2011/05/01, 10:47 PM
منم معمولا در مورد هر مسئله ای یا بیماری هائی که برام نا اشنا باشه تحقیق می کنم در اینترنت مجله ها ،به همین دلیل در مورد ام اس خیلی خونده بودم و کاملا باهاش اشنا بودم و برای بیماران ام اس ناراحت بودم و همیشه فکر میکردم که چگونه تحمل می کنند .وقتی ام اس در من تشخیص داده شد اول شوکه شدم چون فکر میکردم ام اس مال دیگران است وامکان ندارد من دچار شوم با بیحس شدن پاها و از دست دادن تعادل کم کم باور کردم که نه بابا انگار واقعا ام اس دارم و باید خودم را جمع وجور کنم واجازه ندهم ام اس بر من غلبه کند والان بعد 8 سال توانسته ام هم بر تعادلم وهم بر بیحسی پاهایم غلبه کنم درست است بعضی از عوارض ام اس غیر قابل تحمل است ولی سعی می کنم در ظاهرم نمایان نشود به خاطر روحیه بچه ها وهمسرم .پدر ومادرم هم خیلی غصه می خورند ونمی خواهم انها در عذاب باشند