2013/02/07, 04:25 PM
تغییرات جدید
چند روزیه که مرحله دهم رو تموم کردم و الان مرحله یازدهم و دوازدهم رو همزمان انجام میدم . و میخوام از تغییراتم در مرحله نهم و دهم بگم:
مرحله نهم و دهم رو که گذروندم، فکر میکنم که تغییراتم بیشتر مربوط به پاهام و پوستم بوده.
علایم بیماری ام اس در افراد مختلف خیلی متفاوته و ام اس رو به اسم بیماری هزار چهره میشناسن و میگن که: تقریبا هیچ دو بیمار ام اسی نیستند که از نظر غلایم بیماریشون کاملا شبیه هم باشند.
اما فکر مبکنم که یکی از علایمی که تمام بیماران ام اس تجربه اش می کنند، مشکل پاها ست. مشکل تعادل نداشتن. بعضی بیماران خیلی بی تعادلند، بعضی ها حالشون بهتره، ولی به هر حال هر بیمار ام اس، تجربه مشکل پا رو داشته.
مرحله نهم که دستوراتش خیلی زیاده و اینکه هر روز بتونیم همه دستوراتش رو انجام بدیم، کمی سخته. بهمین خاطر مرحله ی نهمِ من بیشتر از چهل روز طول کشید. تقریبا دو ماه طول کشید!! ولی در اون دو ماه، تغییرات پاهامو که حس میکردم، بهم امید میداد که با وجود سختیش، انجامش بدم.
در مورد پاهام: به اواسط مرحله نهم که رسیدم، حس میکردم بهتر از قبل، اون حرکت مخصوص رو انجام میدم: همون حرکت مخصوصه که خیلی از بیماران ام اس(بخاطر تعادل نداشتن) از انجام دادنش محروم هستند! همون حرکتی که باید پاهامونو جلوی هم بذاریم و روی یک خط راست قدم برداریم.
همون حرکت سخت که من اصطلاحا به اسم " گردو بشکن " می شناسمش. نمیدونم شما بهش چی میگین؟
یادمه اوایل بیماریم، به مطب هر دکتری که میرفتیم، دکتر برای اینکه تعادل نداشتنمو تشخیص بده، میگفت "گردو بشکن" برو! و من نمیتونستم و دلم لک زده بود برای اینکه گردو بشکن برم!!
در مرحله نهم، کم کم حس میکردم که بهتر از قبل پاهامو جلوی هم میذارم. یعنی توی یک مسیر به عرض یک متر هم میتونستم راه برم و به این ور اون ور برخورد نکنم. و در مرحله دهم، این تغییرات رو بیشتر حس میکردم (در حالیکه قبلا اگه توی یه مسیر به عرض دو متر هم راه میرفتم، به این ور اون ور برخورد میکردم!)
و هر روز تمرین میکردم که این حرکت رو بهتر از روز قبل انجام بدم.
ضمنا قدرت پاهام هم بیشتر شده. یعنی وقتی کسی دستمو میگیره که راه برم، خیلی خیلی آروم دستشو میگیرم که فقط تعادلمو حفظ کنم و مثل قبلا آویزونش نمیشم!! حتی وقتی میخوام از پله بالا برم فقط یه ذره آروم نرده ها رو بگیرم، میتونم از پله بالا برم.
حالا ورزش و تمرین گردو بشکن رو سعی میکنم هر روز انجام بدم.
پوستم هم که خدا رو شکر خیلی بهتر شده و اون لکه هایی که از اوایل بیماریم روی صورتم مونده بود، خیلی کمرنگ تر شده. الان دیگه اصلا جوشی روی صورتم ندارم و فقط لکه های کمرنگی مونده که انشاءالله اونها هم از بین میرن.
دوستان! ادامه بدید و مراحل رو پشت سر بذارید. وقتی به جایی میرسیم که پاهامون داره بهتر میشه، حسابی انرژی و امید میگیریم.
انشاءالله که شما هم تغییرات خوبی داشته باشید. لطفا در هر مرحله ای هستید، ایمیل بزنید و تغییراتتونو برای ما هم بگید.
چند روزیه که مرحله دهم رو تموم کردم و الان مرحله یازدهم و دوازدهم رو همزمان انجام میدم . و میخوام از تغییراتم در مرحله نهم و دهم بگم:
مرحله نهم و دهم رو که گذروندم، فکر میکنم که تغییراتم بیشتر مربوط به پاهام و پوستم بوده.
علایم بیماری ام اس در افراد مختلف خیلی متفاوته و ام اس رو به اسم بیماری هزار چهره میشناسن و میگن که: تقریبا هیچ دو بیمار ام اسی نیستند که از نظر غلایم بیماریشون کاملا شبیه هم باشند.
اما فکر مبکنم که یکی از علایمی که تمام بیماران ام اس تجربه اش می کنند، مشکل پاها ست. مشکل تعادل نداشتن. بعضی بیماران خیلی بی تعادلند، بعضی ها حالشون بهتره، ولی به هر حال هر بیمار ام اس، تجربه مشکل پا رو داشته.
مرحله نهم که دستوراتش خیلی زیاده و اینکه هر روز بتونیم همه دستوراتش رو انجام بدیم، کمی سخته. بهمین خاطر مرحله ی نهمِ من بیشتر از چهل روز طول کشید. تقریبا دو ماه طول کشید!! ولی در اون دو ماه، تغییرات پاهامو که حس میکردم، بهم امید میداد که با وجود سختیش، انجامش بدم.
در مورد پاهام: به اواسط مرحله نهم که رسیدم، حس میکردم بهتر از قبل، اون حرکت مخصوص رو انجام میدم: همون حرکت مخصوصه که خیلی از بیماران ام اس(بخاطر تعادل نداشتن) از انجام دادنش محروم هستند! همون حرکتی که باید پاهامونو جلوی هم بذاریم و روی یک خط راست قدم برداریم.
همون حرکت سخت که من اصطلاحا به اسم " گردو بشکن " می شناسمش. نمیدونم شما بهش چی میگین؟
یادمه اوایل بیماریم، به مطب هر دکتری که میرفتیم، دکتر برای اینکه تعادل نداشتنمو تشخیص بده، میگفت "گردو بشکن" برو! و من نمیتونستم و دلم لک زده بود برای اینکه گردو بشکن برم!!
در مرحله نهم، کم کم حس میکردم که بهتر از قبل پاهامو جلوی هم میذارم. یعنی توی یک مسیر به عرض یک متر هم میتونستم راه برم و به این ور اون ور برخورد نکنم. و در مرحله دهم، این تغییرات رو بیشتر حس میکردم (در حالیکه قبلا اگه توی یه مسیر به عرض دو متر هم راه میرفتم، به این ور اون ور برخورد میکردم!)
و هر روز تمرین میکردم که این حرکت رو بهتر از روز قبل انجام بدم.
ضمنا قدرت پاهام هم بیشتر شده. یعنی وقتی کسی دستمو میگیره که راه برم، خیلی خیلی آروم دستشو میگیرم که فقط تعادلمو حفظ کنم و مثل قبلا آویزونش نمیشم!! حتی وقتی میخوام از پله بالا برم فقط یه ذره آروم نرده ها رو بگیرم، میتونم از پله بالا برم.
حالا ورزش و تمرین گردو بشکن رو سعی میکنم هر روز انجام بدم.
پوستم هم که خدا رو شکر خیلی بهتر شده و اون لکه هایی که از اوایل بیماریم روی صورتم مونده بود، خیلی کمرنگ تر شده. الان دیگه اصلا جوشی روی صورتم ندارم و فقط لکه های کمرنگی مونده که انشاءالله اونها هم از بین میرن.
دوستان! ادامه بدید و مراحل رو پشت سر بذارید. وقتی به جایی میرسیم که پاهامون داره بهتر میشه، حسابی انرژی و امید میگیریم.
انشاءالله که شما هم تغییرات خوبی داشته باشید. لطفا در هر مرحله ای هستید، ایمیل بزنید و تغییراتتونو برای ما هم بگید.
باور نمیکنم خالق نظم دانه های انار، زندگی مرا بی نظم چیده باشد!