2009/08/23, 04:57 PM
در برخورد با موقعیتهای تقریبا یکسان و مشابه،افراد به گونه های مختلفی از خود واکنش نشان می دهند.یکی در صورت خراب شدن ماشین در جاده و عدم توانایی برای درست کردن آن عصبانی می شود و شروع بد و بیراه گفتن به خود و خدا می شود و یکی دیگر در همین موقعیت خونسردی خود را حفظ کرده و با آرامش به فکر راه حل بیفتد.یا مثلا فردی در برابر ناسزا گویی راننده ای،بی تفاوت می گذرد در حالیکه ممکن است فردی دیگری در همین موقعیت از ماشین پیاده شده و یک گفتمان از نوع خشن با راننده به راه بیندازد. دلیل اینها به تفاوتهای فردی که ناشی از شکل گیری شخصیت،نوع تفکر،شیوه زندگی(که البته این مورد لازم و ملزوم شخصیت هر فرد می باشد)،یادگیریها و مسائل مختلفی برمی گردد.بر همین اساس تحمل افراد در برابر موقعیتها متفاوت می شود.
افرادی که از آستانه تحمل پایینی برخوردارند(یعنی افرادی که موقعیت ها و مسائل کمی نیاز است تا احساس سختی کنند)مطمئنا بیشتر از افرادی که از آستانه تحمل بالایی برخورداند در زندگی دچار ناکامی می شوند و زندگیشان بیش از آنچه که تحت اختیار خود و عملشان باشد تحت تاثیر جریانات و اتفاقاتی است که در اطراف برایشان می افتد.معمولا افرادی از استانه تحمل پایینتری برخوردارند که کمتر خوش بین هستند.نوع تفکر این افراد ممکن است بر این اساس مبتنی باشد که زمانی می توان بهترین نتیجه را گرفت که همه چیز در حالت عادی خود باشد.یعنی هیچ خللی در روند زندگی وارد نشود.شاید بتوان گفت این افراد رگه هایی از شخصیت نارسیس و هیستریک و وسواس را دارا می باشند.
به عقیده من،برای بالا بردن آستانه تحمل تغییر نگرش اولین راه حل است.یعنی وقتی فرد بتواند به این باور برسد که خودش است که محور همه چیز است در تمام طول زندگی اش ،حتی در برابر اتفاقات و حوادث ناخواسته و قضا و قدر،دیگر نه خراب شدن ماشین،نه فحش راننده تاکسی،نه از دست دادن عزیزان،نه نداشتن و نتوانستن خرید فلان چیز،نه دور میل پرچم دویدنهای دوره سربازی ،نه جواب رد شنیدن،نه قبول نشدن در دانشگاه و نه، نه های دیگر نمی تواند باعث شود فرد احساس ضعف روحی کند.یکی از کارهایی که می توان در برخورد با مسائل مختلف داشت،دسته بندی آنهاست.یعنی ببینیم که یک پیشامد یا موقعیت از چه درجه از اهمیتی به صورت واقعی می تواند برخوردار باشد،سپس به فکر شیوه عمل(یا حتی عدم عمل)در برابر آن بیفتیم.همیشه به این فکر کنیم که آینده می آید با شرایط بهتر.به عبارت دیگر� به زمان خوش بین باشیم.هر اتفاقی را یک تجربه برای خود بدانیم و سعی کنیم چیزهای جدید پیدا کرده و لذت ببریم.و کمی خود را از عرش به فرش! نزدیک کنیم یعنی احساس خودشیفتگی را در خود کم کنیم.
اجازه بدین� این رو هم بگم که آستانه تحمل صرفا به پرخاشگری منجر نمیشه که مثلا یکی داد و بیداد می کنه یکی نمی کنه.اینکه یکی سردرگم میشه،یکی زانوی غم بغل می گیره،یکی تو همین موقعیتها می خنده و مدیریت می کنه و رفتارهایی که تو برخورد با موقعیتهای مختلف،بسته به اون موقعیت و پیشامد، از ما سر می زنه مد نظره.
[move]� � � � � � � � � � � � � � � � � � � � � � گلایه کنندگان همان متوقعانند.[/move]
افرادی که از آستانه تحمل پایینی برخوردارند(یعنی افرادی که موقعیت ها و مسائل کمی نیاز است تا احساس سختی کنند)مطمئنا بیشتر از افرادی که از آستانه تحمل بالایی برخورداند در زندگی دچار ناکامی می شوند و زندگیشان بیش از آنچه که تحت اختیار خود و عملشان باشد تحت تاثیر جریانات و اتفاقاتی است که در اطراف برایشان می افتد.معمولا افرادی از استانه تحمل پایینتری برخوردارند که کمتر خوش بین هستند.نوع تفکر این افراد ممکن است بر این اساس مبتنی باشد که زمانی می توان بهترین نتیجه را گرفت که همه چیز در حالت عادی خود باشد.یعنی هیچ خللی در روند زندگی وارد نشود.شاید بتوان گفت این افراد رگه هایی از شخصیت نارسیس و هیستریک و وسواس را دارا می باشند.
به عقیده من،برای بالا بردن آستانه تحمل تغییر نگرش اولین راه حل است.یعنی وقتی فرد بتواند به این باور برسد که خودش است که محور همه چیز است در تمام طول زندگی اش ،حتی در برابر اتفاقات و حوادث ناخواسته و قضا و قدر،دیگر نه خراب شدن ماشین،نه فحش راننده تاکسی،نه از دست دادن عزیزان،نه نداشتن و نتوانستن خرید فلان چیز،نه دور میل پرچم دویدنهای دوره سربازی ،نه جواب رد شنیدن،نه قبول نشدن در دانشگاه و نه، نه های دیگر نمی تواند باعث شود فرد احساس ضعف روحی کند.یکی از کارهایی که می توان در برخورد با مسائل مختلف داشت،دسته بندی آنهاست.یعنی ببینیم که یک پیشامد یا موقعیت از چه درجه از اهمیتی به صورت واقعی می تواند برخوردار باشد،سپس به فکر شیوه عمل(یا حتی عدم عمل)در برابر آن بیفتیم.همیشه به این فکر کنیم که آینده می آید با شرایط بهتر.به عبارت دیگر� به زمان خوش بین باشیم.هر اتفاقی را یک تجربه برای خود بدانیم و سعی کنیم چیزهای جدید پیدا کرده و لذت ببریم.و کمی خود را از عرش به فرش! نزدیک کنیم یعنی احساس خودشیفتگی را در خود کم کنیم.
اجازه بدین� این رو هم بگم که آستانه تحمل صرفا به پرخاشگری منجر نمیشه که مثلا یکی داد و بیداد می کنه یکی نمی کنه.اینکه یکی سردرگم میشه،یکی زانوی غم بغل می گیره،یکی تو همین موقعیتها می خنده و مدیریت می کنه و رفتارهایی که تو برخورد با موقعیتهای مختلف،بسته به اون موقعیت و پیشامد، از ما سر می زنه مد نظره.
[move]� � � � � � � � � � � � � � � � � � � � � � گلایه کنندگان همان متوقعانند.[/move]