[mohammad.ali]

میگم ظاهرا دیدن من چشم بصیرت می خواسته، هیچکی هیچی منو ندیده اونجا!!! :38: :38:

[Sina]

والا من که ندیدمت ... یه پسره بود موهاش فر بود و دراز ... شلوار شیش جیب پوشیده بود زود زود هم داشت سیگار دود می کرد.
نکنه تو بودی شیخ ؟؟؟؟

[mohammad.ali]

والا من که ندیدمت ... یه پسره بود موهاش فر بود و دراز ... شلوار شیش جیب پوشیده بود زود زود هم داشت سیگار دود می کرد.
نکنه تو بودی شیخ ؟؟؟؟

سیناجون واقعا اینطوری بودم!! مجییییددددددددد سینا داره چی میگه؟!!! بیا منو بهشون معرفی کن تا بدونن من کدوم بودم

[earth]

نكنه تو اون بودي كه من ازت پرسيدم نون داري؟

---

سیناجون واقعا اینطوری بودم!! مجییییددددددددد سینا داره چی میگه؟!!! بیا منو بهشون معرفی کن تا بدونن من کدوم بودم

تو هموني كه جلوي قوها نشسته بودي؟

[Majid]

سعیده جان بدتر شد که ! باز به اون آقاهه که هی فرت و فرت سیگار می کشید !!!

محمد علی همون آقا خوش تیپه بود دیگه !!!

اتفاقاً محمد جان ذکر و خیرت هم شد ! خود سینا هم ازت یاد کرد

[earth]

سعیده جان بدتر شد که ! باز به اون آقاهه که هی فرت و فرت سیگار می کشید !!!

محمد علی همون آقا خوش تیپه بود دیگه !!!

اتفاقاً محمد جان ذکر و خیرت هم شد ! خود سینا هم ازت یاد کرد

كدوم؟ زود بگو وگرنه امشب خوابم نمي بره.

[مـه ســـا]

سينا!!!!!

اي دست! تو نمك نداري
اگه من اون كافي شاپو نمي شناختم كه هممون از سرما قنديل بسته بوديمممم

[mary59t]

وای مریم جونم قربونم بری یعنی اینقد دوست داری منو ببینی
بچه ها کله قند تو دلم آب شد
بیا عزیزم قرار هم میذاریم
هر وقت تو خواستی من پایه ام اصلا سه پایه نه چهارپایه تم(میدونم تکراری بود:35
جاتی همه اونایی که نیومدن خالی بود..بد نبود..فقط یادتون باشه پیش نغمه جون نرفتیم ها
اخراج شه تقصیر شماست
راستی سینا مرسی خیلی باحال نوشتی حیف که نمیشد ازت تشکر کنم
واقعا لهجه خودم بود

سلام شهرزاد جان
خیلی خوشحال میشم بتونم از نزدیک ببینمت ... نگار خیلی تعریفتو کرده ... پس هماهنگی با نگار که ایشالله بتونیم تو رو هم زیارت کنیم

[hamid]

سلام عليكم
سينا آخر سر با اين حرفت يا منو ميكشي يا مجبورم ميكني بكشمت

ديدار خيلي خوبي بود هر چند اولش يه خورده سر درگم بوديم اونم به دليل سردي هوا بود و فكر كنم همش سر منه بيچاره شكست ولي به خدا من هيچ كاره بودم !! من مدير سايتم مدير تداركات نيستم كه سر من جيغ و داد كرديد

حالا كه سينا از همه تعريف كرده منم بايد جبران كنم ديگه ... هر چند از من تعريف نكرد
يكشنبه من از ساعت 12 تا 8:30 با سينا بودم ، اين رو خارج از شوخي ميگم : انقدر اين پسر گل و ماهه كه واقعا من دلم نميخواست ازش جدا شم ،‌نميدونم سينا رو چطوري وصف كنم ولي واقعا يكي از دوست داشتني ترين دوستاي من سيناست . سينا جون مجددا ازت ممنونم كه با سيريش شدن من در ديدار حضور پيدا كردي

وصف بقيه افراد هم كه سينا انجام داد ، در كل به نظر من 99.9 درصد ام اسي ها انسان هاي گلي هستند . همه دوستاني هم كه يكشنبه اومدن يكي از يكي گل تر بودن .

واما ...

اما
25 بهمن ماه..یهو گفته شد..یهو تغییر کرد...من در هر صورت نمیتونستم بیام...اما دوستای غیر انجمنی مون خیلی برنامه ریخته بودن...

سلام منم با نگار موافقم یه هفته اس واسه یکشنبه 25 هماهنگ میکنین بعد یهو تغییر میکنه
حالا دستهای پشت پرده رو مگه من نبینم

نگار و مريم عزيز ،‌خودتون اين تاپيك رو از اول بخونيد !! هيچ جايي حرفي از بيست و پنجم زده نشد !!
دليل اصلي ديدار و علت سريع بودن قرار و ... آنارام بود ، چون وقت تزريق داشت تهران !‌اينو مطرح كرد و گفت من از 18 تا 20 تهرانم اگه ميشه قرار بزاريد .
كه قرار هم بلالجبار خيلي سريع تدارك ديده شد ولي باز هم ميگم اگه در جريان كارها قرار ميگرفتيد و تاپيك رو از اول ميخونديد متوجه تاريخ ديدار ميشديد .
ما هم خوشحال ميشيم ببينيمتون انشالله سري بعد

[Sina]

بابا خواهش میکنم ..... ارادت داریم ... بیشتر مخلصیم ... شرمندمون نکن .... چاکریم ... و کلی از این حرفا