بالاخره الان بعد کلی حرف باسعید تصمیم گرفتم بیام.بخدا دلم طاقت نمیارهمیام واز اونجا یکم زودتر میرم که به مراسم یاد بود مادر بزرگمم برسم.میام باشما ها انرژی بگیرم.من با ماهان وسعید میامفقط اگر احیانا نشد بیام وسعادت نداشتم حتما تا 4شنبه اخر شب خبر میدم.
[ثبت احوال در شناسنامه ام همه چیز را ثبت کرده است جز احوالم را .. !![