2009/12/08, 11:52 PM
بعضي وقتها من اصلاً چيزي را به ياد نمي آورم آيا اين مسئله به دليل m s نيست ؟
به ندرت افراد مبتلا به m s مشكلاتي را در ارتباط با حافظه و تمركز تجربه مي كنند. اين مسئله باعث نگراني زياد براي اين افراد و افراد خانواده آنها مي شود . اين مشكلات مي توانند در هرمرحله اي از بيماري ايجاد شوند و به اينكه شخص چقدر ناتوان است بستگي ندارند. دانستن اين مطلب مفيد است كه اينها از علائم حقيقي m s هستند و از طرفي مستقيماً توسط بيماري ايجاد ميشوند و مانند علائم ديگر مي توانند بوجود آمده و برطرف شوند . و يا ممكن است با خستگي ، عفونت يا استرس بدتر شوند.
بعضي از افرادي كه اين مشكلات را دارند و به آن فكر مي كنند گيج و سرگردان مي شوند (بويژه وقتي خسته هستند) و بقيه مي فهمند كه فرد ديگر قادر به كنترل احساساتش ، آنطور كه انتظار دارد نيست . ممكن است آنها به دلايل كوچك گريه يا خنده كنند و به خاطر واكنش شديدشان در نزد ديگران هراسناك جلوه كنند . اين مسئله ممكن است باعث ناراحتي تمام افرادي كه درگير اين مسئله هستند شود و ممكن است آنها را به سمت واپس زدگي و تنهايي سوق دهد .
افراد مبتلا به m s ممكن است تحريك پذير بوده و در برابر ديگران حساسيت زياد نشان دهند و به ويژه خويشاوندان مي توانند احساس اطرافيان يا نقطه نظراتشان را ببينند. ممكن است براي خويشاوندان سازش با افسردگي شديد سخت باشد كه در اينصورت مي تواند منجر به ناراحتي افراد مبتلا به m s شده و در اين زمان آنها و خويشاوندانشان نياز به مشورت و حمايت دارند اين دسته از علائم رواني مستقيماً ناشي از خود m s هستند اما ممكن است با نگراني احساسي همراه شده وزماني كه خانواده سعي دارد با بيمار زندگي كرده و سازش كند هر كسي را تحت تأثير قرار دهد.
زماني كه علايم با m s در ارتباط هستند در ابتدا موجوديت آنها مشخص مي شود سپس گامهاي مثبت جهت رفع آنها برداشته مي شود . به عنوان مثال شخصي كه در به يادآوري چيزها مشكل دارد مي فهمد كه نگهداشتن يا داشتن آن در كنار دستش چقدر مفيد است.
به ندرت افراد مبتلا به m s مشكلاتي را در ارتباط با حافظه و تمركز تجربه مي كنند. اين مسئله باعث نگراني زياد براي اين افراد و افراد خانواده آنها مي شود . اين مشكلات مي توانند در هرمرحله اي از بيماري ايجاد شوند و به اينكه شخص چقدر ناتوان است بستگي ندارند. دانستن اين مطلب مفيد است كه اينها از علائم حقيقي m s هستند و از طرفي مستقيماً توسط بيماري ايجاد ميشوند و مانند علائم ديگر مي توانند بوجود آمده و برطرف شوند . و يا ممكن است با خستگي ، عفونت يا استرس بدتر شوند.
بعضي از افرادي كه اين مشكلات را دارند و به آن فكر مي كنند گيج و سرگردان مي شوند (بويژه وقتي خسته هستند) و بقيه مي فهمند كه فرد ديگر قادر به كنترل احساساتش ، آنطور كه انتظار دارد نيست . ممكن است آنها به دلايل كوچك گريه يا خنده كنند و به خاطر واكنش شديدشان در نزد ديگران هراسناك جلوه كنند . اين مسئله ممكن است باعث ناراحتي تمام افرادي كه درگير اين مسئله هستند شود و ممكن است آنها را به سمت واپس زدگي و تنهايي سوق دهد .
افراد مبتلا به m s ممكن است تحريك پذير بوده و در برابر ديگران حساسيت زياد نشان دهند و به ويژه خويشاوندان مي توانند احساس اطرافيان يا نقطه نظراتشان را ببينند. ممكن است براي خويشاوندان سازش با افسردگي شديد سخت باشد كه در اينصورت مي تواند منجر به ناراحتي افراد مبتلا به m s شده و در اين زمان آنها و خويشاوندانشان نياز به مشورت و حمايت دارند اين دسته از علائم رواني مستقيماً ناشي از خود m s هستند اما ممكن است با نگراني احساسي همراه شده وزماني كه خانواده سعي دارد با بيمار زندگي كرده و سازش كند هر كسي را تحت تأثير قرار دهد.
زماني كه علايم با m s در ارتباط هستند در ابتدا موجوديت آنها مشخص مي شود سپس گامهاي مثبت جهت رفع آنها برداشته مي شود . به عنوان مثال شخصي كه در به يادآوري چيزها مشكل دارد مي فهمد كه نگهداشتن يا داشتن آن در كنار دستش چقدر مفيد است.