2012/05/19, 11:17 AM
واقعا کارتون غرور آفرینه بچه ها . کاشکی منم بجای پسو مثل شما ام اس داشتم که ...
تیم دوچرخه سواری ام اس
|
||||||||||||||||||||||||||||||
2012/05/19, 11:17 AM
واقعا کارتون غرور آفرینه بچه ها . کاشکی منم بجای پسو مثل شما ام اس داشتم که ...
2012/05/19, 11:17 AM
یکی از سرگرمیهای من و مهدی شده خوندن سفرنامه شما به خصوص علیرضا...خیلییی لذت بخشه...میتونم قیافه همتونو وقتی سوار دوچرخه هستین تجسم کنم...
سبک سینا هم خیلی بانمک بود...از اونا که آدم آخرش غافلگیر میشه... برای استقبال ازتون در روز جهانی ام اس لحظه شماری میکنیم... ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می اندیشم
2012/05/19, 11:34 AM
واااااااااای بچه ها خیلی خوبین علیرضا خیلی قشنگ سفرنامه مینویسی ادم یه عالمه ذوق میکنه
عکساتونو ریختم رو گوشیم روزی هزار بار نگاه میکنم و از خدا میخوام همیشه موفق باشین از خدا ممنونم که دوستای خوبی مثل شماها دارم ممنونم که هستی رو دیدم تا با شماها اشنا شم بهتون افتخار میکنم یه عالمه به جز دعا وتشکر کار دیگه ای از دستم بر نمیاد
درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند ، نه هم قد تصورات تو
2012/05/19, 11:39 AM
مهسا انلاین خبر میده
ه ج ( مجله همشهری جوان) پل ارتباطی من با شما که باعث شد یکسال پیش با مصاحبه حمید وسینا با شما وسایت اشنا شم امروز مصاحبه ای از گروه اوای امید چاپ کرده باتیتر ام اس داریم اما ورزشکاریم! هنوز نخوندمش ولی سمانه رحیمی تدوین گزارشش خوبه. دوباره ادامه بده
2012/05/19, 12:14 PM
یه سوالی که خیلی دهنم رو درگیر کرده اینکه خب فربد و حسین از دارویی استفاده نمیکنن
ولی علیرضا و سینا که باید استفاده کنن اونم یه روز در میون خب چیکار میکنن ؟ با خودتون بردید و توی ماشین پیش راننده تو خنکیه یا نمیزنید این یه ماه رو ؟ بعدشم من فکر میکردم اون دومیه سیناست و سومیه علیرضا با خوندن پست علیرضا دیدم اشتبه کردم دومی پیش فربد در دوئر میز جمع شدن اون عکسه دومیه علیرضاست و سومی سینا
2012/05/19, 12:36 PM
سلام علیرضا جون اینبار گزارشت باکیفیت و طوفانی بود.
ممنون از همه شما دل به کف غصه نباید سپرد ...... اول و آخر همه خواهیم مرد
می گما خداجون ، اون ریموت کنترل هوا هست ، اونوقت روش یه دکمه داره با علامت به علاوه که زیرش یه سری خط داره که زیاد شدن رو نشون می ده . اونوقت تو بی زحمت فرض کن یه دو هفته ای اون دکمهه خرابه ، بی زحمت فعلا فشارش نده .
بعدا حالا اگه دلت خواست اون دکمهه هست با علامت منفی با یه عالمه خط که کم شدن رو نشون می ده ، بی زحمت محض تنوع اگه خواستی اونم می تونی یه نموره فشار بدی ، گفتم یه نموره ها ، یهو برف و کولاک راه نندازی این وسط
Peace begins with a smile
بیر مدت تی دی فکرمیزده بیر گروه ورزش یولا سالیدیخ
یه مدتیه تو فکرمون هست که یه گروه ورزشی راه بندازیم کی نچه یولداشینان مشهدن تهرانا چرخ سوریدیخ که با چند تا از دوستان از تهران تا مشهد دوچرخه سواری کنیم تا ایـنکه بـو فکر بیـزه حقـیقـت اولـدی تا اینکه فکرمون به حقیقت پیوست دوستلار قورولوب ایشلر جورلنیب هر زاد آماده اولدی دوستان جمع شدن و کارا ردیف شد و همه چی آماده همراه اول کلیب بیزه اسپانسیل اولدی همراه اول هم اسپانسر ما شد بورکلر آلینیب بولوزلار تیگیلیب دوچرخلر آماده اولدی کلاه ها خریداری شد و لباس ها دوخته و دوچرخه ها آماده حسین کاکاوند تیپ وروب سینا صادری سویونجاق اولدی حسین کاکاوند تیپ زد و سینا هم خوشحال شد فربود قیافه توتوب علی رضا سویونماخدان اوزونن اولدی فربود قیافه گرفت و علیرضا هم از خوشحالی از خود بی خود شد بیر آیری گروه تیمین کنارندا دوزلیب یه گروه دیگه هم کنار تیم درست شد گروه تدارکات.فیلم بردار. امداد.بیر ماشین ون.نه گوزل اولدی ایضا به شرح بالا ................ و یه ماشین ون. چه قشنگ شد بیر تاپیک تیم دوچرخه سواری (ام اس) یازیلیب یه تاپیک دوچرخه سواری هم نوشته شد گه بو تاپیک دا تمام دوستلار ورزشگارلارا حمایت و تشویقلار اولدی گاهی توی این تاپیک همه دوستان، ورزشکاران و حمایت و تشویق کردن هر گون علی رضا سینا قارداشیم گزارش یازیب هر روز داداش علیرضا و سینا هم گزارش نوشتن بو گزارشدن دوستلار ورزشکارلارین احوالینن با خبر اولدی از این گزارشات دوستان از احوال ورزشکاران با خبر شدن نا قافیلدن بی تا خانم ورزشگارلارین استقبالینه گلیب به طور غافل گیرانه ای بینا خانوم به استقبال تیم ورزشکاری اومد تیم اوشاقلاری سویونوب روحیدن انرژی درمانی اولدی تیم ورزشکاری هم خوشحال شد و روحیش در حد انرژی درمانی شد ورزشگارلار صبح دن آغشاماجان پدال وروب ورزشکار ها از صبح تا عصر رکاب زدن و آغشام خستلیقدن یاتیب بولمدیلر ناواخ سحر اولدی شب هم از خستگی خوابیدن و نفهمیدن کی صبح شد فربود خسته یاتیب حسین داریخیب سینا صبحه قدر خورولدادی فربود خسته خوابید و حسین حوسلش سر رفت و سینا تا صبح خر و پف کرد (تکذیب میکنم) علی رضا یوخی کروب کلن دوره تیم 4 نفردن 20 نفر اولدی علیرضا هم تو خواب دید تیم تو دور بعدی ۲۰ نفر شده بو 20 نفر تیم دوچرخه سواری ایچینده توی این ۲۰ نفر دوچرخه سوار سید رضا حسنی دا عضو تیم دوچرخه سواری (ام اس ) اولدی سید رضا حسنی هم عضو تیم دچرخه سواری (ام اس) شد ترجمه و تدوین : سینا دوستان ببخشین که به احتمال زیاد قشنگ نتونستم ترجمه کنم ولی در توانم همین بود و اما چون قرار بود ترکی یاد بدم ... اولین جلسه رو میگم سبزوار یعنی سبز هست .... وار به معنای هست .... مثلا سینا وار --> سینا هست غذا وار --> غذا هست حال وار --> حال هست حالا اگه بخوایم سوالیش کنیم آیا سینا هست؟؟؟ میشه سینا وااااااااااار ؟؟؟ یه کم کشش بدی میشه سوالی مثال : سوپ واااااااااار ؟؟؟ حال وااااااااااار ؟؟ غذا واااااااااار ؟؟ اگه بخواین به حالت تعجب بپرسین هم همونه فقط باید خیلی خیلی خیلی کوتاه تر از حالت اخباریش باشه ... یعنی همون میشه فقط الف وار خیلی خیلی کوتاه تر گفته میشه البته ناگفته نماند... اینایی که من گفتم زیاد رو اصول و قواعد نیست و گرامر ترکی اینی نیست که من گفتم ... اینا به صورت محاوره ای استفاده میشه تمام زمان های ماضی بعید و آینده خیلی دور و نزدیک و یه کم مونده به فردا و همین الان و ... همش رو میشه با همین وار گفت ... فقط باید حالت چشم ها ابرو و کشش حرف الف تغییر کنه که از حوصله بحث خارجه تا بعد ... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
2012/05/19, 02:48 PM
وای خیلی باحال بود سینا هم تدریست هم ترجمت البته جا داره از بابا رضام یه عالمه تشکر کنم به خاطر شعرش
بابا منم دفعه بعد میام دوچرخه سواریاااااااااااااااااااا بلدم فقط زیاد میخورم زمین کسی نباید نیگام کنه وگرنه هول میشم سینا ادامه تدریس رو هم میذاریم برا بعد خیلی یاد گرفتم فهمیدم تو سوالی و خبری و ... اینا فقط باید یه کم حالت گفتنم عوض شه درسته استاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ موفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق باشیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن همتون
درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند ، نه هم قد تصورات تو
2012/05/19, 03:04 PM
سلام
عکس صفحات مجله همشهری جوان هم توسط مهسای عزیز به دستم رسید 01.jpg (اندازه: 40.52 KB / تعداد دفعات دریافت: 61) 02.jpg (اندازه: 32.49 KB / تعداد دفعات دریافت: 61) ... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: |
4 مهمان |