ارسالها: 1,078
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: Jun 2013
تشکر های اهدا شده: 28928
تشکر های دریافت شده :27311 بار در 6119 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : دکتر کمال باستانی
داروي مورد استفاده : فینگولید - داروسازی اسوه
محل سکونت : بهبهان
گویا هر چی ربیف بهتر جذب بشه عوارض شدیدتری میده
از وقتی ربیف ربیدوز رو میزنم مدام عوارض شدید میاد سراغم
مثل سردردهای شدید. تب و لرز. البته خیالی نیست تحمل می کنم
با ربیف ربیجکت فقط گاهی اینجوری میشدم
این ربیف جدیده حس می کنم بهتر جذب بدن میشه و فکر کنم برا همینه که عوارضش شدیدتره. مثلا از دیشب تا الان سردرد دارم

شفا بده درداشو تحمل می کنم دربست!
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
ارسالها: 18
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 140
تشکر های دریافت شده :69 بار در 23 پست
سال تشخيص بيماري : 1392
دكتر معالج : حجتی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : babol
man motasefaneh bad az tazrigh dochare sardarde shaded misham , va tamame badanam dard migreh , hoseleh anjam dadan kari bad az tazrigh nadaram
نمی دانم چه می خواهی!
ولی امشب دعا گویم
برای تو
برای رفع غم هایت
برای قلب زیبایت
برای راز پنهانت
و می دانم !
خدا از آرزوهایت خبر دارد
یقین دارم دعا حتماً اثر دارد
ارسالها: 1,236
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 4409
تشکر های دریافت شده :7524 بار در 2638 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولیمد
محل سکونت : تهران
(2014/06/16, 11:17 AM)موفقیت نوشته است: man motasefaneh bad az tazrigh dochare sardarde shaded misham , va tamame badanam dard migreh , hoseleh anjam dadan kari bad az tazrigh nadaram
سلام
نیم ساعت قبل از تزریق یک مسکن بخور
و ساعت تزریق را بگذار قبل از خواب شبانت
گفت از دوست چه خواهی که تورا شاد کند گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند
If you want to be OK , you should have a healthy lifestyle with exercise and don`t think about any problems
ارسالها: 538
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 5157
تشکر های دریافت شده :5198 بار در 942 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر پاکدامن
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
من نزدیک به 2 هفته پیش تزریق توی شکم انجام دادم و هنوز محل تزریقم دردناکه فکر میکنم دارو جذب نشده و رسوب کرده چند بارم کمپرس گرم کردم ولی بازم درد دارم چه کار باید بکنم؟؟
دردهایت را دورت نچین تا دیوار شود .......
زیر پایت بگذار تا پله شود .....
ارسالها: 1,236
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 4409
تشکر های دریافت شده :7524 بار در 2638 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولیمد
محل سکونت : تهران
2014/06/16, 11:40 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/06/16, 11:50 AM، توسط hessam.)
(2014/06/16, 11:28 AM)hilda نوشته است: من نزدیک به 2 هفته پیش تزریق توی شکم انجام دادم و هنوز محل تزریقم دردناکه فکر میکنم دارو جذب نشده و رسوب کرده چند بارم کمپرس گرم کردم ولی بازم درد دارم چه کار باید بکنم؟؟ 
سعی کن تززیقت داخل عضله نباشه ( بین پوست و عضله باشه )
و در هنگام تزریق چه با دستگاه چه بی دستگاه محله تزریق را کمی چاق کن همانند عکس زیر که تزریق زیر جلد انجام بشه و داخله عضله انجام نشه
![[تصویر: 33f37532233d3eee1.jpg]](http://upload.tehran98.com/upme/uploads/thumbs/33f37532233d3eee1.jpg)
همیشه نرم ترین نقاط را به عنوان محله تزریق انتخاب کن
و در نقاط دردناک یا سفت و ملتهب تزریق را انجام نده
گفت از دوست چه خواهی که تورا شاد کند گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند
If you want to be OK , you should have a healthy lifestyle with exercise and don`t think about any problems
ارسالها: 538
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 5157
تشکر های دریافت شده :5198 بار در 942 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر پاکدامن
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
مرسی حسام جان از کمکت
یه سوال دیگه وقتی اشتباهی توی عضله تزریق میشه محل تزریق کبود میشه؟؟؟؟؟
دردهایت را دورت نچین تا دیوار شود .......
زیر پایت بگذار تا پله شود .....
ارسالها: 1,236
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 4409
تشکر های دریافت شده :7524 بار در 2638 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولیمد
محل سکونت : تهران
(2014/06/17, 08:11 AM)hilda نوشته است: مرسی حسام جان از کمکت
یه سوال دیگه وقتی اشتباهی توی عضله تزریق میشه محل تزریق کبود میشه؟؟؟؟؟
این در بیشتر موارد بخاطره تزریق اشتباه تو عضله نیست
این مسئله را اگه درسته زیر پوست تزریق انجام بشه بیشتر بخاطر مویرگ ها و یک سری حوضچه های کوچکه خون زیر جلدیه که سوزن از آنها عبور کرده که معمولا با گذاشتنه یک پنبه تمیز به مدت چند ثانیه خون بند میاد و کمی هم کبود می شه که بسته به فعالیت ناحیه تزریق و رنگ پوست برطرف
اگه تزریق داخل عضله باشه
درد در هنگان تزریق زیاد می شه و حتی گرفتگی کوتاه مدت در حد 5 ثانیه عضله ( مخصوصا در تزریق روی ران پا که خودم تجربه داشتم ) به وجود می یاد کمی هم بخاطر کند جذب بودنه تزریقه عضلانی عوارض بعد دارو بعد از تزریق ( طب-لرز و سر درد ) طولانی مدت تر می شوند
گفت از دوست چه خواهی که تورا شاد کند گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند
If you want to be OK , you should have a healthy lifestyle with exercise and don`t think about any problems
ارسالها: 281
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Jan 2014
تشکر های اهدا شده: 3519
تشکر های دریافت شده :6831 بار در 2229 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : اقای خانعلی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
شبا وقتی تزریق میکنم،نزدیک صبح که بیدارمیشم حس سنگینی دارم و بدنم انگار لمسه..حس لامسم انگار نصف میشه....چرا؟
ارسالها: 538
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 5157
تشکر های دریافت شده :5198 بار در 942 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر پاکدامن
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
فکر کنم اینکه هنگام تزریق عضلاتمون رو سفت نکنیم هم خیلی تاثیر داشته باشه و اینکه دستگاه رو روی محل تزریق فشار ندیم که باعث بشه توی عضله تزریق انجام بشه معولاً مشکل کبودی و درد روی ران ها اتفاق میفته
دردهایت را دورت نچین تا دیوار شود .......
زیر پایت بگذار تا پله شود .....
ارسالها: 4
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2014
تشکر های اهدا شده: 1
تشکر های دریافت شده :17 بار در 6 پست
سال تشخيص بيماري : 93
دكتر معالج : دكتر صحرائيان
داروي مورد استفاده : ربیف
محل سکونت : ايران. تهران
2014/08/20, 07:30 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/08/20, 07:33 AM، توسط Tannazf.)
سلام! من ديشب تزريق دومم رو انجام دادم. حالم خيلي خوب نبود. البته كلا خيلي خجسته با ام اس برخورد مي كنم. ديشب يعني در واقع امروز صبح حسم رو نوشتم. شايد خوشايند نباشه اما گفتم تو صفحه انجمن شير كنم!
ساعت 12 شب بود. درست 12 شب. درست دوازدهمین ضربه ساعت. همانی که «فرشته نجات» به سیندرلا گفته بود:« این معجزه رو باطل میکنه و همه چیز به حال عادی بر میگرده!» معجزه من هم با دوازدهمین ضربه باطل شده بود. درد آمد. بیامان. نفسگیر. بدتر از شب تزریق اول. این بار تهوع هم داشت. هی سعی میکردم به خودم بگویم:« آروم باش! اینا همش توهمه! مثل تریس «دایورجنت». الان واقعا درد نداری! به اونائی فکر کن که بدترش رو دارن! واقعیش رو! خوب میشی! بذار این طوفان بخوابه! چند ساعت بیشتر نیست!» اما درد واقعی بود. واقعیتر از توهم «تریس» در « دایورجنت». آمدم توی اتاق انباری به قول زهره. دراز کشیدم رو به کتابهایم. رو به « آنی او گرین گیبلز». فکر کردم موقع خواندنش برای بار اول زندگی چقدر زیبا بود. درد واقعی بود. بد تر از بار قبل. شاید هم حال خودم در طول روز بدتر بار قبل بود. آمپول را که زدم به قسمت میانی عضلهی سمت چپ شکم، اینقدر ترسیده بودم و اینقدر عضله را سفت گرفته بودم که سوزن نازکش به سختی رفت توی بافت. ترسیده بودم انگار و اشک خانه کرد توی چشمم. شب قبل از دیروز هم روزگار سختی داشتم. تمام دیشب، وقت مبارزه با درد، وقت درهم و برهم شدن واقعیت و خیال، دلم میخواست اطرافیانم به جای گفتن :« چیزی نیست! اینکه مریضی مهمی نیست! به فلانی و بهمانی نگاه کن که در حال مرگند اما انگار نه انگار! تو فقط قرار است آمپول بزنی!» حرف دیگری بزنند. یعنی دوست داشتم کسی از جائی بیاید، کنارم بنشیند و بگوید:« مریضی تو مهم است! حق داری ناراحت باشی و نگران! گریه کن! زیاد! مریضی تو مهم است برای ما و خودت!یعنی باید مهم باشد...» بگذارد من توی بغلش گریه کنم و دیگر قوی نباشم. دیگر قوی نباشم و یکی دیگر بیاید من را دلداری بدهددیگر نگران حال ح. نباشم که اگر من گریه کنم از ناراحتی چه بر سرش میآید. اما حتی در تمام آن لحظات هم میدانستم این حالم به خاطر جادوی شب است. صبح که بشود خوب میشوم و قوی! خوب میشوم و قوی!.
نتيجه ميگيريم كه « تزريق اوليها» لطفا عضله رو براي حمايت از ورود سوزن سرنگ خيلي محكم نگيريد كه معجزهي فرشتهي نجات باطل ميشه!