2011/12/02, 09:24 PM
من موقع تولد دو کیلو و هفتصد گرم بودمبعد از هفت سال هم به دنیا اومدم.اونم روز هفتم دی
چون یکی یه دونه بودم کلی نازک نارنجی بودم.همون موقع که نی نی بودم سخت مریض میشم بیمارستان بستری میشم.بزرگتر هم که شدم همش سرما میخوردم و سریع ریه م عفونی میشد و تا امپول نمیزدم خوب نمیشدم
بعدها که بزرگتر شدم سینوزیت گرفتم که مرتب عود میکرد و هنوز هم هستش
همیشه هم کلی حساس بودم و خودخور.زود عصبانی میشدم.زندگی پر استرسی داشتم و از نعمت گرمای سوزان تابستونای خوزستان هم بی بهره نبودم
خلاصه همه چی دست به دست هم داد دیگه
چون یکی یه دونه بودم کلی نازک نارنجی بودم.همون موقع که نی نی بودم سخت مریض میشم بیمارستان بستری میشم.بزرگتر هم که شدم همش سرما میخوردم و سریع ریه م عفونی میشد و تا امپول نمیزدم خوب نمیشدم
بعدها که بزرگتر شدم سینوزیت گرفتم که مرتب عود میکرد و هنوز هم هستش
همیشه هم کلی حساس بودم و خودخور.زود عصبانی میشدم.زندگی پر استرسی داشتم و از نعمت گرمای سوزان تابستونای خوزستان هم بی بهره نبودم
خلاصه همه چی دست به دست هم داد دیگه
براى تو
براى چشمهايت..
براى من
براى دردهايم..
براى ما
اى كاش خدا كارى بكند...
براى چشمهايت..
براى من
براى دردهايم..
براى ما
اى كاش خدا كارى بكند...