نظرسنجی: چه ساعتي براي شروع مراسم ديدار مناسب است ؟
16
66.67%
10 66.67%
17
20.00%
3 20.00%
18
13.33%
2 13.33%
در کل 15 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده اید. [نمایش نتایج]

  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12(current)
  • 13
  • 14
  • ...
  • 17
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امیتازات : 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ديدار بهمن ماه - تهران
سلام منم با نگار موافقم یه هفته اس واسه یکشنبه 25 هماهنگ میکنین بعد یهو تغییر میکنه angry2
حالا دستهای پشت پرده رو مگه من نبینم angry
من میخواستم چندتا از عزیزان سابقه دار رو بیارم که آشنا بشیم و خودم هم از نزدیک بینمتون ولی خب نمیدونم چی شد ... قسمت نشد ... ولی تعطیلت بهمن بهترین زمان بود به نظر من برای شهرستانیاicon_biggrin
خلاصه که اگه ممکنه برنامه ریزی کمی دقیق تر بشه خیلی بهتره ... وقتشم بیشتر کنین ... با تشکرicon_question
میگم نگار پاشو بیا یه قرار دیدار بهمن ماه بذاریم بترکونیم ... خب بیا دیگه نگار ... دلم برات تنگ شده love51HeartAngellove51
خلاصه که نگار بیا
با شهرزاد یه قرار بذاریم ... خیلی دلم میخواد از نزدیک ببینمشlove51
ندا و آرش و محسن و مهدی و مریم نی نی هم میگیم بیان که هم تو اونا رو ببینی و هم اونا تو و شهرزاد رو شاید بتونیم یه جوری بچه های ام اس سنتر رو با بچه های قدیمی انجمن ام اس آشنا کنیم
ما میتوانیم نگار agreement2
MARYAM
خیلی خوش گذشت
ولی باید بودین و من و میدیدن :38::38:
اگه حمید فقط ۱ دقیقه دیرتر من و میرسوند فرودگاه ... هواپیما پریده بود
الانم یادم میافته تنم میلرزه [تصویر:  panicsmiley2.gif]
از ماشین حمید که پیاده شدم ... کلا بارونی و کاپشن و کمربند و کلید و موبایل و کارت و هر چی که داشتم و تا دم در فرودگاه در آوردم ... هر کدوم از بازرسی ها که میرسیدم همشو پرت میکردم اونور و میگفتم بــــــگـــــــــرد که هواپیما رفت ...................................
توی سالن همه آروم نشسته بودن و من با سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت داشتم با اون کفشهای تق تق کنون میتاختم
SleepySleepySleepySleepyBlushBlushBlush[تصویر:  mcsmiley4.gif]:sleepy::sleepy::sleepy::sleepy::sleepy::sleepy::sleepy::sleepy:
فکر کنم فردا فیلمم و بزارن تو youtube
وقتی تونستم خودم و به اتوبوس برسونم کلا همه چهار چشمی من و نگا میکردن ... یه دستم کمربندم بود از طرف شالگردم آویزون بود ... یه خورجین پالتو و کاپشن هم که بغلم بود
همونجا نشستم زمین
همون لحظه هم حرکت کرد به سمت هواپیما ... تا به هواپیما برسه فقط وسایلم و از ته اتوبوس جمع میکردم ...
ولـــــــــــــــــی
ماجرای اصلی توی هواپیما بود angry3angry3angry3angry3angry3
آقاجون میترسین سوار نشین خوب بغل دستیتون چه گناهی کرده angry3angry3:38::38:
دقیقا افتاده بودم وسط دو نفر نمیدونستم به این بگم ... بابا بی خیال هیچی نیست ... یا به اون بگم یه کم کمربندتو و شل کن خفه میشی
دیگه هواپیما که فرود اومد طرف راستیم و بغل کرده بودم (البته مرد بوداااااااااا) ... داشت گریه میکرد ... میگفت پنچر شــــــــــد .... یارو احتمالا هواپیما رو با دوچرخه باباش اشتباه انداخته بود ......... نمیدونستم بخندم یا گریه کنم
مهموندارا هم که رفته بودن نمیدونم کجا ........
خلاصه بعد از اینکه رسیدم بیرون فرودگاه ۱۰ دقیقه نشستم زمین تا خودم و پیدا کنم

....................
در کل عجب روزی بود و عــــــــــــــــــجــــــــــــــــــب شبی بود
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2

سینا باز خدا رو شکر که به پروازت رسیدی:35::35:
ما که فقط به فکر تو بودیمconfusedconfused
من که فکر نمیکردم بتونی برسی به پروازتangry2angry2
پس میشه تصور کرد که با چه سرعتی می تاختیlaughing3laughing3
شخصيت منو با برخوردم اشتباه نگير!
شخصيت من چيزيه كه "من" هستم اما برخوردِ من بستگي به اين داره كه "تو" كي هستي...!
از همه ممنون که اومدن
از سعیده خانوم که ماشالا ماشالا بزنم به تخته از نوع mdf اصل ترکیه که چشم نخوره ۱۸ سالش بود ... امیدوارم هر چه زودتر خستگی از تنش بره و دربند و درکه که جایی نیست کوه قاف رو فتح کنه
نادر که خداییش آخر مرام بود و آخرشم شرمندمون کرد ... محمود هم که چقـــــــــــدر بانمک بود ....
شادی و زهرا هم باید بودین و میدیدین .... البته به چشم برادر و خواهر باید میدیدین هااااا .... ماشالا چقدر خوشگل بودن
واااااای پریا و حامد : دو زوج بسیار بسیار به هم بیا و خوش تررررررریپ ... ایشالا به پای هم پیرشن
آنیه جیگر هم که با اون خاطره هاش آبروی من و برد ... تو راه یادم افتاد و خندم گرفت ... ملت فکر کردن خل شدم یه هو .... خیلی لطف کرده بودی آنی جون .... مواظب باش ذوق مرگ نشی دوباره
داش مهدی هم که با اون خاطرش یه کم دل ما رو گرم کرد ... اولش گفت خاطره بدیه .... ولی آخرش خیلی حال کردم با خاطرش ... خدا رو شکر که یه کسایی هستن که به آدما ارزش میدن ... حالا چه اونور کره زمین .. چه اینور کره زمین
مهسا که ماشالا اونقدر محجوب بود من فقط یه چشمش رو دیدم و دقیقا از اون دخترای با کلاس که میرن کافی شاپ شیلک میلک میخورن .... مهسا از طرف من بابات و ببوسی
شهرزاد هم که قربونش برم الهی .... چقدر ماهه .... اصلا هر جا هست عین یه منبع انرژی تا فاصله 100 متری رو انرژی میده .... کشته لحن صحبت کردنشم
مرتضی هم که من عاشق این ساکت بودنشم .... حمید۱ هم که همیشه پای جمعه اینسری هم چقدر بزرگ شده بود ... البته از نظر حجمی
اگه گفتین کی؟؟؟؟؟؟؟؟ خانوووووووووووومه خانوووووووووم ..... ندا از اون خانومای آب زیر کاه .... از ترس من یکی رو نیاورده بود smiling ولی ایشالا خوشبخت میشه و دفعه بعد عین حامد و پریا میبینیمشون
مجید هم اینسری مدل موهاش چقدر سرسنگین شده بود ... البته خودشم کلی سرسنگین و متین ... نمیدونم چرا با حمید رفیق شده
بچه هــــــــــــا
حمید و خانومه حمید : سحر جون خیلی لطف کرده بودی اومده بودی .... البته میدونم به خاطر حمید اومده بودیاااااا ... کاری به ماها نداشتی ... ولی خوب بالاخره ما که خوشحال شدیم ... خوشگل و خوشتیپ و مهربون
من واقعا پی بردم که حمید یکی از خوش شانسترین آدمای دنیاست .... ولی به شانس سحر زیاد اطمینان ندارم smilingsmilingsmiling

به من که خیلی خوش گذشت
همتون و دووووووووووووووست دارممممممممممممممممممممممممممممممم
love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2

 تشکر شده توسط : محمود , نادر , Majid , Morteza , hamid , pariya , سحــــــــر , anaram
البته سینا به همه لطف داره icon_biggrinicon_biggrin
از همه گفتی جز خودت confusedconfused
فکر کنم بیشتر بچه ها با سینا آشنا هستند با اینحال:
سینا خیلی خونگرم و مهربونه،icon_questionicon_question در مجلس داری هم تبحر ویژه ای داره.smiling2smiling2
در کل یه مدیر نمونه و با ذوقه.foodanddrinkfoodanddrink
شخصيت منو با برخوردم اشتباه نگير!
شخصيت من چيزيه كه "من" هستم اما برخوردِ من بستگي به اين داره كه "تو" كي هستي...!
 تشکر شده توسط : Sina , محمود , نادر , anaram
به من خیلیییییییی خوش گذشت فقط جای دوست خوبم رضا خالی بود
یه نکته بگم اگر ام اس مریضیه سالمندا بود همون اول میمردن
اما حکمت خدا رو ببینین هر چی جوونیم مبتلا شدیم اینقدر هم
خوشیم خوشحال شدم همه رو دیدم بچه ها خیلی خوبین عصره خوبی بود
از یکایکتون تشکر میکنم
love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51
به تعدادتون تشکر فرستادم
دوستتون دارم
زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست امتحان ریشه هاست
 تشکر شده توسط : محمود , سحــــــــر , anaram
سلام به همه
از تموم دوستاني هم كه اومدن واقعاً تشكر ميكنم. ديدار خيلي خوبي بود خوش گذشت و كلي انرژي گرفتم.
سينا از اينكه يادم كردي ممنون. نظر لطفته
قبل از اينكه اين شرح زيبا رو با اين نوشته نازيبام خراب كنم بهترين تفسير رو انجام داديagreement2
همگي شاد باشيد
love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51love51
خوب باشيد و خوب بمانيد
 تشکر شده توسط : pariya , نادر , anaram
سینا منو فراموش کردیاااااااااااا منم بودم ناقلا از قلم انداختی!!!! angel angel laughing3 laughing3 laughing3
سیناااااااااااااااااا چرا منو از قلم انداختی؟!!!!!
جانم فدای امام هادی علیه السلام.

السلام علیک یا علی بن محمد الهادی


(2010/02/07, 08:30 PM)mary59t نوشته است: با شهرزاد یه قرار بذاریم ... خیلی دلم میخواد از نزدیک ببینمشlove51
ندا و آرش و محسن و مهدی و مریم نی نی هم میگیم بیان که هم تو اونا رو ببینی و هم اونا تو و شهرزاد رو شاید بتونیم یه جوری بچه های ام اس سنتر رو با بچه های قدیمی انجمن ام اس آشنا کنیم
ما میتوانیم نگار agreement2
وای مریم جونم قربونم بری یعنی اینقد دوست داری منو ببینیlove51love51love51love51
بچه ها کله قند تو دلم آب شدsmiling
بیا عزیزم قرار هم میذاریم
هر وقت تو خواستی من پایه ام اصلا سه پایه نه چهارپایه تم(میدونم تکراری بود:35Smile
جاتی همه اونایی که نیومدن خالی بود..بد نبود..فقط یادتون باشه پیش نغمه جون نرفتیم ها
اخراج شه تقصیر شماستangry2
راستی سینا مرسی خیلی باحال نوشتی حیف که نمیشد ازت تشکر کنم
واقعا لهجه خودم بودlove51agreement2
وقتی نیستی،همه نیستن
نه که نیستن،هستن
مثل تو نیستن
دوستاي خوبم ديروز خيلي خوش گذشت و من خدا رو شكر مي كنم كه سعادت داشتم از نزديك ببينمتون و باهاتون آشنا بشم اميدوارم كه بازم از اين ديدارا داشته باشيم. سينا جان ممنون از تعريف icon_question خيلي اقايي
راستي زهرام سلام رسوند
sad2 دلم براتون تنگ شد يهوsad2
در اغاز کلام بود،کلام با خدا بود و کلام،خدا بود. همان در آغاز با خدا بود.
همه چیز به واسطه او پدید آمد و از هر آنچه پدید آمد هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت. در او حیات بود و آن حیات نور آدمیان گردید، آن نور در تاریکی میدرخشد و تاریکی آن را در نیافته است...wink2
 تشکر شده توسط : نادر , سحــــــــر , anaram
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12(current)
  • 13
  • 14
  • ...
  • 17
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  دیدار ۴۷ ام اس سنتر ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ atkh 32 10,184 2019/02/21, 11:15 PM
آخرین ارسال: glassheart
  سی و ششمین دیدار ام اس سنتر 2 بهمن 94 hamid 108 37,308 2016/01/26, 04:28 PM
آخرین ارسال: barzegar
  ديدار 19 مهر 1392 مـه ســـا 195 43,736 2013/10/31, 07:44 PM
آخرین ارسال: پویش
  نظرتون راجع به ديدار از باغ شازده كرمان چيه ؟؟؟؟ hedieh 76 20,244 2011/11/22, 01:13 AM
آخرین ارسال: امنه زارع
  دیدار در تهران... salman121 97 21,224 2011/11/08, 12:28 AM
آخرین ارسال: سـاناز
  ديدار مهرماه مدیر تدارکات 396 63,861 2011/10/18, 05:56 PM
آخرین ارسال: parnia mosahebi
  دیدار بهمن سال 1389 hamid 161 36,915 2011/03/03, 12:10 PM
آخرین ارسال: hamid
  دیدار تهران (آذر 89) hamed 102 25,849 2011/01/08, 03:01 PM
آخرین ارسال: khatoon25
Wink قراری دوباره در تهران salman121 122 32,882 2010/08/02, 10:41 PM
آخرین ارسال: Matilat
  ديدار فوري تهران . 1 مرداد 1389 hamid 15 6,329 2010/07/24, 11:40 AM
آخرین ارسال: pariya



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
9 مهمان