ارسالها: 3,460
موضوعها: 262
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 20628
تشکر های دریافت شده :23484 بار در 6265 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده : تبازیو
محل سکونت : تهران
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
تشکر شده توسط : | nazii , neda.n , khatoon25 , fireboud , kaveh_plus , Hasty , arezooo82 , Prime , atefe , N00shin , edarzi , ساغر , shokolat , nafass |
|
ارسالها: 282
موضوعها: 11
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 1726
تشکر های دریافت شده :1541 بار در 519 پست
سال تشخيص بيماري : -
دكتر معالج : دکتر لطفی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2012/05/29, 06:28 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/05/29, 06:31 PM، توسط khatoon25.)
تشکر شده توسط : | neda.n , anaram , fireboud , kaveh_plus , Hasty , arezooo82 , Prime , N00shin , edarzi , ساغر , hanie , shokolat , nafass |
|
ارسالها: 53
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 453
تشکر های دریافت شده :350 بار در 71 پست
سال تشخيص بيماري : 1398
دكتر معالج : دکتر وحید شایگان نژاد
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : اصفهان
2012/05/29, 07:38 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/05/29, 07:40 PM، توسط هاجی.)
آخر سفر ک میرسه آدم میخواد ک دیگه زود برسه خونه و فکرش همه اش رسیدن ب خونه است
ب سلامتی برسین ان شا الله
دوستون دارم زیاد
آدَم ها را بدون اینڪــہ
بـــہ وُجودِشآن نیاز داشتہ باشے دوســـــت بـِــــدار . . .
ڪــارے که خـــــدا با تـــو مے ڪُــند. . .!
ارسالها: 1,618
موضوعها: 71
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 7897
تشکر های دریافت شده :16585 بار در 4448 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولید - داروسازی اسوه
محل سکونت : تهران
2012/05/29, 07:57 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/05/29, 07:59 PM، توسط شهرزاد.)
فعلا سکوت را برگزیدیم ............
تشکر شده توسط : | Hasty , N00shin , Prime , kaveh_plus , بهــار , neda.n , fireboud , edarzi , Ghost , shokolat , anaram |
|
ارسالها: 358
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 9952
تشکر های دریافت شده :10560 بار در 3416 پست
سال تشخيص بيماري : - - - - - -
دكتر معالج : - - - - - -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
WOW
سینا چقدر دلم برات تنگ شده پسر! ممنونم!
مرسی ک منو شریک لحظه هایی کردی ک خیلی دلتنگشم!
پی نوشت:فردا علیرضا را با آهنگ you take myself you take my self control امتحان کنید!!!
آغاز به مردن می کنی
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...
تشکر شده توسط : | khatoon25 , N00shin , neda.n , Prime , fireboud , Hasty , edarzi , ساغر , hanie , shokolat , anaram , nafass |
|
ارسالها: 1,146
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Aug 2009
تشکر های اهدا شده: 167
تشکر های دریافت شده :2748 بار در 1040 پست
سال تشخيص بيماري : ماه رمضان 1386
دكتر معالج : .....
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : یه جایی
ارسالها: 303
موضوعها: 7
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 5398
تشکر های دریافت شده :3865 بار در 1682 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : اسدپور
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : مشهد
فرقی نمی كند كه گودال كوچك آبی باشی ، یا دریای بیكران ،
زلال كه باشی ، آسمان در تو پیداست .
باورکن تا ببینی
بهار
ارسالها: 1,103
موضوعها: 40
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 7629
تشکر های دریافت شده :11823 بار در 2607 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : تقاء
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سه شنبه 9-3-91 - روز ها دور از خانه.
امروز صبح زود ساعت 5 و نیم راه افتادیم. انرژی خاصی تو پاهامون بود. حتی سیب زمینی های سرد صبحانه هم ما رو بی انگیزه نکرد. چیزی که ما رو به جلو می برد تشنگی رسیدن به خونه بود. گرفتگی پای من بیداد می کرد. من جلو تر از همه بودم که جا نمونم و همین باعث شده بود که سرعتمون کند بشه. اما روحیه مون عالی بود. آسمان فوق العاده بود. عین یه زمین جارو خورده که رد خاک روش معلومه ابر ها از یه سمت افق به یه سمت دیگه کشیده شده بودن. مث موژه های بلند عروسک ها فر خورده بودن. اطرافمون کوه ها و تپه های رسی خوش رنگ بود که با آسمون ترکیب عالی ای داشت. بوی دود آشنایی میاد.
تا نزدیکای ایوانکی جلو رفتیم تا اینکه یه 206 سفید با پوستر گروه خودمون بوق زنان بهمون نزدیک شد. بابای فربود بود که به استقبالمون اومده بود. با کلی تنقلات و انرژی مثبت. یه دوربین هندی کم دستش بود و از ما فیلم می گرفت. اولین پارکینگ زدیم کنار و با پدر فربود روبوسی کردیم. خودش رو فرهاد معرفی کرد. خیلی دوست دارم. یه کت و شلوار آبی براق و یه پیراهن راه راه. پدر فربود شبیه خودشه تپل تر و چهارشونه تر. با همون عینک و همون تن صدا.
بعد از یه استراحت و یه مصاحبه با من به سمت شریف آباد سرازیر شدیم. جاده سرازیری خوبی بود. و پای منم که گرم شده بود سرعتمون بهتر و بیشتر شده بود. قبل از شریف آباد کنار جاده یه ماشین گشت نا محسوس پلیس و یه ماشین آمبولانس حلال احمر ایستاده بودن. یه دوچرخه سوار هم از دو-سه کیلومتر قبل تر با ما هم مسیر شده بود. پلیس و آمبولانس همراه ما اومدن و ما رو اسکورت کردن. گاهی که شلوغ میشد پلیس برامون آژیر میزد و راه و باز میکرد.
به اول بلوار شهر شریف آباد که رسیدیم. شورای شهر و استانداری و کلی آدم منتظر ما بودن. یه سری خانم هم که عضو شورا بودن اومده بودن و یه سری هم داشتن عکس می گرفتن. با همه دست دادیم و بعضا روبوسی کردیم یه دسته گل به هر کدوممون دادن. دم یه پارک بودیم که به جهت روز آزاد سازی خرمشهر شبیه فضای جنگی ساخته بودنش. کف با علف های علفزار های جنوب پوشیده بودن و یه سری سنگر هم ساخته بودن. بعد از اون هم یه مسجد و مقبره بود. تو مقبره 5 شهید گمنام بودن که ما گل ها رو به اونا هدیه کردیم. عکس انداختیم و یکم حرف زدیم. بعد هم به سرعت رفتیم که برسیم به پاکدشت.
از شریف آباد پلیس انتظامی چهار تا از نیروهای ویژه اش رو با موتور به اسکورت ما فرستاد. تو راه از کلی مزرعه گذشتیم. من که پام داشت دیوانه ام میکرد. به آخرین حربه ام متوسل شدم. MP3 پلیرم و برداشتم و سری آهنگ های مخصوصم رو پخش کردم. حواسم پرت میشد و می تونستم به راحتی بالا برم. یه جاهایی هم از خود بی خود شده بودم و داشتم با نوازنده درام رو هوا جاز میزدم. اوضاعی بود. که سینا تعریف کرد. یه 405 هم از صدا و سیما اومده بود که یارو مث فیلم عروسی ها فیلم می گرفت از تو گل های بلوار و این داستانا.
بعد که رسیدیم به پاکدشت مستقیم پا زدیم تا خود شهرداری. همه ی مسئولین اومده بود. فرمانده ی انتظامی و سرهنگ پلیس راه و رئیس دانشگاه پیام نور و فرمانداری و عقیدتی سیاسی و شورای شهر و .... ما رو بردن تو سالن همایش و یکی یکی صحبت کردن. صدا سیما هم یه مصاحبه کرد با هامون. بعد هم ما حسین و به نمایندگی فرستادیم بالا حرف زد. در مورد هدفمون گفت و در نهایت کار رو به دارو ها و حمایت ها کشوندیم. آخرش ما رو بردن بالای سن و با یه چیزی مث متکا ی کادو شده ازمون تقدیر کردن. و عکس انداختن. پشت سر هم یه سری بنر زده بودن که :"قهرمانان مبارزه با بیماری خاص مقدمان نمی دونم چی چی!".
بعد ما دیگه دوچرخه رو سوار ماشین ها کردیم و ما 4 تا با ماشین بابای فربود رفتیم و همه با هم به دانشگاه پیام نور. یه ساختمون بود که مال اساتیدشون بود و یه اتاق داشت و یه حال و یه آشپزخونه بزرگ. بالش و لحاف هم نداشتیم. یه سری از ماشین ها آوردیم و ظهر یه چرتی زدیم. اون هدیه های متکا شکل که بهمون دادن یه دست گرمکن بود که دوتاش آبی بود. یکی قرمز یکی هم طوسی. بابای فربود هم خداحافظی کرد ورفت.
تا شب یکم بازی کردیم و نت رفتیم و از فردا و رسیدن حرف زدیم. بعد هر کس از جک های تو موبایلش خوند (بجز من که نداشتم). با هم شوخی میکردیم و یه حس غریبی داریم. حس دوری یه سری آدم که 21 روز با هم بودن هر لحظه و هر جا. 10 مرد که هر کدوم چندین منتظر تو خونه دارن و همه عزم جزم کردن که یه کاری رو تموم کنن. تصمیم داریم فردا هم صبح زود راه بیوفتیم. همه عزم رسیدن داریم. پشت دروازه های شهر هستیم و بوی خونه به مشاممون می رسه. همه جا زیباتر به نظر میاد و حس خوب رسیدن مسافر به خونه واقعا لذت بخشه. فردا مسیرمون نهایتا 30 کیلومتره و مستقیم میریم خونه استراحت می کنیم.
این انرژی ای که از شما می گیریم. ما رو به این نقطه رسونده و من از تک تک شما عزیزان متشکرم.
اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
How wonderful life is while you're in the world
تشکر شده توسط : | neda.n , blue sky , N00shin , بهــار , مـه ســـا , gilane , فرناز , kaveh_plus , Aram , fireboud , naz.gigili , Matilat , Ali 324 , earth , MFhealth , rose abi , Hasty , baran1390 , سـاناز , nanaz , melody , arezoo_azizi , edarzi , جامعه حمایت از بیماران M.S , پروانه , toktam* , Mahdieh , ساغر , hanie , Narges , MAHDI , O#!!! , Ghost , Mehdi Marjani , زهراجون , شيدا رها , هيوا , بنده خدا , رنگین کمان , atefe , shokolat , anaram , سحــــــــر , nafass , aalieh |
|
ارسالها: 789
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Dec 2009
تشکر های اهدا شده: 5858
تشکر های دریافت شده :14982 بار در 3330 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : همون طوفانیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2012/05/29, 09:40 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/05/29, 10:25 PM، توسط earth.)
با رسیدن دوستان پرتلاش و خوبمون به نزدیکیهای تهران وقتش شده که پیشاپیش بهشون خوش آمد بگیم و تلاش زیبا و قشنگشون رو به شادی بنشینیم. دوستای گلم تقدیم به کوشش زیبا و باشکوهتون!!!!!!!!!!!
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
تشکر شده توسط : | Prime , neda.n , مهدی نصیری , فرناز , N00shin , kaveh_plus , Aram , fireboud , MFhealth , rose abi , paeeze , Hasty , سـاناز , nanaz , edarzi , toktam* , Mahdieh , ساغر , MAHDI , O#!!! , Ghost , شيدا رها , بنده خدا , atefe , shokolat , anaram , سحــــــــر |
|
|