2012/07/24, 07:02 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/07/24, 07:05 AM، توسط ehsan 10054.)
آیا درد و دل کردن اشتباه است؟/ چه میشود که ما رازی را با دیگران درمیان میگذاریم؟
زائری، محمدرضا - متن سخنان شب هشتم ماه رمضان در برنامه شب های روشن شبکه دوم سیما
موضوع برنامهی امشب، موضوع مهمی است که مبتلابه زندگی امروز ما است و همهی ما به نوعی درگیر آن هستیم: «رازداری». راز چیست؟ آیا به هر حرفی که بین ما رد و بدل میشود راز گفته میشود؟ آیا راز یک امانت است؟ اینها بخشی از سوالهایی است که در رابطه با راز و رازداری مطرح میشود.
از حضرت رسول روایت است که اگر دوست تو به تو مطلبی را گفت در حالی که احتیاط میکرد که کسی متوجه حرف او نشود و تو از نوع رفتار و گفتارش متوجه شدی که دارد امانتی را به تو میسپارد، بدان که این راز اوست که نزد تو به امانت میگذارد. و همچنین حضرت به اباذر توصیه کردند: یا اباذر! المَجالِسُ بالاَمانَه و إفشاءُ سرِ أخیکَ الخیانَه. یعنی کسی که در کنار تو مینشیند و با تو سخنی میگوید، امانتی را در اختیار تو گذاشته و اگر برادرت رازی را با تو درمیان گذاشت و تو افشایش کردی، به او خیانت کردهای.
اگر کسی قصد کرد رازی را با شما در میان بگذارد فرار کنید!
بهواسطهی همین سنگینی بار رازداری است که برخی از اهل دقت میگویند: اگر کسی قصد کرد رازی را با شما در میان بگذارد فرار کنید! شاید نتوانید سنگینی این بار را تحمل کنید. پس اهمیت رازداری را متوجه شدیم. سوال اینجاست که چه میشود که ما رازی را با دیگران درمیان میگذاریم؟ برای هر کدام از ما پیش آمده است که برای درد دل با کسی از دوستان و نزدیکانمان صحبت کردهایم و سفرهی دلمان را باز کردهایم و بعد متوجه شدهایم که حرف دل ما همه جا پر شده است. نمونهی این شکایت در شعرهای شاعران هم مشهود است:
دوستی با هرکه کردم خصم مادرزاد شد / آشیان هرجا فکندم خانهی صیاد شد
من از بیگانگان هرگز ننالم / که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
از دشمنان برند شکایت به دوستان / چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
و از این جمله اشعار زیاد است. گفتن راز دل با دیگری و عدم رازداری افراد باعث مشکلات زیادی در جامعه و خانوادهها میشود که هر کدام موردهایی از آنها را میدانیم. مثلاً کسی برای تعمیر گوشی تلفن همراه خود اقدام کرده و بعدها عکسهای شخصیش همهجا پخش شده است. همهی ما باید در این قصه حساس باشیم! اگر کسی اطلاعات شخصی دیگران را در اختیار ما گذاشت چه در غالب فلان سیدی یا بهمان عکس، ما سریع موضع خودمان را مشخص کنیم و دست رد به سینهاش بزنیم که: هرچه هست! نمیخواهم ببینم! این راز مردم است. باید توجه کنیم که این رازها مسئلهی زندگی خصوصی افراد است و اگر راز کسی را افشا کنیم روزی کسی هم راز ما را افشا میکند. باور کنیم که این حقیقتی است.
از طرفی اگر صندوق سینهی ما قفل محکمی ندارد که راز مردم را نگه دارد، همان بهتر است که راز کسی را نشنویم و ادعای امانتداری نکنیم. ادعای صمیمیت و دوستی برای دانستن راز مردم، گاهی از سر کنجکاوی ما است نه از سر محبت. اگر امانتدار باشیم و تحمل رازداری را داشته باشیم اشکالی ندارد ولی باز مسئلهی احتیاط در راز شنیدن هم مطرح است. گاهی بیاحتیاطی در رازداری باعث بازی با آبروی مردم میشود.
ما دینی داریم که آبروی مؤمن را بالاتر از آبروی کعبه میداند
ما دینی داریم که آبروی مؤمن را بالاتر از آبروی کعبه میداند. تصور کنید خبر برسد که خدای ناکرده کسی پردهی خانهی خدا را پاره کرده است. اهانت به پردهی خانهی خدا برای ما سخت و غیرعادی است. ولی خودمان ممکن است چندین بار در روز با آبروی مؤمنی بازی کنیم. گاهی از یاد میبریم که خدایی که رازهای ما را حفظ کرده و ستار است از ما که بندههای او هستیم هم خواسته که رازدار باشیم. روایت است که مؤمن، مؤمن نیست اگر سه خصوصیت را نداشته باشد و یکی از آنها رازدار بودن است.
در روایت دیگر آمده است که: لـَو وَجَدَ إخوانکَ ریحَ ذُنوبِک، لـما جالسوک. یعنی اگر برادران تو بوی تعفن گناهان تو را استشمام میکردند، در کنار تو نمینشستند و از تو رد میشدند. خدا عیبهای تو را میپوشاند تا در میان مردم آبرومند باشی. از طرفی خدا روی بندگانش غیرت دارد. اگر کسی با آبروی مردم بازی کند خداوند از حق بندهاش کوتاه نمیآید. خدا اینقدر غیرتمند است که به خود ما هم حق بازگو کردن و اعتراف به گناهانمان را به غیر از درگاه خودش نداده است. حال اگر بیآنکه عمدی در کار باشد، سر کسی را افشاء کردیم نیاز است که به او بگوییم؟ این مسئله در مورد غیبت هم پرسیده میشود. جواب این است که نه. اصلاً لازم نیست. این باعث مفسدهی بیشتر میشود. ما موظفیم که اول به درگاه خدا توبه کنیم. و بعد از توبه، با صلوات و صدقه برای آن شخص جبران کنیم.
آیا درد و دل کردن اشتباه است؟
شاید سوال پیش بیاید که آیا درد و دل کردن اشتباه است؟ ما میگوییم باید احتیاط کرد. چهطور ما برای گرفتن عکس خانوادگی هرجا نمیرویم و عکس ناموسمان را به هرکسی نمیدهیم. این احتیاط طبیعی است. این محتاط بودن در گفتن راز هم باید باشد. توجه کنیم که این امانتی که در غالب راز به دیگران میسپاریم چقدر ارزش دارد؟ پس باید احتیاط کرد. در همین زمینه روایت است که : سرُکَ أسیرُک، فإذا أفشَیتَهُ سرتَ أسیرَه. یعنی سر تو اسیر تو است. وقتی فاشش کردی تو اسیر او میشوی. وقتی رازی را به کسی میگوییم، اول نگران این هستیم که کس دیگری متوجه راز ما نشود. در حالی که اگر نمیگفتیم کسی خبر نداشت و راز ما اسیر دل خودمان بود. در جامعه هم گاه به بهانهی مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... اتفاق میافتد که با آبروی مردم بازی میشود. در نامهی حضرت علی (علیهالسلام) به مالک اشتر به عنوان حاکم جامعه، امیرالمومنین اینطور میفرماید: مالک! از همه بیشتر از کسی بترس که عیب مردم را نزد تو بازگو میکند. همهی مردم عیب دارند. حاکم باید قبل از همه عیبها را بپوشاند. حتی عیوبی از مردم که آشکار میشود حاکم موظف به رفع و رجوع آن است. عیبهای پنهان نیز حسابش با خداست. مسئولان ما باید بدانند که اگر کسی امروز عیب دیگری را نزد آنها گفت، فردا عیب آنها را در جای دیگری جار میزند. مسئولان باید باب این موضوع را ببندند. روایت عجیبی است که میفرماید: نزدیکترین مرتبه به کفر این است که فردی عیب دیگری را جستوجو کند! دستگاه اجرایی، حکومت، رسانهها، روزنامهها، شبکههای خبری و... باید قبل از همه رازداری کنند.
کسانی که جار میزنند و آبروریزی میکنند و کسانی که در حریم خصوصی خودشان گناه می کنند
دو بحث مطرح میشود. اول در مورد کسانی که جار میزنند و در ملأعام آبروریزی میکنند که این مصداق فساد است که نوع برخورد با آنها مشخص است. دوم افرادی هستند که در حریم خصوصی خودشان گناهی مرتکب میشوند. در رابطه با این مورد دوم به این ماجرا دقت کنید: افرادی آمدند به حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) خبر دادند که فلان خانه در فلان محله فلان خبرهاییست. فردی از اصحاب با عصبانیت برخاست تا برای مجازات به آن خانه برود. حضرت به علی (علیهالسلام) فرمود: یا علی! تو برو. علی (علیهالسلام) به سمت آن خانه رفت در حالی که افراد آن خانه سروصدایشان خوابیده بود و خبری نبود. حضرت در زد و به صاحبخانه گفت: من را رسول خدا فرستاده است. اینجا خبریست؟ صاحبخانه گفت: نه! علی (علیهالسلام) نزد پیامبر برگشت و فرمود: یا رسولالله! من چیزی ندیدم! علی (علیهالسلام) میخواهد فساد در جامعه علنی نشود. ما برعکس اینقدر فشار میآوریم که طرف خودش علناً اعلام کند که بله! من فلان کار را کردم.
اگر 50 نفر قسم خورند که کسی فلان کار را کرده است و خودش گفت که نکردهام، تو خود فرد را تأیید کن!
روایت است که خداوند در قیامت کسی را حاضر میکند و به او میگوید که تو در خون این مقتول شریکی. درحالی که طرف روحش هم خبر نداشته است. آن روز که تو راز او را فاش کردی، تو در سیر اتفاقاتی که منجر به کشته شدن او شد سهم داشتی. و روایت دیگر است از حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) که: من نیامدهام که راز دل مردم را بیرون بکشم و درون آنها را بکاوم. من مأمور به حکم به ظاهر هستم. از امام صادق (علیهالسلام) هم روایتی است که: اگر 50 نفر قسم خورند که کسی فلان کار را کرده است و خودش گفت که نکردهام، تو او( خود فرد) را تأیید کن!
http://www.khabaronline.ir/detail/167098/
زائری، محمدرضا - متن سخنان شب هشتم ماه رمضان در برنامه شب های روشن شبکه دوم سیما
موضوع برنامهی امشب، موضوع مهمی است که مبتلابه زندگی امروز ما است و همهی ما به نوعی درگیر آن هستیم: «رازداری». راز چیست؟ آیا به هر حرفی که بین ما رد و بدل میشود راز گفته میشود؟ آیا راز یک امانت است؟ اینها بخشی از سوالهایی است که در رابطه با راز و رازداری مطرح میشود.
از حضرت رسول روایت است که اگر دوست تو به تو مطلبی را گفت در حالی که احتیاط میکرد که کسی متوجه حرف او نشود و تو از نوع رفتار و گفتارش متوجه شدی که دارد امانتی را به تو میسپارد، بدان که این راز اوست که نزد تو به امانت میگذارد. و همچنین حضرت به اباذر توصیه کردند: یا اباذر! المَجالِسُ بالاَمانَه و إفشاءُ سرِ أخیکَ الخیانَه. یعنی کسی که در کنار تو مینشیند و با تو سخنی میگوید، امانتی را در اختیار تو گذاشته و اگر برادرت رازی را با تو درمیان گذاشت و تو افشایش کردی، به او خیانت کردهای.
اگر کسی قصد کرد رازی را با شما در میان بگذارد فرار کنید!
بهواسطهی همین سنگینی بار رازداری است که برخی از اهل دقت میگویند: اگر کسی قصد کرد رازی را با شما در میان بگذارد فرار کنید! شاید نتوانید سنگینی این بار را تحمل کنید. پس اهمیت رازداری را متوجه شدیم. سوال اینجاست که چه میشود که ما رازی را با دیگران درمیان میگذاریم؟ برای هر کدام از ما پیش آمده است که برای درد دل با کسی از دوستان و نزدیکانمان صحبت کردهایم و سفرهی دلمان را باز کردهایم و بعد متوجه شدهایم که حرف دل ما همه جا پر شده است. نمونهی این شکایت در شعرهای شاعران هم مشهود است:
دوستی با هرکه کردم خصم مادرزاد شد / آشیان هرجا فکندم خانهی صیاد شد
من از بیگانگان هرگز ننالم / که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
از دشمنان برند شکایت به دوستان / چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
و از این جمله اشعار زیاد است. گفتن راز دل با دیگری و عدم رازداری افراد باعث مشکلات زیادی در جامعه و خانوادهها میشود که هر کدام موردهایی از آنها را میدانیم. مثلاً کسی برای تعمیر گوشی تلفن همراه خود اقدام کرده و بعدها عکسهای شخصیش همهجا پخش شده است. همهی ما باید در این قصه حساس باشیم! اگر کسی اطلاعات شخصی دیگران را در اختیار ما گذاشت چه در غالب فلان سیدی یا بهمان عکس، ما سریع موضع خودمان را مشخص کنیم و دست رد به سینهاش بزنیم که: هرچه هست! نمیخواهم ببینم! این راز مردم است. باید توجه کنیم که این رازها مسئلهی زندگی خصوصی افراد است و اگر راز کسی را افشا کنیم روزی کسی هم راز ما را افشا میکند. باور کنیم که این حقیقتی است.
از طرفی اگر صندوق سینهی ما قفل محکمی ندارد که راز مردم را نگه دارد، همان بهتر است که راز کسی را نشنویم و ادعای امانتداری نکنیم. ادعای صمیمیت و دوستی برای دانستن راز مردم، گاهی از سر کنجکاوی ما است نه از سر محبت. اگر امانتدار باشیم و تحمل رازداری را داشته باشیم اشکالی ندارد ولی باز مسئلهی احتیاط در راز شنیدن هم مطرح است. گاهی بیاحتیاطی در رازداری باعث بازی با آبروی مردم میشود.
ما دینی داریم که آبروی مؤمن را بالاتر از آبروی کعبه میداند
ما دینی داریم که آبروی مؤمن را بالاتر از آبروی کعبه میداند. تصور کنید خبر برسد که خدای ناکرده کسی پردهی خانهی خدا را پاره کرده است. اهانت به پردهی خانهی خدا برای ما سخت و غیرعادی است. ولی خودمان ممکن است چندین بار در روز با آبروی مؤمنی بازی کنیم. گاهی از یاد میبریم که خدایی که رازهای ما را حفظ کرده و ستار است از ما که بندههای او هستیم هم خواسته که رازدار باشیم. روایت است که مؤمن، مؤمن نیست اگر سه خصوصیت را نداشته باشد و یکی از آنها رازدار بودن است.
در روایت دیگر آمده است که: لـَو وَجَدَ إخوانکَ ریحَ ذُنوبِک، لـما جالسوک. یعنی اگر برادران تو بوی تعفن گناهان تو را استشمام میکردند، در کنار تو نمینشستند و از تو رد میشدند. خدا عیبهای تو را میپوشاند تا در میان مردم آبرومند باشی. از طرفی خدا روی بندگانش غیرت دارد. اگر کسی با آبروی مردم بازی کند خداوند از حق بندهاش کوتاه نمیآید. خدا اینقدر غیرتمند است که به خود ما هم حق بازگو کردن و اعتراف به گناهانمان را به غیر از درگاه خودش نداده است. حال اگر بیآنکه عمدی در کار باشد، سر کسی را افشاء کردیم نیاز است که به او بگوییم؟ این مسئله در مورد غیبت هم پرسیده میشود. جواب این است که نه. اصلاً لازم نیست. این باعث مفسدهی بیشتر میشود. ما موظفیم که اول به درگاه خدا توبه کنیم. و بعد از توبه، با صلوات و صدقه برای آن شخص جبران کنیم.
آیا درد و دل کردن اشتباه است؟
شاید سوال پیش بیاید که آیا درد و دل کردن اشتباه است؟ ما میگوییم باید احتیاط کرد. چهطور ما برای گرفتن عکس خانوادگی هرجا نمیرویم و عکس ناموسمان را به هرکسی نمیدهیم. این احتیاط طبیعی است. این محتاط بودن در گفتن راز هم باید باشد. توجه کنیم که این امانتی که در غالب راز به دیگران میسپاریم چقدر ارزش دارد؟ پس باید احتیاط کرد. در همین زمینه روایت است که : سرُکَ أسیرُک، فإذا أفشَیتَهُ سرتَ أسیرَه. یعنی سر تو اسیر تو است. وقتی فاشش کردی تو اسیر او میشوی. وقتی رازی را به کسی میگوییم، اول نگران این هستیم که کس دیگری متوجه راز ما نشود. در حالی که اگر نمیگفتیم کسی خبر نداشت و راز ما اسیر دل خودمان بود. در جامعه هم گاه به بهانهی مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... اتفاق میافتد که با آبروی مردم بازی میشود. در نامهی حضرت علی (علیهالسلام) به مالک اشتر به عنوان حاکم جامعه، امیرالمومنین اینطور میفرماید: مالک! از همه بیشتر از کسی بترس که عیب مردم را نزد تو بازگو میکند. همهی مردم عیب دارند. حاکم باید قبل از همه عیبها را بپوشاند. حتی عیوبی از مردم که آشکار میشود حاکم موظف به رفع و رجوع آن است. عیبهای پنهان نیز حسابش با خداست. مسئولان ما باید بدانند که اگر کسی امروز عیب دیگری را نزد آنها گفت، فردا عیب آنها را در جای دیگری جار میزند. مسئولان باید باب این موضوع را ببندند. روایت عجیبی است که میفرماید: نزدیکترین مرتبه به کفر این است که فردی عیب دیگری را جستوجو کند! دستگاه اجرایی، حکومت، رسانهها، روزنامهها، شبکههای خبری و... باید قبل از همه رازداری کنند.
کسانی که جار میزنند و آبروریزی میکنند و کسانی که در حریم خصوصی خودشان گناه می کنند
دو بحث مطرح میشود. اول در مورد کسانی که جار میزنند و در ملأعام آبروریزی میکنند که این مصداق فساد است که نوع برخورد با آنها مشخص است. دوم افرادی هستند که در حریم خصوصی خودشان گناهی مرتکب میشوند. در رابطه با این مورد دوم به این ماجرا دقت کنید: افرادی آمدند به حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) خبر دادند که فلان خانه در فلان محله فلان خبرهاییست. فردی از اصحاب با عصبانیت برخاست تا برای مجازات به آن خانه برود. حضرت به علی (علیهالسلام) فرمود: یا علی! تو برو. علی (علیهالسلام) به سمت آن خانه رفت در حالی که افراد آن خانه سروصدایشان خوابیده بود و خبری نبود. حضرت در زد و به صاحبخانه گفت: من را رسول خدا فرستاده است. اینجا خبریست؟ صاحبخانه گفت: نه! علی (علیهالسلام) نزد پیامبر برگشت و فرمود: یا رسولالله! من چیزی ندیدم! علی (علیهالسلام) میخواهد فساد در جامعه علنی نشود. ما برعکس اینقدر فشار میآوریم که طرف خودش علناً اعلام کند که بله! من فلان کار را کردم.
اگر 50 نفر قسم خورند که کسی فلان کار را کرده است و خودش گفت که نکردهام، تو خود فرد را تأیید کن!
روایت است که خداوند در قیامت کسی را حاضر میکند و به او میگوید که تو در خون این مقتول شریکی. درحالی که طرف روحش هم خبر نداشته است. آن روز که تو راز او را فاش کردی، تو در سیر اتفاقاتی که منجر به کشته شدن او شد سهم داشتی. و روایت دیگر است از حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) که: من نیامدهام که راز دل مردم را بیرون بکشم و درون آنها را بکاوم. من مأمور به حکم به ظاهر هستم. از امام صادق (علیهالسلام) هم روایتی است که: اگر 50 نفر قسم خورند که کسی فلان کار را کرده است و خودش گفت که نکردهام، تو او( خود فرد) را تأیید کن!
http://www.khabaronline.ir/detail/167098/
...