(2009/07/16, 01:53 PM)fariba نوشته است: سلام .منم معتقدم که باید قبل از ازدواج به طرف این مساله رو گفت.و این رو هم میدونم گفتنش به قیمت این تموم میشه که طرف بره و پشت سرشو هم نگاه نکنه.من فکر میکنم روحیه مبارزه رو از دست دادی واحتمالا خودتو تسلیم کردی به نظر من از این لاک بیرون بیا ، خوش بگذرون و سعی در انتخاب همسر مناسب برای زندگی مشترک باش.به نظر من تنها در صورتی طرف این مساله رو میپذیره که به خاطر رابطه دوستی قبلی با دختر خانمه و به خاطر شناختی که از اون پیدا کرده متوجه بشه که ام اس مشکل بزرگی نیست.در غیر اینصورت میره سراغ یه مورد ایده التر.
وخلاصه کلام اینکه من خودم رو مساله ازدواج خط کشیدم.
البته شاید یک پیش نهاد خام و حساب نشده ای باشه که بیماران به وصلت با سایر بیماران باشن ولی ترغیب سایر اعضای خانواده بیماران برای وصلت با سایر بیماران کاری بیهوده به نظر نمیاد البته شرکتهای بیمه و دولت هم باید در حمایت مال و تحت پوشش قرار دادن تمام داروها با فرانشیز کمتر اقدامات بهتری کنه تا بیانات مقام معظم رهبری که روی جلد دفترچه ها نوشته شده به تحقق بپیونده.
(2009/07/18, 08:19 AM)مـه ســـا نوشته است: فريبا جون اينطوري نگو توروخدا.البته ناگفته نمونه که تو معرفی درست این بیماری تو رسانه ها کوتاهی زیاد شده و نباید این کوتاهی رو نادیده گرفت.وفقط سختیهای این بیماری با بزرگنمایی یا تمثیل بدترین شرایط مبتلایان برای جلب حس ترحم در عامه درنظر گرفته شده ضمنا نمی توان هزینه بسیار سنگین درمان!!! این بیماری رو هم نادیده گرفت.
من با خودم فكر ميكنم اين آدم هايي كه تا به حال به پست من خوردند اصلاً خوب نبودند. همون بهتر كه با شنيدن اينكه من ام اس دارم گذاشتند رفتند ( البته خودشون كه ميگن علت رفتنشون اين نبوده)به قول مامانم هنوز قسمت نشده