(2015/05/03, 10:11 PM)paeeze نوشته است: والا من نمیدونم این درک که میگین دقیقا چیه؟! مثلا چیکار کنن؟ همین که بیماری براشون عادی باشه یعنی درک دیگه ، لزوما هم نباید طرف بیمار باشه تا اینو متوجه بشه
والا من تو خونمون پدر مادر و خواهرم منو درک میکنن! یعنی بیماری من براشون عادیه آمپول عادیه دکتر رفتن عادیه خیلی از این کارا رو تنها انجام میدم و به هیچ وجه توقع ندارم کسی همراه من باشه خب حالا همسر یه فرد بیمار هم همین رفتارا رو داشته باشه کافیه دیگه نه ترحم نه بیخیالی بیش از حد.
متعادل
بله درسته.....
عادی بودن این موضوعات که فرمودین بکنار.......
شاید درک میتونه اینم باشه که اگه امپول زدی و تب ولرز گرفتی بهت نگن برو نون بخر .....بمن چه که اینجوری هستی .. توکه دیدی اینجوری، غلط کردی زن گرفتی......
خب درک میتونه معنی تجزیه و تحلیل شرایط موجود هم باشه.....
من زمان مجردیم و توی خونه پدرم کسی درکی از شرایط من نداشت...
پدرم میگفت دوباره فیلم جدیدته که میگی سرم گیج میره....حتی با مورد فیزیکی هم روبرو شدم...
خب درک بنظر من فهمیدن شرایط و شاید لحظه ای جای کسی بودن هم میتونه باشه.....
صبر کن سهراب! آری… تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است!
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم