• 1(current)
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 16
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 7 رأی - میانگین امیتازات : 4.14
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
باور عشق
#1
گروه متخصص و محققي در يک تحقيق سوالي را از گروهي کودک خردسال پرسيده بودند

که پاسخهايي که بچه ها دادند عميق ترو متفکرانه تر از تصورات بود
سوال اين بود


معني عشق چيست؟

نظر شما راجع به جوابهاي بچه ها چيست؟
وقتي کسي شما رو دوست داره ، اسم شما رو متفاوت .....

از بقيه مي گه . وقتي اون شما رو صدا مي کنه احساس مي کني که اسمت از جاي مطمئني به زبون آورده شده. بيلي - 4 ساله

مادر بزرگ من از وقتي آرتروز گرفته نمي تونه خم بشه و ناخن هاش رو لاک بزنه پدر بزرگم هميشه اين کار رو براش مي کنه حتي حالا که دستهاش ارتروز گرفتن ، اين عشقه. زبکا - 8 ساله

عشق موقعيکه دختره عطر مي زنه و پسره هم ادکلون، و دو تايي مي رن بيرون تا همديگر رو بو کنن. کارل -5 ساله

عشق وقتيه که شما براي غذا خوردن مي رين بيرون و بيشتر سيب زميني سرخ شده خودتون رو مي دهيد به دوستتون بدون اينکه از اون انتظار داشته باشيد که کمي از غذاي خودشو بده به شما. کريستي - 6 ساله

عشق يعني وقتي که مامان من براي بابام قهوه درست مي کنه و قبل از اينکه بدش به بابا امتحانش مي کنه تا مطمئن بشه که طعمش خوبه. دني - 7 ساله

عشق اون چيزيه که لبخند رو وقتي که خسته اي به لبت مياره . تري - 4 ساله

عشق وقتيه که شما همش همديگه رو مي بوسيد بعد وقتي از بوسيدن خسته شديد هنوز دوست داريد با هم باشيد پس بيشتر با هم حرف مي زنيد. مامان و باباي من دقيقا اينجورين. اميلي - 8 ساله

عشق همون باز کردن کادوهاي کريسمسه به شرطي که يه لحظه دست نگه داري و فقط با دقت گوش کني. بابي - 7 ساله

اگه مي خواهي دوست داشتن رو بهتر ياد بگيري ، بايد از دوستي که بيشتر از همه ازش متنفري شروع کني. نيکا 7 - ساله

عشق اون موقعس که تو به پسره مي گي که از تي شرتش خوشت اومده ، بعد اون هر روز مي پوشتش. نوئل - 7 ساله

عشق مثل يه پيرزن کوچولو و يه پيرمرد کوچولو مي مونه که هنوز با هم دوست هستن حتي بعد از اينکه همديگر رو خيلي خوب مي شناسن. تامي - 6 ساله

موقع تکنوازي پيانو ، من تنهايي روي سن بودم و خيلي هم ترسيده بودم . به تمام مردمي که منو نگاه مي کردن نگاه کردم و بابام رو ديدم که وول مي خوره و لبخند مي زد اون تنها کسي بود که اين کار رو مي کرد. من ديگه نترسيدم. کيندي 8 - ساله

مامانم منو بيشتر از هر کس ديگه اي دوست داره چون هيچ کس ديگه اي شبها منو نمي بوسه تا خوابم ببره. کلر - 6 ساله

عشق اون موقعي هست که مامان بهترين تيکه مرغ رو ميده به بابا. الين - 5 ساله

عشق زمانيه که مامان، بابا رو خندان مي بينه و بهش ميگه که هنوز هم از رابرت ردفورد خوش تيپ تره. کريس - 7 ساله

عشق وقتيه که سگت مي پره بقلت و صورتت رو ليس مي زنه حتي اگر تمام روز تو خونه تنهاش گذاشته باشي. مري آن- 4 ساله

مي دونم که خواهر بزرگترم منو خيلي دوست داره بخاطر اينکه تمام لباسهاي قديمي خودشو مي ده به من و خودش مجبور مي شه بره بيرون تا لباسهاي جديد بگيره. لورن - 4 ساله

وقتي شما کسي رو دوست داريد موقع حرکت از مژه هاتون ستاره هاي کوچولويي خارج مي شن. کارل - 7 ساله

دوست داشتن اون وقتي هست که مامان صداي بابا رو موقع دستشويي مي شنود ولي بنظرش چندش آور نميآد. مارک - 6 ساله

و بالاخره آخريش ؛ تو رقابتي که هدفش پيدا کردن مسئول ترين بچه بوده ، پسر بچه 4 ساله اي برنده مي شه . همسايه ديوار به ديوار اين آقا پسر يک مرد مسن يود. اين آقا به تازگي همسر خودشون رو از دسته داده بودند. پسر بچه وقتي پيرمرد رو تنها در حال گريه کردن ديده بوده به حياط خانه پيرمرد وارد مي شه و مي پره بقلش و همونجا مي مونه، وقتي مادرش ازش مي پرسه که پي کار کردي؟ ميگه که هيچي من فقط کمکش کردم تا راحت تر گريه کنه
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2

 تشکر شده توسط : hamid , Morteza , yaro , Matilat , shahrzad , mahnaz5352 , Saina , Ali 324 , hanie , ارزو , O#!!! , najva , بهــار , coffeedot , Prime , احمدرضا , ahmad ebrahimi , maedeh , edarzi , arezoo_azizi , zenith , شهرزاد , سـاناز , yummy , شفا یافته , رنگین کمان , پروانه , aalieh , نازلی , parastoo joon , toktam* , massomeh , paeazan , somaye_602000 , نازی ی , آیدا , fatima71 , kiana , farzaneh20 , minoshka , reach usa , nilo0far
#2
يه نفر مي گفت عشق تشكيل شده از اولين حروف اين سه كلمه:

علاقه شديد قلبي

يعني ع + ش + ق = عشق confused
 تشکر شده توسط : ahmad ebrahimi , شفا یافته , parastoo joon
#3
(2010/08/30, 01:31 PM)Sina نوشته است: مي دونم که خواهر بزرگترم منو خيلي دوست داره بخاطر اينکه تمام لباسهاي قديمي خودشو مي ده به من و خودش مجبور مي شه بره بيرون تا لباسهاي جديد بگيره. لورن - 4 ساله

آخي عزيزم...عاشقتم كه اينقدر خنگيHeart
 تشکر شده توسط : hanie , بهــار , ahmad ebrahimi , شفا یافته , sama , parastoo joon , nosrati , tala
#4
واقعا فوق العاده بود...
نازي...به نظرم معني عشقو خيلي بهتر از خيلي هاي ديگه فهميدن!
وقتی نیستی،همه نیستن
نه که نیستن،هستن
مثل تو نیستن
 تشکر شده توسط : ahmad ebrahimi
#5

آیا شما نسبت به خانوادهء خود ابراز عشق می کنید؟ بسیاری از مردم نمی دانند چگونه به همسر و فرزندان خود ابراز علاقه کنند و محبت خود را نشان دهند. در این مقاله ۵۰ روش مؤثر برای ابراز عشق بیان شده است!

روشهای ایجاد یک زندگی پر از عشق و محبت

یک شاخه گل به خانه بیاورید و آن را روی تخت فرزندتان بگذارید.

عکس بزرگی از خانواده خود قاب کرده و آن را روی میز کار یا کنار میز کودک یا همسر یا پدرو مادرتان قرار دهید.

در سالگرد ازدواجتان غذای مورد علاقه همسرتان را درست کرده و آن را به بهترین شکل تزئین کنید.

یک روز از سر کار زود به منزل بیائید و فرزندتان را بعد از مدرسه به پارک ببرید.

هنگامی که فرزندتان می خواهد با دوستش به خرید برود به او پول اضافی دهید.

بلیطی برای کودک یا همه خانواده تان جهت رفتن به سینما یا کنسرت تهیه کنید.

شبی بدون تلویزیون، وقت خود را به بازی با فرزندان و صحبت با همسرتان بگذرانید.

با فرزندتان نهار را به پارک یا یک فضای زیبا ببرید و در آنجا با هم صرف کنید.

یک روز که اهمیت ویژه ای برای فرزندتان دارد(مانند روزی که کارنامه ای پر از نمرات درخشان دریافت کرده) او را برای صرف غذا به رستوران دعوت کنید.

کارهای هنری فرزندتان را قاب کرده و آن را در دفتر کار یا خانه در معرض نمایش قرار دهید.

مجله مورد علاقه او را خریده یا سفارش دهید و یا یک اشتراک غیر منتظره برای او فراهم آورید.

شامی در کنار نور شمع با خانواده خود صرف کنید.

فیلمی را که همه افراد خانواده دوست دارند تهیه کرده و در بعد از ظهری آرام آن را به اتفاق تماشا کنید.

برخی برنامه های جذابتر تلویزیون را انتخاب کرده، سعی کنید از آن در کنار هم لذت ببرید و درباره آن گفتگو کنید.

فرزند، همسر یا پدر و مادر خود را برای دیدن یک فیلم به بیرون دعوت کنید.

کتاب مورد علاقه خانواده تان را که فکر می کنید از آن لذت می برند به آنها هدیه دهید. یا به کتابخانه بروید و کتابی را که هر دوی شما از خواندن آن لذت می برید مطالعه کنید.

گهگاه کاری را که بر عهده فرزند یا همسرتان است(مانند واکس زدن) قبول کرده و انجام دهید.

هنگام خرید، حداقل ۱۵ دقیقه از وقت خود را به بازیهای کامپیوتری با فرزند خود اختصاص دهید.

داوطلب انجام برخی از مسئولیت هایی که فرزند شما در قبال خانواده دارد بشوید.

افکار، موضوعهای قابل توجه، و احساس های خود را با خانواده خود در میان بگذارید.

اگر شما تمام مدت کار می کنید، آخر هفته خانواده خود را سورپرایز کنید.

کارهای متنوع و جالبی مانند شیرینی پزی یا بازی فوتبال با فرزندتان در خانه انجام دهید، تا آنها را خوشحال کرده باشید
هنگام خواب کودک خود را همراهی کرده و برای او کتاب بخوانید یا با او صحبت کنید و در آخر او را به گرمی در آغوش بگیرید.

شبی از بیرون شام بخرید تا یک شب بدون آشپزی را برای همسرتان داشته باشید.

اتاق خود را قبل از اینکه کسی به شما بگوید مرتب کنید.

هر روز صبح و هر شب قبل از خواب خانواده خود رابه گرمی در آغوش بگیرید.

قبل از اینکه فرزندتان بخواهد به او پیشنهاد کنید که دوستش را به خانه دعوت کند.

با فرزند یا همسر خود برای راه رفتن یا دوچرخه سواری به بیرون بروید.

قسمتی از حقوق خود را به فرزند خود بدهید، تا آن را پس انداز کند.

کارتهای کوچک یا جملات محبت آمیزی روی برگه های کوچک بنویسید و آنها را در جیب لباس یا کیف دستی او قرار دهید.
از بیان جملات دستوری بپرهیزید.

هر روز برای فرزند خود کتابهای داستان یا مجله های مورد علاقه او را بخوانید و اجازه دهید روی پای شما دراز بکشد و با این کار صمیمیت خود را با شما حفظ کند .

فرزند خود را به مکان های مورد علاقه اش مثل: نمایشگاه، مغازه کارت پستال، شهر بازی و یا کتابخانه ببرید.

برای کودک خود کتابهای داستان را با صدای بلند بخوانید ، حتی اگر او خودش می تواند بخواند.

نظر اعضای خانواده را در مورد اتفاقهایی که برایتان می افتد بپرسید.

برای ابراز عشق نسبت به خانواده، آنها را از کاری که مشغولش هستند فراخوانید و به آنها بگوئید: دوستت دارم.

قسمتهای جذاب روزنامه و مطالبی که مورد علاقه همه شماست هر روز در کنار هم بخوانید.

سعی کنید سرگرمی های مورد علاقه اعضای خانواده را بشناسید و آنها را درک کنید.

لباسها وجواهراتی که فرزند شما آرزوی داشتن آن را دارد به او قرض دهید.

یک روز فرزندتان را همراه خود به محل کار ببرید.

به دخترتان (که بزرگ شده) یا مادر خود لوازم آرایشی و تزئینی خود را بدهید.

مهارتهایی مانند: آشپزی، دوخت و دوز ،اسکیت بازی، بازیهای کامپیوتری یا نوا ختن موسیقی را به کودک خود آموزش دهید.

باغچه ای کوچک را با هم درست کنید.

با اظهار علاقه نسبت به کلکسیون های اعضای خانواده، به آنها چیزهایی را نگهداری می کنند هدیه دهید. مثل تمبر.
فرزند و همسرتان را به انجام کارهای اندیشمندانه تشویق کنید واجازه دهید که آنها بدانند که شما برای کارهایشان ارزش قائلید.

فقط برای اینکه لحظات را در کنار خانواده خود بگذرانید کاری مانند خرید از فروشگاه را به کارهای روزانه خود بیفزائید.

تاریخهایی را که برای اعضای خانواده مهم است مثل رویدادهای مهم یا پیشرفت هایی که در کارها داشته اند به خاطر داشته باشید.

الگوئی از عشق و محبت برای خانواده خود باشید.

اجازه دهید که خانواده تان بدانند آنچه که هنگام دعوا و عصبانیت می گویند برای شما مهم نیست. بگذارید بدانند که شما آنها را برای همیشه دوست خواهید داشت.
بگوئید: دوستت دارم.


[تصویر:  wallparur.jpg]
زندگی نبرد است جرات حضور در آن را داشته باشید


[تصویر:  28018023802572124662.jpg]


#6
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا می نمودی
نامش را دنیای مجازی گذاشتند
اما حرفهایمان ، حقیقی تر از دنیای واقعیست
اینجا راست میگوییم
اطمینان پیدا میکنیم
همراز میشویم و درودل میکنیم

 تشکر شده توسط : maedeh , Hasty
#7

مائده جان تو ازدواج کردی که این همه ما رو نصیحت میکنی ؟یا فقط از روی تخصیلاتت میگی.....فکر نمی کنی کمی زیاده روری کردی؟/////Confusedwink2
امارضا ممنونم که من رو طلبیدی به زیارتت اومدم وکلی با شما حرف زدم love28
 تشکر شده توسط : maedeh
#8
خوب میخواد معلوماتمون رو واسه آینده بالا ببره.این کجاش بده ؟
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد..
 تشکر شده توسط : نازلی , maedeh
#9
(2011/08/30, 02:04 AM)arezooo82 نوشته است: خوب میخواد معلوماتمون رو واسه آینده بالا ببره.این کجاش بده ؟
آرزو جان من نگفتم بده ایشون روانشناسی بالینی خونده واز روی علمی که داره میگه.نمی دونم شما ازدواج کردی یا نه؟ وقتی ازدواج میکنی اونم وقتی این بیماری رو داری هزاران مشکل پیش بینی نشده پیش میاد که اونوقت متوجه میشی زیاد هم این چیزهایی که لطف کردن گفتن زیاد هم کار آمد نیست...در ضمن این دکتری که ایشون نوشتن عاشقشم رو از نزدیک دیدم ودر انجمن زیاد ازش صحبت میشه که زیاد با حرف ایشون نمی خونه حالا ایشون عاشق چیه این دکتر هستند جالبه....چون تا جایی که من با مریضهای زیادی برخورد داشتهام همشون از بر خورد تند ایشون شاکی هستندicon_cry

امارضا ممنونم که من رو طلبیدی به زیارتت اومدم وکلی با شما حرف زدم love28
 تشکر شده توسط : maedeh
#10
سلام

هستی جتن شما اهل شمال هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دکتر عابدینی از اخلاق از شوخ طبعی از برخورد خوب با هرنوع مریضی و از وجدان کاری دکتر تکی هست

اولین نفری هستی که اینجوری داری می حرفی در باراش واسم جای تعجب داره!!!!!!!!!!!!!!!!!

فکر می کنم که اشتیاه گرفتین

اما در مورد مطلبم این حرفا شاید نشه همشو تو زندگی اجرا کرد اما بیشترشو میشه

درضمن ما ام اسی ها مشکلی نداریم این خودمون هستیم که به طرف مقابلمون اجازه میدیم که واسمون مشکل ایجاذ

کنن من مجردم ولی تاحالا به کسی چنین اجازه ای ندادم با 100تا دلیل منطقی ثابت کردم که از همشون سالمترم

و واقعا هم هستم عزیزم تو باورتو عوض کن تا دید همه عوض بشه

ممنم آرزو جون از اینکه دفع کردیlove28love28love28love28و ممنون از تو هستی جان از اظهار نظرت گلم
زندگی نبرد است جرات حضور در آن را داشته باشید


[تصویر:  28018023802572124662.jpg]


 تشکر شده توسط : Hasty
  
  • 1(current)
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 16
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست