2014/04/11, 07:26 PM
من قبل از بیماری آدم زود رنجی بودم و زود دلم می شکست. ولی خییلی خنده رو بودم به قول دوستام یه لب داشتم هزار تا خنده. ولی بعد از مریضی نه تنها زود رنجی بیشتر شده بلکه عصبی و پرخاشگر شدم و از اون لب خندون دیگه اثری نیست نمیدونم شاید به خاطر خود بیماری نباشه شاید به خاطر رفتار اطرافیان باشه. وقتی کسایی که از بیماری خبر دارن باعث رنجشم میشن حالم بدتر میشه شاید توقع زیادیه دلم می خواد یکم شرایطم رو درک کنن. مثلا وقتی میگن تو چیزی نیست یه مثل یه سرماخوردگی می مونه بیشتر دلم میگیره نکشیدن شبایی روکه تزریق دارم تا صبح از درد بدن بخودم می پیچم مثل معتادی که می خواد ترک کنه خدا به سر هیچکی نیاره. یا وقتی که تو خیابون داری راه می ری یه دفعه پات قفل میکنه یا سردردایی که می خوای هیچکی سراغت نیاد حتی دختر کوچولوی شیرین زبونت.
کسی را دارم ..
که انقدر برایم کسی هست که
نگاهم دنبال کسی نیست
این را هزاران بار فریاد زده ام و میزنم که دیگر
کسی به چشمانم نمی آید " هرگز "
که انقدر برایم کسی هست که
نگاهم دنبال کسی نیست
این را هزاران بار فریاد زده ام و میزنم که دیگر
کسی به چشمانم نمی آید " هرگز "