2012/12/11, 06:06 PM
قبل از همه چون دیر آمدم برای تشکر از همه معذرت می خواهم
و چون هر چی بنویسم تقریبا تکراری است و خسته کننده
و اکه حرفی نزنم نامردیهو خیلی از دیدار 3 ساعتی اندازه 1 کتاب حرف دارمبا خلاصه میگم
ابتدا تشگرو یژه دارم از مدیران و ناظران محترم که زحمت زیادی واسه دیدارها می کشن مخصوصا آقا حمید سینا ی عزیزم ساینا.مهسا .ساناز.مجید جون.و بقیه البته ببخشید چون من این روزها کمی آلزایمر گرفتم همه یادم نسیتن
و تشکر ویژه دارم از این همه پذیرایشون
همه چی عالی بود از این که این همه راه میام بر می گردم واقعا ارزششو داره
و اما گزارش :منو هستی جون کمی زودتر رسیده بودیم ابتدا آقا حمیدو دیدم و بلا فاصله روبوسی کردیم راستشو بخواهید کمی از سیبیلاش ترسیدم و دلم به سینا همشهریم خوش بود که بیاد کمی واسم دلگرمی میده
وقتی سینا آمد ترسم بیشتر شد آخ اونم سیبیلش مثل حمید بود
به نظرم اکه می خواستن یک نواخت بشه انیس و مه سا خانم هم سیبیل مصنوعی می گذاشتن بهتر بود یعنی بهشون میامد
دوستان قدیم و جدید را هم دیدیم و چون من اسم این همه نوشیدنی و خوردنی اجق وجق را نمی دانستم به همین خاطر هستی جون گفت چی می خوری گفتم هر چی شما بخورید
بعد از اتمام دیدار با پیشنهاد آقا ابراهیم عزیزم چند نفر از دوستان که مایل بودن برای شام ماندیم و گلی واسمون خوش گذشت
به امید دیدارهای دیگر و لحظات خوش در کنار هم
خدایا بینهایت دوستت دارم