امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
رهايي از ms
#11
خوب حالش بهتر شده به خودش رسیده خوشگل شده ، چه خوب ...........
 تشکر شده توسط : Hasty , رنگین کمان
#12
با ساناز موافقم ام اس چه ربطی به قیافه داره که before بعد after اش با این قیافه وحشتناکش مسخره اس
 تشکر شده توسط : Hasty , رنگین کمان
#13
چه بی ربط واله وقتی به ما گفتن ام اس داری تا به همین الان همین شکلی موندیم فقط اون اوایلش یکم جوش زدیم همین و بس و کسیم نفهمید ام اس داریم یا افسرده شدیم laughing3
 تشکر شده توسط : رنگین کمان , Hasty , ساغر
#14
(2011/12/01, 09:24 PM)yas نوشته است: چه بی ربط واله وقتی به ما گفتن ام اس داری تا به همین الان همین شکلی موندیم فقط اون اوایلش یکم جوش زدیم همین و بس و کسیم نفهمید ام اس داریم یا افسرده شدیم laughing3

احتمالا این خانم بیماریشون پیشرفت فراینده ای داشته و باعث تعییر چهره شون شده شما به خودت نگاه نکن که صحیح و سالمی الحمدلله.
وقتی روحیه خراب باشه مطمئنا روی پوست و بقیه اعضا تاثیر میذاره شک نکن angry2
مهم این نیست که در کجای این دنیا ایستاده ایم
مهم اینست که در چه راستائی گام برمیداریم.
#15
خب میدونم منم بیشتر اوقات توی خودمم ولی نمیذارم به این وضع برسم که اینطوری بشم چون همیشه خدا باهام بوده و هست و تنهام نمیذاره وقتی خدا رو داشته باشی از هیچی نمیترسی حتی از بزرگترین مشکلات
بعدشم من میفهمم شما خیلی مشلات دارین و شاید اینطوری شدین ولی شما هم بد میگید این حرفو که من سالمم و به خودم نگاه نکنم نخیر من به همه نگاه کردم و گفتم و اینکه این بیماری روحیه منو تضعیف نکرده همین منظورم بود angry
 تشکر شده توسط : seyyed reza , Hasty , رنگین کمان , ساغر
#16
هیچ وقت نباید نا امید شدagreement2agreement2
چون (ام اس) چیزی نبود که مادر زادی باشد
به دلایلی بدن از این بیماری استقبال کرده و پذیرفته
و هر وقت هم اگه دلش بخواد می تونه با اراده قوی از بدنش خارج کنه
خدایا بینهایت دوستت دارم[تصویر:  h6827_2.gif]
 تشکر شده توسط : Hasty , رنگین کمان
#17
ما که ازش استقال کردیم بشدت آخه بهش تو بدن ما خوش گذشته حسابی Tongue
 تشکر شده توسط : Hasty
#18
سلام يكي از فاميل هاي ما‘15 ساله مبتلا به ام اسه.من اصلا توي اين سالها اونو نديده بودم ولي چند وقت پيش ديدمش.با كمال تعجب ديدم مثل پيرزن 70 ساله شده بود. تازه چند ساله ويلچري هم شده.وقتي اونو ديدم خيلي ناراحت شدم به مامانم گفتم ايا اين اينده منهsad2
ولي الان اصلا به اين موضوع فكر نمي كنم.فقط به يكتابهار 8 ساله ام فكر مي كنم كه خيلي خوشگله
 تشکر شده توسط : Hasty , zenith , ساغر
#19
خب عزیز اونکه توی این مدت به این شکل شده یعنی منظورم ویلچری شده اینکه شاید اون بیماریش با مال شما فرق میکنه و بعدشم وقتی شما اینطوری فکر میکنید که یه خانم عاقل بالغید از اون نوجون 15 ساله چه توقعی هست ؟
میدونید منم این مدت دوست نداشتم ادمهای قدیمی رو ببینم انگار یه حس تنفر داشتم ولی الان اگه هم میبینم فقط و فقط به خاطر مامانمه همین و بس angry3 وگرنه خیلی دوست دارم این شهر و تمام خاطراتش رو ول کنم و برم ولی به کجا نمیدونم rolleyes
 تشکر شده توسط : zenith
#20
(2011/12/02, 09:20 PM)yas نوشته است: خب میدونم منم بیشتر اوقات توی خودمم ولی نمیذارم به این وضع برسم که اینطوری بشم چون همیشه خدا باهام بوده و هست و تنهام نمیذاره وقتی خدا رو داشته باشی از هیچی نمیترسی حتی از بزرگترین مشکلات
بعدشم من میفهمم شما خیلی مشلات دارین و شاید اینطوری شدین ولی شما هم بد میگید این حرفو که من سالمم و به خودم نگاه نکنم نخیر من به همه نگاه کردم و گفتم و اینکه این بیماری روحیه منو تضعیف نکرده همین منظورم بود angry

یاس خانم درست نوشته منو اگه بخونین من اون عکسها رو توضیح دادم و در مورد خودم ننوشته بودم که شما به من ربطش دادین من افسرده نبودم و نیستم که شما منو نصیحت میکنید angry2
هر کسی برای خودش خدائی داره و فقط شما دارای خدا نیستید!!!!
من نمیدونم شما از کجا نشخیص دادین که من مشکلات زیادی دارم لطفا یه کم درست فکر کنید و بعد صحبت کنید!!angry
من یک خانواده چهار نفره رو اداره میکنم و بچه هامو سرو سامون دادم و هیج مشکلیم ندارم اونم به امید خدا!!!!!!!!!!!!!
مهم این نیست که در کجای این دنیا ایستاده ایم
مهم اینست که در چه راستائی گام برمیداریم.
 تشکر شده توسط : zenith
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان