2011/09/18, 05:12 PM
من آدم حساس و زود رنجی نبودم و همین باعث شده بود ازم سواستفاده بشه هر کسی هر کاری واسش سخت بود می انداخت گردن من نه این که من از اون کار خوشم بیاد یا کار جالبی باشه اونا میگفتن تو طاقتت زیاده میگفتم عیبی نداره (خواهرم، مادربزرگم، دختر عمم و... )یه کاری ازم خواسته کمکشون کنم در حالی که متنفر بودم که اون کار رو انجام بدم و همین چیزا بود که باعث شد ام اس بگیرم ولی الان دیگه به هیچ کس اجازه نمیدم توقع بیجا ازم داشته باشه دیگه جرات هم ندارن نوش [/php]داروی پس از مرگ سهراب
تمام چراغ های خانه روشن است
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....
و من صدای خنده ات را
بلندتر از همیشه نقاشی می کنم
لطفی کن، به کسی چیزی نگو
بگذار همسایه ها خیال کنند تو آمده ای....