2011/08/12, 12:24 AM
وای نمیدونین من الان چه حسی دارم
از ساعت 6 بعد از ظهر این تلویزیون روشنه و من مدام ثانیه ها رو که هر کددوم به کندی لاک پشت و به درازی تمام سالهای عمرم رو هم میگذشتن رو میشمردم
تا بالاخره ساعت 7 شد
وای که چقدرررررررررررررررررررررررر حرص خوردم سره اینکه دقیقا 16 دقیقه و 40 ثانیه ی اول برنامه صرف حرف زدن درباره ی کاپیتان سابق تیم ملی شد فوتسال شد
بعد در حدود 7 دقیقه درباره ی باز خورد برنامه ی دیروز بود و من همینجور گر گرفته بودم و بالا پایین میپریدم
تا بالاخره پرده کنار رفت
از دیدن حسین چنان جیغی کشیدم و داد زدم حسییییییییییییییننننننننننننننننننننننننن که کلا همه رو توی خونه برق گرفت
هر بار که بحث توی حاشیه میرفت و علیخانی میپرید وسط حرف حسین دقیقا اونجایی که داشت به هدفمون نزدیک میشد قرمز میشدم و دلم میخواست بپرم توی تلویزیون و دست و پای علیخنی رو زنجیر کنم و لحظه رو بایستونم و به حسین بگم حالا حرف بزن
وای وای وای
از تبلیغا نگم بهتره
واقعا یکم بیشتر طول میکشیدن تلویزیون رو شکونده بودم
تمام وقت حواسم به ساعت بود که لحظه به لحظه به پایان برنامه نزدیک میشدیم
انگاری که زمان میخواست کندی تمام لحظات و دقایق و ساعات قبل از برنامه رو یکهو جبران کنه
وقتی سوسن و آقا امیر وارد صحنه شدن قشنگ داشتم پس میافتادم
عینه دیوونه ها تکرار میکردم
" اِ . این سوسنه "
آخره ویدئو کلیپ که حمید رو نشون داد کلی ذوق کردم . به همه گفتم این حمده هاااااااااااا . مدیرمونه
و عاشق اون موقع شدم که حمید گفت " دوسش دارم "
مامانم کلی حال کرد با این تیکه
فربد بزرگترین سوپرایز برنامه بود واسه من
اصلا فکرشم نمیکردم
بخصوص که تا دیشبش اصلا توی این فازها نبود ( به ظاهر )
شک شدم دقیقا
بچه ها خیلی خیلی خیلی دوستون دارم
عاشقتونم
خیلییییییییییییییییییییییییییییی گلید
تک تکتونو میپرستم
از لحظه ای که برنامه تموم شد من فکرم و ذهنم توی سایته
حیف که بزور بردنم مهمونی و تا همین الان وقت نشد بیام
هیئت مدیره ی گل
کدیرای عزیز
کاربرای فوق العاده
بهترین دوستای دنیا
مرسی
واقعا مرسی
از ساعت 6 بعد از ظهر این تلویزیون روشنه و من مدام ثانیه ها رو که هر کددوم به کندی لاک پشت و به درازی تمام سالهای عمرم رو هم میگذشتن رو میشمردم
تا بالاخره ساعت 7 شد
وای که چقدرررررررررررررررررررررررر حرص خوردم سره اینکه دقیقا 16 دقیقه و 40 ثانیه ی اول برنامه صرف حرف زدن درباره ی کاپیتان سابق تیم ملی شد فوتسال شد
بعد در حدود 7 دقیقه درباره ی باز خورد برنامه ی دیروز بود و من همینجور گر گرفته بودم و بالا پایین میپریدم
تا بالاخره پرده کنار رفت
از دیدن حسین چنان جیغی کشیدم و داد زدم حسییییییییییییییننننننننننننننننننننننننن که کلا همه رو توی خونه برق گرفت
هر بار که بحث توی حاشیه میرفت و علیخانی میپرید وسط حرف حسین دقیقا اونجایی که داشت به هدفمون نزدیک میشد قرمز میشدم و دلم میخواست بپرم توی تلویزیون و دست و پای علیخنی رو زنجیر کنم و لحظه رو بایستونم و به حسین بگم حالا حرف بزن
وای وای وای
از تبلیغا نگم بهتره
واقعا یکم بیشتر طول میکشیدن تلویزیون رو شکونده بودم
تمام وقت حواسم به ساعت بود که لحظه به لحظه به پایان برنامه نزدیک میشدیم
انگاری که زمان میخواست کندی تمام لحظات و دقایق و ساعات قبل از برنامه رو یکهو جبران کنه
وقتی سوسن و آقا امیر وارد صحنه شدن قشنگ داشتم پس میافتادم
عینه دیوونه ها تکرار میکردم
" اِ . این سوسنه "
آخره ویدئو کلیپ که حمید رو نشون داد کلی ذوق کردم . به همه گفتم این حمده هاااااااااااا . مدیرمونه
و عاشق اون موقع شدم که حمید گفت " دوسش دارم "
مامانم کلی حال کرد با این تیکه
فربد بزرگترین سوپرایز برنامه بود واسه من
اصلا فکرشم نمیکردم
بخصوص که تا دیشبش اصلا توی این فازها نبود ( به ظاهر )
شک شدم دقیقا
بچه ها خیلی خیلی خیلی دوستون دارم
عاشقتونم
خیلییییییییییییییییییییییییییییی گلید
تک تکتونو میپرستم
از لحظه ای که برنامه تموم شد من فکرم و ذهنم توی سایته
حیف که بزور بردنم مهمونی و تا همین الان وقت نشد بیام
هیئت مدیره ی گل
کدیرای عزیز
کاربرای فوق العاده
بهترین دوستای دنیا
مرسی
واقعا مرسی
آنارام باشید