2013/06/30, 10:55 AM
(2013/06/30, 12:36 AM)earth نوشته است: چشمام دراومد تا الان که نشستم و صفحات رو خوندم. البته اعتراف می کنم نه کلمه به کلمه، سر سری دیدم و رفتم. فربد که هنوز نکته هاش رو نگفته، من می گم:
1- از مرضیه (yummy) گله دارم که چرا خودش رو به من نشون نداد.
2- از اینکه بازم خیلی از کاربرهایی که اینجا هستند تو دیدار بودند، همچنان من نمی تونم با دیدن نام کاربریشون صورتشون رو هم جلوی چشمام داشته باشم.
3- ناهید تا نیایی و از کم و کیف دیدار و دیدت نسبت به دیدار نگی ازت تشکر نمی کنم.
به اون که :
- من تنها کسی رو که از روی عکسی که یه روز گذاشت شناختم، مرضیه بود ، این درحالیه که من شیما رو که تو دانشگاه تهران دیدم و رفتم گفتم شما نازگیگیلی هستی ،اونجا نشناختم !! تازه مهشید رو هم روز کنسرت دوبار تو یه روز هویتش رو پرسیدم تا یاد گرفتم ! الانم هیچ تضمینی نیست که بعضیا رو دفعه بعد نشناسم و دوباره بپرسم شما کی هستید !
نازنین امیری رو هم از روی آواتارش تشخیص ندادیم چون شبیه نبود
بعضیا رو هم تازه تو این تاپیک فهمیدم که اومده بودن !
سعیده کم و کیف دیدار خوب بود .... ولی باید با یه چیزی مقایسه کنم تا بگم ، من اولین بارم بوده ... آخرین باری که اومدم 10 نفرم نبودیم !
یه چیزی که باعث تعجبم شد این بود که مهسا گفت یکی از کارکنان اونجا در مورد ام اس چه بد فکر میکرده ، مگه اولین بار بوده دیدار اونجا بوده ؟
یکی از صحنه های ماندگار هم سروش بود که با 16 کیلو کتاب اومده بود دیدار و من فهمیدم که بایدم ام اس میگرفت ، اگه اون نمیگرفت پس کی میگرفت ؟! ( ول کن ام اس رو بچه چیکار داری انقد میری تو نخش ؟!)
جای بعضی از بچه ها هم خالی بود .اینجوری : ......
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد