2014/08/21, 09:55 AM
حرفاتون و توقع درک گردن و آرامش رو کاملا قبول دارم و منم همینطورم
اما گاهی از بعضی ها یه سری توقعات دیگه هم داشته و دارم
اون چیزی که باعث شد این تاپیک رو بزنم.اگه فلان دوستم در دانشگاه دوم که تنها کسی بود که بهش گفتم ام اس دارم کنارم میموند و بهم کمک میکرد (اوایل بیماریم بود) انصراف نمیدادم.شدید احساس تنهایی میکردم.اون با بقیه بود که اونو میکشوندن سمت خودش اما به من بی توجه بود.حالا اومده که اصلا حوصلشو ندارم،بعضی چیزها توی دل آدم میمونه
از هم دانشگاهیهای دانشگاه اولم توقع داشتم که یادی ازم بکنن اما سرشون به کار خودشون بود که خیلی به دلم موند.الان هیچکدومشونو نمیخام که بیان و باشن
الان دوستای خیلی ماهی دارم که با دنیا عوضشون نمیکنم
فکر میکنم بچه های همینجا هم از هم توقع دارن که یادی از هم بکنن
یا از ناظر و مدیر توقع دارن ملایم تر باهاشون برخورد بشه
اما گاهی از بعضی ها یه سری توقعات دیگه هم داشته و دارم
اون چیزی که باعث شد این تاپیک رو بزنم.اگه فلان دوستم در دانشگاه دوم که تنها کسی بود که بهش گفتم ام اس دارم کنارم میموند و بهم کمک میکرد (اوایل بیماریم بود) انصراف نمیدادم.شدید احساس تنهایی میکردم.اون با بقیه بود که اونو میکشوندن سمت خودش اما به من بی توجه بود.حالا اومده که اصلا حوصلشو ندارم،بعضی چیزها توی دل آدم میمونه
از هم دانشگاهیهای دانشگاه اولم توقع داشتم که یادی ازم بکنن اما سرشون به کار خودشون بود که خیلی به دلم موند.الان هیچکدومشونو نمیخام که بیان و باشن
الان دوستای خیلی ماهی دارم که با دنیا عوضشون نمیکنم
فکر میکنم بچه های همینجا هم از هم توقع دارن که یادی از هم بکنن
یا از ناظر و مدیر توقع دارن ملایم تر باهاشون برخورد بشه
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد