2010/09/22, 12:34 PM
من این حالت را سالها تجربه کردم. چون هیچکس از بیماریم اطلاع نداشت، سالها متهم به تنبلی بودم
نهایت انرژیم تا ظهر بود و بعد از اون خیلی خسته بودم. تا جایی که امکان داشت پنهانش میکردم (البته اشتباه میکردم). وقتی که خسته بودم احساس میکردم سرم سنگین شده و به گردنم سنگینی میکنه.
چندسال مرتب آمانتادین مصرف میکردم (البته هیچ تاثیری نداشت یا اگر داشت من متوجه نمیشدم چون میزان خستگیم خیلی زیاد بود) تا اینکه به مصرف آمانتادین حساسیت پیدا کردم و بدنم خال خال شده بود (شبیه یک پوست سوخته) که دکترم سریع مصرف آمانتادین را قطع کرد. در آنزمان تازه شروع به رعایت رژیم غذایی کرده بودم و دو معجونی که در رژیم بود و غذاهای سالم و مقوی که استفاده کردم خیلی موثر بود.
الان مدتهاست که این حالت بهم دست نمیده و خیلی پرانرژی هستم.
نهایت انرژیم تا ظهر بود و بعد از اون خیلی خسته بودم. تا جایی که امکان داشت پنهانش میکردم (البته اشتباه میکردم). وقتی که خسته بودم احساس میکردم سرم سنگین شده و به گردنم سنگینی میکنه.
چندسال مرتب آمانتادین مصرف میکردم (البته هیچ تاثیری نداشت یا اگر داشت من متوجه نمیشدم چون میزان خستگیم خیلی زیاد بود) تا اینکه به مصرف آمانتادین حساسیت پیدا کردم و بدنم خال خال شده بود (شبیه یک پوست سوخته) که دکترم سریع مصرف آمانتادین را قطع کرد. در آنزمان تازه شروع به رعایت رژیم غذایی کرده بودم و دو معجونی که در رژیم بود و غذاهای سالم و مقوی که استفاده کردم خیلی موثر بود.
الان مدتهاست که این حالت بهم دست نمیده و خیلی پرانرژی هستم.
من هم ام اس داشتم.