[atefe]

میگم چرا یکی قشنگ از اول تا آخر دیدار رو تعریف نمیکنه واسه ما که نبودیم؟؟؟ کیا بودن؟ چی گفتین؟ چی خوردین؟ کلا مث اون سفرنامه های علیرضا!

[Narges]

بسیار هم عالی
ممنون از مدیرهای خوبمون و مسئولین محترم
ممنون از این همه هماهنگی و تدارکات خوب

با اینکه خیلی از دوستای جدید رو با اسم نمی شناختم ولی از دیدن همتون خوشحالم و بهتون افتخار می کنم

[pariya1361]

خیلی خوش به حالت میشه سمانه جونننننننننننننننننننننن منم تندیس میخواممممممممممممممممم

---

[شهرزاد]

با اینکه دیر اومدم :

ممنون از کسایی که به نحوه احسن مدیریت کردن و زحمت کشیدن ..مثل فربود و سارا و سینا و حمید و ساناز و مه سا و نوشین


و همه کسایی که نیومدن واقعا جاتون خالی بود


ممنون از دکتر که برای داروی کوپامر سخنرانی کردن


و تبریک میگم به برندگان قرعه کشی : نسترن و پویا و مژده افشار و رنجور و ..... نمیدونم پنجمین کی بود : ..امیدوارم تبریز بهتون خوش بگذره یاده ما هم باشیدا


و اسم چند نفرو میگم که خودشون قول دادن بیان ولی نیومدن:

امیر فرهنگ ... سروش ... مرضیه ملقب به YUMMY ... شیرین .... عمو محمد و نازنین ملقب به NAZANINN و سمانه ملقب به ZEINTH


و آقا مهدی که امروز تولدش بود و جمعه کادو گرفت ولی شیرینی نداد (مهدی نصیری):d


امیدوارم دیدارهای بعدی هم همه ی دوستای گُلِ ام اس سنتر حضور داشته باشن

[Sina]

[shadi.green86]

خب اعتراف میکنم تازه یه ساعته از خواب بیدار شدم!!!
خدایی چجوری این دیدارها رو اینقد قشنگ هماهنگ میکنین؟ یعنی عاشق این مدیریتتونم.
سینا -فربد- حمید- مه سا(دیدی اسمتو یاد گرفتم!) -شکلات و همه اونایی که اسمشون رو یاد نگرفتم ممنونم.
یه مشکل بزرگی که دیروز باهاش دست و پنجه نرم کردم این بود که من عاشق همه بچه ها بودم و واسه اینکه فقط ماهی یه بار میبینشون هی از این میز به اون میز در حال تردد بودم و هی به سینی اون اقاهه که اب میوه و خوراکی میاورد اصابت میکردم بعدش اقاهه غش غش میخندید!!!!خب یه خورده دیدار ها رو نزدیک تر بذارین اینقد دل ما زود تنگ نشه.
اگه اینم نگم حناق میگیرم سیمین -نگار -مهسا 24- پویا و پرستو- فرنازو سعید و ماهان- رضا محمدی و مریم- ابراهیم و زهرا- حمید- سینا -معصومه-مهشید- نسترن- سعید خنجری -آرزو-ارزو -ساینا .......... (حمید اون لیست 100 نفره رو بده من ) عااااااشقتونم. دیدنتون بهم امید میده.
جای امیر ریما ، مهسا(ساحل)، امیر فرهنگ، سیروس، احسان، هیلدا، بارون و همه کسانی که دلم میخواست دیروز کنارم باشن و متاسفانه نبودن خالی بود.

[ehsan 10054]

_______________________________________________________________

منكه بودم شادي جان

[shadi.green86]

_______________________________________________________________

منكه بودم شادي جان

منظورم اون یکی احسان بود عزیزم.
ایشالا همیشه شاد باشی

[howra66]

منم از همه تشکر میکنم دیروز واقعا خوب بود خیلی وقت بود توی همچین دیدارهایی نبودم از تیم مدیریت کمال تشکر را دارم .

[نازی ی]

عرضم به حضور انورتون که طبق پیش بینی های بنده بازهم طلسم نرسیدن من به دیدارها داشت محقق می شد !!به لطف دوستان کریمزون انقدر تست ما زیاد بود که از 12 تا 5.5 حضور گرم من مانع این می شد که اجازه خروج و پایان تست رو به بنده بدن !!
خلاصه پس از کلی تهدید و خواهش و تمنا و با قول مبنی بر اینکه بروشورهای معرفی تست رو به دیدار ببرم بهم اجازه خروج دادند و بنده با سرعت هرچه بیشتری به منزل و ازونجا به محل دیدار رهسپار شدم،و وای با صحنه بستن مسیر مواجه و به خروجی نیایش راهنمایی گشتیم خلاصه پس از کش و قوس های فراوان در ساعت 7.15 دقیقه به دیدار رسیدم و بالاخره طلسم شکسته شد و اونجا در عرض 15 دقیقه کلی از دوستای خوبمون رو دیدم آدم هایی که فارغ از ظاهرشون و ماهیت مادیشون 1 بخشی از علائق و زندگیم شدن و صحنه قشنگی بود لحظه ای که کاملا برام ملموس شدن ، دیدن نمو ، مهشید ، شادی ،ساناز،شهرزاد ،احسان عزیز، ابراهیم خان،پرستو و پویا ،حمید، سینا ، فربد ، نفس ،فرناز،نگار و اون دوست عزیزم که اسمش خارجیه و دوست عزیزی که از اراک اینهمه راه رو اومده بود ولی من اسمش از یادم رفت و همه اون دوستایی که به ذهن خسته من نمیاد و ازشون کلی شرمنده ام نمی دونین چه حس خوبی داشت!!!
و ای راستی ممنونم از سینا که چون من پذیرایی نشده بودم جای 1 دونه دنت 2تا دنت و 2تا ساندویچ و 1 نوشابه برام گذاشت تو ساکم !!!
و البته حمید رو واسه بار اول دیدم و بهش گفتم ووو تو اون حمیدی که ما ازش حساب می بریم ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
و خیلی ممنون از پویا و پرستو جون که من رو تا میدون شهرداری رسوندن .
خب باور کنین من همش رو گفتم.
زیاده قابل عرض نیست
تا دیدار بعدی بدرود