2010/12/08, 05:56 PM
سلام
واي چقـــــــــــــــــــــــــدر دلم براتون تنگ شده
ميدونيد چند وقت بود نيومده بودم؟
اصن تاپيكو كه وا كردم و ارسالاتونو خوندم تك تكتون جلوم رژه رفتيد
مهسا طبق معمول درحال تلاش براي جمع كردن مشتري و جلوگيري از بهم خوردن قرار ( ميس يو خيـــــــــلي مهسا جونم )
ناهيد در حال پارازيت خفن انداختن كه بعدش اگه يه بچه پايه دنباله ي پارازيتو بگيره ، بحث به حاشيه ميكشه ( خوفي ناهيد جون؟ دلم برات تنگ شده )
سلمان طبق معمول آخر تاپيك مياد يه عرض اندام ميكنه و يه جمله بهداشتي از خودش مينويسه و همونجور بهداشتي خداحافظي ميكنه
حميد خيلي قلدر شديا همه اش داري داد ميزني و دعوا ميكني سحر كجاس؟ اگه براي قرار اومد بهش بگو خيلي دلم تنگوليده واسش
حامد هم كه طبق معمول آرام و متين كامل و بدون نقض برنامه ريزي ميكنه . خيلي وقته كه پريا رو نديده ام توي سايت
سعيده هم طبق معمول خاطراتي از بچگيشو ميگه . ( سعيده بخدا هر وقت اس ام اس ميدي هي نميدونم چي ميشه كه طلسم ميشه جواب دادنم . من بي ادب نيستم بخدا )
بهنامم كه ... دوباره قصه ي شهرستاني و ..... خوبي؟
زينب و بهار عزيزم . خوبيد؟
پيوست : ببخشيد ميدونم اينجا جاش نبود . ولي
اولن فوق العاده نوستالژيك شدم و نتونستم جلوي خودمو بگيرم
دوما گفتم شايد اينطوري توي قرار ياده منم بكنين
بهتون خوش بگذره
آنارام باشید