2021/07/16, 01:07 PM
یه روز تابستون امسال که هوا بسیار گرم بود من می خواستم برم هلال احمر کرج دارو مو بگیرم که تو راه اتوبوس یه ایستگاه زود تر به اشتباه پیاده شدم از فرط گرمای هوا انقدر پیاده رفتم و عدم تعادل داشتم و دیدم داشت از دست می رفت که یه باره پلیس راهور جلومو گرفت انقدر تعجب کرده بودم که نگید حدس بزنید چی شد بهم گفت اینجا چه کار داری؟ گفتم خب بقیه مگه اینجا چی کار می کنن گفت بقیه به تو ربط ندارن گفتن هیچی اومدم اینجا برم هلال احمر گفت چرا اینجوری راه می ری گفتم مریضم می خوام برم هلال احمر دارومو بگیرم یه بار بهتون گفتم که!!! بهم گفت دروغ می گی من می دونم تو مستی خلاصه پلیس راه زحمت کش رفت تو ماشین وخلاصخ ازم تست الکل گرفتن ومن مست نبودم!! بعدش گفت تو احتمالا چت کردی
گفتم نه بابا چی می گی دفترچه بیمه رودر اوردم نشونش دادم گفتم بهش ام اس دارم بعدش منو بنده خدا تا جلو هلال احمررسوند برام آب هویج بستنی هم خریدش خلاصه یه خاطره بیاد موندنی شد برام.
گفتم نه بابا چی می گی دفترچه بیمه رودر اوردم نشونش دادم گفتم بهش ام اس دارم بعدش منو بنده خدا تا جلو هلال احمررسوند برام آب هویج بستنی هم خریدش خلاصه یه خاطره بیاد موندنی شد برام.
بعد ازیک زمستان سخت و سوزان یک تابستان گرم وپربار حق من است