2010/10/23, 01:57 PM
سلام -من سال 83 درگیر این بیماری قشنگ شدم که انکار هیچ کسی نمیدونست چی هست.
انقدر دکتر رفتم ازمایش خون دادن که خسته شدم.هر چی دارو برای مریض روانی بود نوشه جان کردم .می گفتن اعصابم خرابه همین.
اولین حمله ام اس این بود که صبح از خواب بیدار شدم دیدم کلا" نصف سمت راست بدنم کزکز میکنه انکار خواب رفته
بعد از 1 سال خودش خوب شد-بعداز چند وقت یواش یواش دیگه نتونستم تعادل خودم حفظ کنم-
این مریضیو من حدودا" 6 سال با خودم داشتم-تا اینکه بلاخر یهکی فهمید من مریضیم چی هست
اسفند 88 فهمیدم که چی شده بهم-من 11سال بهترین روزای عمرم بود-به شکل حرفهای پرورش اندام کار میکردم-خیلی خوب بود همه چی نمیدونم چی شد که الان خود من سرباره خودم شدم-نمی تونم خودم تحمل بکنم...........فقط دوست دارم 1ساعت برگردم به اون روزا که حالم خوب بود ورزش میگردم میتونستم راه برم مثل بقیه ...................................
انقدر دکتر رفتم ازمایش خون دادن که خسته شدم.هر چی دارو برای مریض روانی بود نوشه جان کردم .می گفتن اعصابم خرابه همین.
اولین حمله ام اس این بود که صبح از خواب بیدار شدم دیدم کلا" نصف سمت راست بدنم کزکز میکنه انکار خواب رفته
بعد از 1 سال خودش خوب شد-بعداز چند وقت یواش یواش دیگه نتونستم تعادل خودم حفظ کنم-
این مریضیو من حدودا" 6 سال با خودم داشتم-تا اینکه بلاخر یهکی فهمید من مریضیم چی هست
اسفند 88 فهمیدم که چی شده بهم-من 11سال بهترین روزای عمرم بود-به شکل حرفهای پرورش اندام کار میکردم-خیلی خوب بود همه چی نمیدونم چی شد که الان خود من سرباره خودم شدم-نمی تونم خودم تحمل بکنم...........فقط دوست دارم 1ساعت برگردم به اون روزا که حالم خوب بود ورزش میگردم میتونستم راه برم مثل بقیه ...................................
پول خوشبختی نمیاره ... ولی من ترجیح میدم توی لامبورگینی گریه کنم