افسانه دلت بسوزه من نوشتم
منکه اونروزی که رفتیم بیرون باهم بهت گفتم که خودکار عوض شده
آره این داداش خودکارته
آقا مدیر واسه جاییزه یه خودکار واسه افسانه بخر
تازه نزدیک بود اونروزی همین یدونه خودکارو هم از دست بدیم
منکه اونروزی که رفتیم بیرون باهم بهت گفتم که خودکار عوض شده
آره این داداش خودکارته
آقا مدیر واسه جاییزه یه خودکار واسه افسانه بخر
تازه نزدیک بود اونروزی همین یدونه خودکارو هم از دست بدیم
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ٬ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ...