[hadisss]

مهزاد یه لحظه یادم افتاد من از لحظه ی ارتکاب جرم دسته جمعیمون عکس دارم
ولی ما اصن دستکاری نکردیم
ما دخترای خوبی هستیم
فقط نمی دونم چرا توی عکس دوربین دست ماهاس و دورش حلقه زدیم و اینا
آقای برزگر هم شاهد اون بالا وایساده

[chipchip]

کی دوربین منو دسکاری کرده

الان اومدم عکسا رو درس کنم میبینم نصف عکسا رو کیفیت پایین و با پسوند jpg گرفته شده

مهزاد شهزاد فرشته سمیرا خانوم حدیث مریم کار یکی از شوما هاس

سجااااااد مديوووووني فكر كني يه وقت من دستكاري كردم دوربينتووووو
من و فرشته و أحيا و عاليه و سميرااااا و حديث و عطيه دسته جمعي فقد يه خورده همچين با دوربينت بازي كرديم ...
تازشم اگه من نبودم كل عكسات پاك شده بووووود .....
أجازه ي اينكه بيشتر باهاش ور برنو بهشوووون ندادم ، گفتم نكنين يه وقت عكسا پاك ميشه هاااااااا
بلههههههه !!!! همچين دخمر خوبيم من

پس درس حدس زدم

آقا عکسا رو داشتیم درس میکردیم رسیدیم به بپربپر و جنگولک بازی جاده گیسوم فقط یه چی میتونم بگم ..... فــــــــــوت فــــــــــوت بلا به دوررررررر

[SSA]

رودخونه ای که فربود و سجاد داشتن توش غرق میشدن:



البته ما به سلامتی از آن گذشتیم!!
واقعا قشنگ بود.

[shahrzad]

سجاد خان منم که پروفشنال عکاسی میکنم؛با دوربین زندگی کردم؛کار خودته پسرجان

[hamid_147]

سمیرا خانوم راس میگه دسشویی ما همیشه اشغال بود یه بنده خدایی مشکل داشت همش میومد اتاق ما بعد میرفت دسشویی اینقد طول میکشید منو حمید یادمون میرفت که یکی رفته دسشویی بعد یهو از دسشویی میومد بیرون هر دوتایمون غافل گیر میشدیم

اول چقدر پست میزنین مردم همشو بخونم
بعدشم چرا نمیگی اون بنده خدا وقتی دستشویی میرفت پاچه هاشو تا زیر گلوش میبرد بالا.خوب بنده خدا با توالت فرنگی مشکل داشته بدش میاد خوببببببب
فربود جونم بده کمکت کردم توالت اتاقمون خالی باشه هروختتتتتت خواستی بری با خیال راحت بری
خیلی نامردین 7صبح داشتم میمردم خوب درو بازکنید از چشمام زد بیرون دیگه نفهمیدم چطوری تو اتاق خودمونم وقتی چشمامو باز کردم دیدم تو توالت خودمونم فک کنم فربود دلش برام سوخت زیر بغلمو گرفته برده تو اتاق

[hilda]

وای بچه ها کلی طول کشید تا همشو بخونم خیلیییییییییییییییییی باحاااااااااااااااااااااااال بوووووووووووووووووووووووود

سجاد خوشحالم که عکسات خراب شده چون همش داشتی از اشبل خوردنه من عکس میگرفتی

سروش خاله چی شده؟؟؟؟ کی اذیتت کرده؟؟؟؟؟ به من بگو

---

راستی خواهرم کجاست؟؟؟؟ چرا نیست؟؟؟؟ خواههههههههههههههههرررررررررررررررررر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[chipchip]

حمید من فک میکردم وقتی پاچه هاتو میزدی بالا میخواستی بری حموم پس میرفتی دسشویی

[نارنجی مدرسه موشها]

وااااااااااااااااااااااای مردم چه همه صفحه من غش کردم تا بالاخره نصفش و دقت کنین نصفش و خوندمبابا یه تنفس بدین
خداوندا بچه ها چی به خورده شما دادن جوجه هه چه وضعی داشته بقیه خوراکیا بماندایشالله گوشت و پوست شه به جونتون
من با این همه تعریف اصلا چند روزه توهم گرفتم عایا منم با شما بودمنبودمشاید بودم
دخترا ازتون راضیم خوب از خجالت بعضیا دراومدین

[آرزو]

خدا رو شکر که من شاهد شستن مرغ ها و هم زدنشون و باقی کارهاتون نبودم
توی جنگل هم وقتی دیدم سجاد داره مرغ ها رو سیخ میکنه همون لحظه تصمیم گرفتم برم بشینم یه گوشه و اصلا به روی خودم نیارم!!
وگرنه در غیر این صورت اون روز ناهار گشنه می موندم!!

[ahya]

واااااااااااااااااااااااااااااای
پوکیدم از بس همرو دونه دونه خوندم.عاغا این چه وضعیه؟
من سفرم امروز صبح تموم شد.یعنی صبح رسیدم شیراز
هیلدا مامان دقیقا خاله های من و مشخص کن .من دچار دوگانگی نشم .