشدن ما باهم داد ميزديم علي علي علي علي علي علي بعد مهدي ميومد laughing3

راستي دست خانوم هاي محترم بازم درد نكنه بابت ساندويچ ها . البته درست كردنش ها . تهيش گردن پريا و حامد عزيز بود .


ديروزم ياد افتاد به من صبحونه نداديد confused حامدددددد صبحانه من چي شد پس confused بالا كشيدي ؟ :35:

موقع برگشتن خونه هم انقدر خسته بودم اخراي راه حدس ميزدم ماشين ها كجا هستن ديگه هيچي نميديدم smiling مهدي جون بازم دستت درد نكنه كه بهم زنگ زدي و نگرانم بودي .

سفر عالي بود . دست همگي درد نكنه . همه كساني هم كه نيومدن جاشون خالي بود .
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : nazaninn , earth , voodoo , Morteza , maryamm , MAHDI , pariya
(2010/05/15, 12:32 PM)voodoo نوشته است: مهسا احیانا تقلبی که نرسوندیagreement2
مرتضی باید تو 8 تا دیداره بعدی شریکی با مهسا بستنی بدین به خاطر این حرکتتونlaughing3
بعدشم ما میونمون با امام رضا بهتره اگه ورقا از مشهد اومده بودن ما حتما میبردیمlaughing3laughing3

هاها نه بابا تقلب چيه؟؟
شماها كه خيلي از من دور بوديد

حميد جون خسته نباشي

اتفاقا عكسا عالي شدند
راستي اينو يادم رفت بگم smiling
يكي از بهترين و خوشگل ترين لحظات ديدار شكار يه لحظه خيلي فوق العاده بود كه اقايون در جريانش هستن smiling اصلا هم به فكر اينكه چي بوده و چي شده نباشيد ما سرمون بره قولمون نميره . :55:
ولي خدايي خيلي باحال بود . فيلمشو ميبينم دوست دارم دوباره اون لحظه بياد smiling

خيلي خيلي خيلي خوش گذشت . واقعا عالي بود . واسه سفر بعدي هم من نقشه دارم smiling ولي بزاريم يكي دو ماه ديگه . وقتش شد ميگم agreement2
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : hamed , MAHDI
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15(current)
  • 16
  • 17
  • 18
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان