2010/10/15, 11:05 AM
خوش گذشت
در حد عالي
جاي همگي خالي
در حد عالي
جاي همگي خالي
نظرسنجی: ديدار شمال را از لحاظ كيفيت با چه نمره اي ارزيابي ميكنيد ؟ |
|||
10 | 6 | 33.33% | |
9 | 4 | 22.22% | |
8 | 5 | 27.78% | |
7 | 2 | 11.11% | |
6 | 0 | 0% | |
5 | 1 | 5.56% | |
4 | 0 | 0% | |
3 | 0 | 0% | |
2 | 0 | 0% | |
1 | 0 | 0% | |
در کل | 18 رأی | 100% |
*شما به این گزینه رأی داده اید. | [نمایش نتایج] |
سفر شمال
|
|||||||||||||||||||||
2010/10/15, 11:05 AM
خوش گذشت
در حد عالي جاي همگي خالي
2010/10/15, 11:31 AM
معلومه مهسا جون انقدر خوش گذشته که شعر میگی !
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
جاي همتون رنگارنگ عين اين تصوير كه گويا از نمايي بالا و جايي است كه ما ديروز از آن عبور كرديم، كسب تجربه اي خوب و مفيد بود. اگرچه براي من يه كم غليظ بود اما تجربه اي وزين بود بيخود نگفتند كه سفر آدم رو پخته مي كنه. دقيقا" همينطوره آدما اگه ضريب هوشي پاييني هم داشته باشند گذر ايام و حشر ونشر با آدما چيزهايي رو به آدم آموزش مي ده كه خيلي مفيد و خوبه.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت بر خویش تکیه کن برعرش
2010/10/15, 11:35 AM
آره ناهيد جاي همه و از جمله تو خالي بود
من يكي به شخصه بسيار كيف كردم
2010/10/15, 11:54 AM
آخ آخ يادم رفت بگم هماهنگ كردن يه ديدار مي دونم كه سخته چه برسه به يه مسافرت اينچنيني بنابراين از همه بچه ها كه براي ترتيب دادن اين مسافرت يك روزه همكاري كردند ممنون و سپاسگزارم. چه اونايي كه در مقام راس و باني اين مسافرت بودند چه اونايي كه اومدند ازجمله خودم تشكر مي كنم.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت بر خویش تکیه کن برعرش
2010/10/15, 12:04 PM
سعیده جون پس این عکسو کی گرفته ؟
چون نوشتی گویا ما از آن عبور کردیم خیلی قشنگه ! کی رسیدین تهران ؟
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
2010/10/15, 12:41 PM
سلام
صبح همگی بخیر:55::55::55: ناهید الان تقریبا خوبم در این دگر گونی خیلی از عوامل دخیل بودن(گرسنگی , رانندگی , دلتنگی و....) حامد سینا حمید دوباره ممنون پریا خانوم از اینکه دوباره دیدمتون خیلی خوشحالم مهدی مرسی از حضورت شرمنده که نتونستم عکس پاناراما (همین بود دیگه؟)ازت بگیرم:55::55: هانیه از دیدارتون خیلی خوشحالم(هانیه خانم دوباره تولدتون تبریک می گم ایشالله که 120 ساله بشین) حمید1 عزیز میرعلی جان انشالله که دیدارهای بعدی هم ببینمتون خیلی از اینکه در کنارتون بودم لذت بردم ( میرعلی می خواستم ازت پیپ بگیرم بکشم ولی دگرگونی حالم بهم اجازه نداد دیدارای بعدی حتما همراه خودت بیار) مجتبی و خانومش که از پیشقراولان(مهسا انشالله که درست نوشتم) گروه بودن از حضورشون ممنونم و همچنین سوهان خوشمزه شون مهسا مرسی از حضورت, اون قرص لیمو ترشتم که عالی بود و سرپا نگهم داشت سعیده که یکمی حالش دگرگون شده بود امیدوارم که الان سرحال سرحال باشی , مرسی از حضورت و مرسی از خوراکیات( ولی اون 5 تومن آخر بهم ندادی ) شهرزاد که شرمندشیم اذیت شدی انشالله بتونم دیدارای بعدی ببینمت افسانه که خیلی خوشحال شدم دیدمتون بهار ( اول کارت شارژ من بده) مرسی از مرام شمالیت و اومدنت به تهران و دوباره رفتن به شمال مرسی از هدیه قشنگ زیبات ممنونم ( کاری کردی که با این هدیه دیگه اسم کارت شارژ نیارم)خوراکیاتم که عالی بود غذاهایی که اووردی نخوردم بعلت دگرگونی احوال مطمئنم که خوشمزه بودن مگه می شه شمالیا دست پختشون بد باشه مریم مرسی که اومدی انشالله که دیداری بعدی بتونم ببینمت نازنین مرسی از حضورت مرسی از صبحانه کاملت :55::55: اگه صبحونه کامل میوردی حالم اونجوری نمی شود ( چه رویی دارم من) علی جون که یه 4 ساعتی بیشتر تحملم کرد خیلی خیلی از دیدنت خوشحال شدم دوباره از حضور گرمتون ممنونم انشالله که دیداری بعدی ببینمتون البته انشالله بر جمعمون اضافه شه و دوستان دیگه هم باشن
دوست دارم وقتی که چشمات می بندی....با من به دردای این دنیا می خندی....
2010/10/15, 12:48 PM
وای چن نفر مگه دگرگون شدن ؟؟؟!!!!!
سعیده ؟؟؟ چرا هیچچی نمیگی ؟؟ چجوری دگرگون شدی آخه ؟ خوب مرتضی دیگه کیا دگرگون شده بودن ؟ بیا لو بده ! راستی مرتضی چرا رانندگی کردی ؟ مگه راننده نداشتین ؟
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
2010/10/15, 12:50 PM
(2010/10/15, 12:48 PM)nahid نوشته است: وای چن نفر مگه دگرگون شدن ؟؟؟!!!!!بگم ؟ بگم؟ رانندگی من نه , رانندگی راننده آخه زیاد ویراژ میداد
دوست دارم وقتی که چشمات می بندی....با من به دردای این دنیا می خندی....
جای همگی خالی بود
سلام منم کلی کیف کردم ولی اگه بخوایم تشکر کنیم ... اول باید از حامد تشکر کنیم که واقعا سنگ تموم گذاشته بود ... خیلی خسته نباشی خیلی کارت بیسته ... خیلی عالی هستی ... واقعا سخته هماهنگی همچین دیداری که تا روز دیدار هیچکدوم از اعضا همدیگر و نمیبینن ... چه میکنه این دنیای مجازی تنها انتقادی که میتونم از حامد بکنم این بود که نمیذاشت گاز بدم ... پریا جونم که واقعا مثل یه مامان مهربون بود ... هر وقت گشنه یا تشنه میشدی باید میرفتی سراغ پریا جون ... چقدر با دقت چند تا سیب و پوست کند و به تعداد اعضا تقسیم کرد ... البته من فقط یه دونه خوردماااا حمید جون دست تو هم درد نکنه ... سنگ تموم گذاشتی ... خیلی زحمت کشیدی برای هماهنگی ... خسته نباشی برادر مت یه کم ما رو به این خانومت سفارش کن ... فکر کنم بیرون من و تنها ببینه در جا کلم و میکنه کشتن ما رو این زوج های جوان ... به خصوص سحر که واقعا دلش میخواست کله من و بکنه ... ولی سحر جون مثل یه آبجی خوب دوست دارم .... آهـــــــای دختر رشتی ... با اون اخلاق مشتی و ابروهای هشتی ...بهار جون چقــــــــــــــــــدر غذاهات خوشمزه بود .... کاله کباب و میرزا قاسمی و زیتون پرورده و ... هنوز مزش تو دهنمه ... من اندازه یه فیل خوردم ... البته واسه من کم مونداااا ... اصلا بقیه اجازه نمیدادن که ... بابت کادوی خوشگلتم ممنون ... هر وقت میبینم که هیچ هر وقت یادش میافتم عات میکنم ... اون آقا خرس کوچولو هم خیلی خوشتیپه .... آدم میخواد خام خام بخورتش .... ولی هوس کردم دوباره خام خواری و شروع کنم ... اون اولا که سوار شدیم نون و پنیر نازنین جون هم خیلی چسبید ... مرسی نازنین جون ... اصلا اون یک ساعت اول چه تغذیه ای بهمون رسید ... بهترین آجیلا و خوردنیها که من از آجیلای سعیده جون و خانوم مهندس شهرزاد زیاد خوردم پدر بی پولی بمیره ایشالا ... منم با خودم دو بسته چیز آورده بودم که فقط به درد خودم میخورد ... مریم خانوم دست شما هم درد نکنه که آخرش افتخار دادین تشریف آرودین و ما رو مزین فرمودین ... چون تو ماشین گفتی ترین ها رو انتخاب کنیم من تو رو به عنوان بهترین و نترس ترین تاب سوار معرفی میکنم .... آقا مجتبی و زهرا خانوم هم که خیلی ساکت بودن ... ولی سوهان و چیپس و تخمه های خوشمزه ای داشتن ... فکر نکنین من پرخرم که اینقدر از خردن میگمااااا ... آخه خوراکی ها کلا خوشمزه بود .... مهسا هم که مثل همیشه ... خوشگل و ساده و ........... لیدیز اند جنتلمن ... ایتز مای پلژر ... تو اینتریودس یو .... مهسا جون دیگه کلا همتون باحالین ... هم باهالین ... هم قشنگین ... دم همگی گرم ... دم همتون جیز ... مرتضی و حمید۲ و داش علی و میر علی و آقا مهدی و هانیه خانوم (یا به قول مهدی ... هانی جون ) و افسانه خانـــوم ساکت ... از همتون بابات اومندتون تشکر میکنم ... مطمئنا اگه یک نفر این اعضا کم بود ... این همه که خوش گذشت ... خوش نمیگذشت ... تک تک دوستای خوبم تو بهتر بودن این دیدار تاثیر داشتن ... اما یه تشکر مخصوص برای آقای بهرامی که پی در پی و اساسی بهمون فاز میداد و برنامش دقیق و منظم و به جا بود ...................................... خلاصه جونم براتون بگه که دوستان محترم ... این یکی از با نظم ترین و با نذاکت ترین و رومانتیک ترین و خوشمزه ترین و یا صفاترین و با ادبترین و ترین ترین مسافرت هام بود .... ... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
سفر شمال - رودبار | hamid | 12 | 7,234 |
2019/10/14, 05:00 PM آخرین ارسال: kaveh_plus |
|
اطلاعيه:سفر ام اس سنتر به شمال با همکاری بنیاد امور بیماری های خاص | مـه ســـا | 796 | 179,590 |
2014/01/21, 04:23 PM آخرین ارسال: mahdiye1989 |
|
سفر ام اس سنتر به شمال با همکاری بنیاد امور بیماری های خاص | مـه ســـا | 182 | 57,609 |
2013/11/30, 12:17 AM آخرین ارسال: mahdiye1989 |
|
سفر شمال 1 مهر | salman121 | 70 | 21,603 |
2010/09/20, 09:47 PM آخرین ارسال: Majid |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: |
10 مهمان |